کتاب «راهنمای ربانی در تشیع نخستین» بازنشر شد
مبلغ/ چاپ دوم کتاب «راهنمای ربّانی در تشیّع نخستین: سرچشمههای عرفان در اسلام» نوشته محمدعلی امیرمعزی و ترجمه نورالدین اللهدینی توسط نشر نامک منتشر شد.
نویسنده معتقد است، آنچه امروز ما بهعنوان مجموعه عقاید تشیع با آنها مواجهیم، بیشتر افکار و نظریهپردازیهای گروههای مختلف اصولیها، فقها، متکلمان و حتی اخباریها هستند که با عنوان عقاید امامیه ارائه میشوند، که طی سالها و قرون متمادی بر آموزههای اصلی ائمه و شیعیان افزوده شده و آموزههای ناب شیعی زیرِ انبوهی از این نظریات مختلف مدفون شده است.
نویسنده کتاب با دعوت از مخاطب به سفری تاریخی به گذشته و بهخصوص دوره امامان و رجوع به منابع شیعی همان دوران ـ که آنها را منابع دستاول شیعی میداند ـ در پی یک اکتشاف و زدودن غبار از پدیدار آموزههای ناب شیعی است. در این چنین نتیجه گرفته میشود که حدس «هانری کربن» صاحب کرسی سلف نویسنده در مدرسه مطالعات عالی درست بود که عرفان در اسلام قطعاً ریشه شیعی دارد و ما با مذهبی باطنی و فراعقلانی روبهرو هستیم که ویژگی اصلی جهانبینی آن امام محوری است و کل این مذهب حول شخص راهنمای کامل (امام) چه در بُعد وجودی و چه در بُعد تاریخیاش میچرخد.
تشیع ظاهر و باطن
یکی از بهترین آثار محمدعلی امیر معزی برای بررسی اندیشه ایشان در باب تشیع که میتواند راهنمایی برای فهم و درک صحیحتر کتاب مذکور باشد، مقالهای با عنوان «الهیات شیعه نخستین» است، ایشان در این مقاله بحثشان این است تشیع در تاریخ دو نوع تحقق دارد. بخش عمده تاریخ اسلام، شاهد غلبه تشیع نوع دوم است که اصطلاحاً تشیع ظاهری است؛ گرچه تشیع نخستین به کلی از میان نرفته است؛ پس از نظر ایشان یک تشیع ظاهری داریم، یک تشیع باطنی. تشیع ظاهری از قرن چهارم به این سمت، خصوصا با برآمدن مکتب بغداد ترویج پیدا کرد و پس از آن شاهدیم که غلبه با این نسخه از تشیع است. ایشان در مورد این نوع تشیع، تعبیر تشیع غیر اصلی و ثانوی را به کار میبرد و گاهی با عنوان تشیع متکلمان از آن یاد میکند و در عنوان کلی تعبیر الهیات را نسبت به آن به کار میبرد. این تشیع در برابر آن تشیع باطنی قرار دارد که از نظر امیرمعزی تشیع واقعی و اصلی و اولیه است.
تشیع باطنی تشیعی است که در عصر حضور ائمه مطرح شده است و از آن با عنوان تشیع امامان یاد میکنیم. اسمی که امیرمعزی برای این تشیع انتخاب میکند «امامالوژی» است، یعنی امامشناسی یا امامیات؛ به این معنا که در این الهیاتی که اسمش «امامالوژی» است امام در کانون معارف دینی قرار میگیرد. اگر در الهیات، خدا محور و مرکز است و مباحث حول وجود خدا است، در اینجا امام محور میشود. اگر میخواهید خدا را بشناسید باید از طریق امام بشناسید.