اگر داستان کربلا تکرار شود، راه امام حسین تغییر نخواهد کرد
مبلغ/ استاد تاریخ اسلام گفت: امام مجرای تحقق تام اراده الهی است، اگر مانعی سر راه او باشد، باید رفعش کند. در این صورت اگر بازهم قصه کربلا و آنچه قبل آن رخ داد تکرار شود، امام حسین با علم به شهادت باز هم همین راه را برمیگزینند.
به گزارش «مبلغ»، حجتالاسلام محمدجواد یاوری، استاد حوزه علمیه و عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم در گفتوگو با فارس به چرایی حرکت امام حسین (ع) و ریشهیابی نهضت او پرداخت که در ادامه حاصل این مصاحبه را میخوانید.
قیام و حرکت امام حسین به سمت کوفه آیا لزوماً به تبع نامه کوفیان بوده است؟ اگر آنها نامه نمینوشتند امام (ع) بر علیه یزید خروج نمیکرد؟
پاسخ به این سؤال به اندیشه سیاسی شیعه باز میگردد که برگرفته از معارف خود اهلبیت (علیهمالسلام) است. در این تفکر، امام معصوم وظیفه دارد که در امر بهدستگیری حکومت اهتمام ورزد یا در صورت فراهم آمدن شرایط بر ضد ظالم جائر قیام کند. حکومت جائر به سبب جور بودنش مشروعیتی ندارد و از طرفی هم خداوند عهدی از ما گرفته که احکام و حدود الهی را اجرا کنیم. وقتی شرایطی برای تشکیل حکومت فراهم شد، (که این لفظ شرایط با عبارات دیگری نظیر «مقبولیت» و یا به تعبیر امام خمینی «بسطید» به کار رفته) بر امام اقدام کردن «فرض» و «واجب» میشود.
این شرایط در زمان معاویه و امام حسن، یا زمان امام حسین و معاویه وجود نداشت. اما حالا که کیان دین اسلام و امت دینی با خلافت یزید در خطر مستقیم است، بر امام حسین (علیهالسلام) اقدام علیه او واجب است. خروج ایشان هم از مکه درپی عدم سازگاری با یزید است، چرا که شهادت ایشان، خراب کردن خانهها و به اسارت بردن خانواده، به هرحال عوارض و نتایجی بود که امام حسین (ع) در صورت بیعت نکردن و در مکه یا مدینه ماندن ایشان را تهدید میکرد.
در کنار موارد مذکور، امام حسین (علیهالسلام) بارها و بارها در مواضع و مواقع مختلف فریاد بهحق بودن خود را بلند میکردند و مردم را به خود فرا میخواندند، حال که عده زیادی در کوفه با نامهنگاری از ایشان دعوت کردند و سخنان ایشان را لبیک گفتن، امام حسین جای هیچ تعللی ندارد و باید بنا به ظاهر همین شرایط عمل میکرد. ما شاهدیم که وقتی امام حسین خبر شهادت مسلمبن عقیل را میشنوند، همچنان به راه خود ادامه داده و اصحاب هم با ایشان همرأی هستند و دلیل اصلی هم همان «قیام علیه طاغوت» است.
اساساً امام معصوم مجرای تحقق تام و کامل اراده الهی است، اگر مانعی سر راه او باشد، باید با توجه به ظرف زمان و مکان برای رفع آن تلاش کند. وقتی در قضیه امام حسین، شرایط بهوجود آمد امام نه صرفاً به عنوان یک حرکتی انقلابی یا سیاسی، بلکه به عنوان انجام وظیفه دینی خود راهی جز آنچه که انتخاب کرد، ندارد. در این صورت اگر بازهم قصه پر غصه کربلا و آنچه قبل آن رخ داد تکرار شود، امام حسین با علم به شهادتشان باز هم همین راه را برمیگزینند. قیام علیه ظلم وظیفه امام حسین بود، چرا که غیر از این اگر میشد دین خدا از بین میرفت و فردای قیامت حضرت سیدالشهدا باید پاسخگو میبودند.
یعنی اسلام از جان امام حسین مهمتر است؟
بله. امام در خدمت دین است، نه اینکه دین در خدمت امام باشد. او وقتی ببیند خطری کیان دین را تهدید میکند باید برای دفع آن قدم بردارد ولو با شهادتش تمام شود و فرقی هم ندارد که به این شهادت آگاه است یا خیر. البته باید این نکته بین شود که کشته شدن و ریختن خون امام حسین بیشک تأثیرگذار خواهد بود و خود ایشان به این اثرگذاری واقف است.
بهغیر از دعوت کوفیان، دلیل دیگری هم وجود داشت که امام کوفه را برگزیند؟
کوفه اولاً مرکز خلافت بنیهاشم بوده است، از طرفی دیگر هرچند کوفیان به زور زیر حکومت بنیامیه بودند اما حقیقت آن است که آنان باهر گرایش و تفکری داشتند، با بنیامیه و شامیان سرسازگاری نداشتند. نزاع عراقیها با شامیها یکی از معروفترین چالشهای داستانهای تاریخ اسلام است. حضور نیروی نظامی و مردجنگی به تعداد زیاد به علت بستر پادگانی کوفه از دیگر دلایل انتخاب این منطقه است.
امام حسین چرا خانودهاش را با خود به سمت کوفه رهسپار کرد، آیا ایشان نمیدانست احتمال دارد که آنها به خطر بیفتند؟
اولاً، ماندن خانواده امام حسین و اهل عشیره ایشان در مدینه خود یک امر خطرناک بود چرا که احتمال این را داشت که ایشان را به اسارت ببرند تا از این طریق بر امام حسین فشار بیاورند. ثانیاً، این حرکت خود پیامی است که بنیهاشم دارد به دیگران منتقل میکند، پیامی مبتنی بر حمایت از امام با اتحاد منسجم، حتی اکر خانواده و اهل و عیال به خطر بیفتند.