دینداری کاریکاتوری، داعش و بوکوحرام چگونه خلق میشوند؟
مبلغ/ پژوهشگر حوزه الهیات گفت: اصلیترین ضربهای که ظاهرگرایی و شریعتزدگی دینی به دین و دیندار وارد میکند، این است که برای ما «دیانت کاریکاتوری» را به ارمغان میآورد؛ دیانتی که غیرت و حساسیت بر ظاهر دارد و از درون، پوک و خالی است.
به گزارش «مبلغ»، حجتالاسلام یحیی جهانگیری سهروردی، پژوهشگر دین و استاد حوزه و دانشگاه در مورد آفات و ثمرات ظاهرگرایی دینی و شریعتبسندگی مذهبی به خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس گفت: بخش گستردهای از ظاهرگرایی دینی ناشی از برداشت ظاهرگرایانه ما از دین است. یعنی دین، امر به محدودیت در ظاهر نمیکند، بلکه فهم قشریمسلکانه و سطحی ما از دین، ما را به سمت دین ظاهرگرا و محدود در حیطه شریعت میبرد؛ به شکلی که هیچ چیز را بهغیر از احکام و مستحبات ظاهری قبول نداریم.
فرق الهیات با دین
او بیان داشت: در همینجا لازم است تذکری بیان شود و آن این است که ما یک دین داریم یک الهیات و این دو با هم فرق میکنند. دین، موضوع پژوهش است و الهیات فرایند علمی که دست به مطالعه و تحقیق روی دین میزند. الهیاتهای گوناگونی وجود دارند که هر کدام بنا به «فهم» ما از دین نشأت میگیرند. در جهان با توجه به قرائتها و خوانشهای متفاوت، الهیاتهای گوناگونی شکل گرفته است؛ الهیات سلفی، الهیات تفکیکی، الهیات ظاهرگرایانه، الهیات عقلگرا و… پس بنا به این مقدمهای که گذشت، ظاهرگرایی دینی، نوعی فهم دینی است، نوعی الهیات مذهبی است و نباید آن را برابر یا مساوی با دین قرار ندهیم.
«آلرژی» و «سینرژی» نسبت به قرائتهای دینی در جامعه
وی افزود: حال، سؤال اصلی این است که چه عوامل و عناصری موجب میشود که الهیات ظاهرگرا و قشریمسلک شکل بگیرد؟ مهمترین علل دوری ما از حقیقت و جوهر دین و شریعتبسندگی چیست؟ برای این سؤال، جوابهای گوناگونی وجود دارد؛ یکی از جدیترین آنان این است که باید دید آن الهیدان و پژوهشگر حوزه دین که نگرش خاصی را نسبت به عقاید ترویج میکند در چه زمانه و زمینهای زیست کرده. گاهی دینپژوه در یک محیطی زیست میکند که نسبت به فهم دینی آن جامعه و فضای کلی آن رغبت و میل مثبت دارد. طبیعی است که او، در چنین شرایطی برداشتی که از دین میکند هم بنا به تفسیری است که در جامعه مرسوم است و مورد پذیرش واقع شده است. اگر در آن جامعه شریعتزدگی مرسوم باشد او با توجه به موافقت با قرائت فراگیر در گسترش همین نوع نگاه قدم بر میدارد.
جهانگیری گفت: اما گاهی عالم و الهیاتدان به نوعی«آلرژی» نسبت به تفسیر و فضای دینی موجود دارد که سعی میکند قرائت خود را از مقوله دین عکس آن چیزی نشان دهد که موجود است و با تفسیر رایج سر مخالفت دارد. مثلا «ابنتیمیه»، از چنین اشخاصی است؛ او که در دوران اوج تصوف و باطنگرایی در جهان اسلام زندگی میکرد، دقیقا در راستای خلاف قرائت مرسوم از دین قدم برداشت و ظاهرگرایی را بسط و گسترش داد.
پژوهشگر حوزه دین و الهیات بیان کرد: در تاریخ معاصر کشورمان، از دهه ۴۰ تا اوایل انقلاب هم نوعی مناسکمحوری و شریعتزدگی در کشور گسترش پیدا کرده بود که گروهی از عالمان در تقابل با این نوع برداشت مرسوم دینی قدم نهادند و سعی کردند تا توجه به حقیقت و جوهره دین را هم مهم متذکر شوند. از آن سو هم افرادی بودند که بر طبل ظاهرگرایی میزدند و همین تفسیر و قرائت دینی را ترویج میدادند.
دینداری کاریکاتوری محصول افراط و تفریطهای دینی است
جهانگیری در مورد خطر اصلی ظاهرگرایی دینی تأکید کرد: اصلیترین ضربهای که ظاهرگرایی و شریعتزدگی دینی به دین و دیندار وارد میکند این است که برای ما «دیانت کاریکاتوری» را خلق میکند. دیانت کاریکاتوری دغدغه پوسته دارد و از هسته دین مغفول است. دیانتی که بر ظاهر دین بیش از کلیت و حقیقت آن غیرت و حساسیت به خرج میدهد و از درون خود را خالی و پوک میکند و سر آخر جریانهای رادیکالیستی نظیر داعش و بوکوحرام را در جوامع انسانی خلق میکند؛ باید توجه کرد که «تِز» گاهی به « آنتیتر» خود مبدل میشود. خطر دیگری در ظاهرگرایی نهفته این است که میتواند از افراطی که خود دارند، به یک تفریطی به نام باطنگرایی صرف ختم شوند. هر دوی اینها اگر تنها و بدون مدد دیگری باشد مثل لبه قیچی هستند که میتواند رشته دینداری حقیقی را پاره کند.
ریاسالاری آفتی است که از ظاهرگرایی سرچشمه میگیرد
استاد مطالعات اسلامی ادامه داد: در جامعه ظاهرگرا دوگانگی و دوزیستی رایج است و فضا و بستر برای اعمال منافقگونه فراهم. آنچه در چنین جوامع معیار و اساس قرار گرفته است ، صرف ظواهر دینی است، پس شخص برای قبولی در خیلی از چالشهای موجود اجتماعی مجبور است به این ظاهرگرایی دینی تن دهد، به عبارتی بهتر است بگوییم او در یک فضای «ریاسالار» زندگی میکند که ارزشها در ظواهر و شریعتمداری خلاصه شدهاند، این موضوع نوعی بحران اخلاقی را هم میتواند پدید بیاورد که در آن «اخلاق» ، قربانی مناسکمحوری میشود. در چنین حالتی است که تمیز دیندار حقیقی با دیندار کاریکاتوری سخت و دشوار است، چرا که معیار ظاهر است و تشخیص و قضاوت از ظاهر امر دشوار. در فضای ریاسالارِ ظاهرپسند، دینداران حقیقی اولین قربانیاناند چرا که اعمال خیلی از افراد به پای آنان نوشته خواهد شد.