بحرانی به نام «دو تربیتی شدن فرزندان»

چطور با همسرمان برای تربیت فرزند به تفاهم برسیم؟

مبلغ/ مادر اخم می کند، پدر می خندد. یکی دستور خواب به بچه ها می دهد و دیگری می گوید تا هر ساعتی که دوست دارند، بچه ها بیدار باشند! این وسط بچه ها هستند که از این موقعیت سواستفاده می کنند و یا دچار تضاد می شوند.

به گزارش «مبلغ» به نقل از فارس، حتی اگر پیش از بچه دار شدن تصور داشتید که هیچ نقطه اختلافی بین شما و همسرتان در زمینه های تربیتی وجود ندارد، فرزنددار که شدید تازه می‌بایست سر میز مذاکره بنشینید و با هم دو مرتبه به تفاهم برسید چرا که مسائلی پیش‌ می‌آید که قطعا قبل از آن بدان ها توجه نکرده بودید.

هماهنگی و تفاهم والدین برای تربیت فرزند یکی از کلیدهای آرامش بچه ها است. وقتیمادر اخم می کند، پدر لبخند می زند. یکی می گوید بنشین، دیگری می گوید هر چه می خواهی شلوغ کن. یکی می گوید بچه ها زود بخوابند دیگری می گوید لازم نیست هر ساعتی که دوست دارید بخوابید خلاصه یکی دستور حمله می دهد و دیگری دستور عقب نشینی.

زمانی که فرزند شما متوجه می شود که بین والدینش هماهنگی وجود ندارد، به این نتیجه می رسد که چیزی به اسم درست و غلط وجود خارجی ندارد.به عنوان مثال، مادر می‌گوید:نمیتونی بستنی بخوری. پدر می گوید: بعد از غذا می تونی بستنی بخوری. مادربزرگ می گوید: عزیزم بیا الان بستنی بخور!

بهتر است همه افراد یک اشتباه مشترک انجام دهند اما هر کدام ساز جداگانه نزنند. کودکان و نوجوانانی که با روش های غیرهماهنگ والدین بزرگ می شوند، هرگز پایبندی به قانون را نخواهند آموخت. بدتر از همه این است بچه هایی که کنار پدربزرگ ها و مادربزرگ ها زندگی می کنند، روش های تربیتی آنها را نیز می بایست در پیش بگیرند در واقع چند نفر هستند که نظر می دهند بچه چطور باید غذا بخورد، بخوابد، تلویزیون ببیند، بخندد یا گریه کند.

علت نامناسب بودن اختلاف در تربیت بچه ها و چند تربیتی شدنشان این است که بچه ها یک استاندارد مشخص را ندارند و از پیامد رفتارشان ناآگاه می شوند چرا که گیج هستند؛ الان کاری که کرده اند باب میل پدر است یا مادر یا اقوام و پدربزرگ و مادربزرگ. در نتیجه این سردرگمی آنها را اذیت می کند و سلامت تربیتی شان را دچار مشکل می کند.

والدینی که مدام سر بچه ها بحث می کنند و هم را زیرسوال می برند، فرزندانی نافرمان تربیت خواهند کرد چرا که بچه ها رویه های تربیتی آنها را زیرسوال می برند یا اینکه فرصت طلب می شوند و هر از گاهی جانب یکی از والدین را می گیرند که برایشان سود داشته باشد.

پدر و مادر باید بدانند که یک قانون در منزل باید حاکم باشد حتی اگر آن قانون اشتباه باشد اما چطور می توانند والدین یک قانون و نظم را ایجاد کرده و با هم هماهنگ عمل کنند؟

بهتر است قبل از عمل کردن به یک سری کارها یا تشویق بچه ها برای یک رفتار خاص، والدین درباره آن با هم هماهنگ شده باشند و از قبل موضع مشترکشان مشخص باشد اینطور نباشد که پدر به بچه بگویید این هفته به فوتبال نمی روی یا به خاطر کاری که کردی باید تنبیه بشوی و تلویزیون نبینی اما مادر یواشکی برای او تلویزیون یا مبایل را ببرد تا سرگرم شود این یعنی دوگانگی تربیتی.

بنابراین پدر و مادر می بایست در زمینه هایی چون دروغ گویی بچه ها، ناسزاگویی یا اشتباهات دیگر و یا زمینه های درس خواندن بچه ها می بایست با هم به اشتراک رسیده باشند.

گاه دیده می شود که یکی از والدین در زمینه ای خاص اشتباهی مرتکب می‌شود و والد دیگر با پرخاش با او برخورد کرده و از آن کار نهی می‌کند. هشدار مهم این است که هیچگاه جلوی بچه همسرتان را مواخذه نکنید، حتی اگر دیدید همسرتان جلوی بچه ها اشتباه می کند، با روش تربیتی همسرتان مخالفت نکنید و جلوی بچه ها سکوت کنید و در یک موقعیت مناسب او را از اشتباهش واقف کنید تا بچه بداند که شما در یک جبهه هستید و خود را ملزم به رعایت قوانینتان کند.

نکته دیگر این است که هیچگاه جلوی بچه ها خود را فرشته و همسرتان را جلاد جلوه ندهید. اگر همسرتان در جایی قانون سختی هم برای بچه ها گذاشت اجازه دهید که این قانون اعمال شود و بچه ها را از آن مبری نکنید در غیر این صورت شما این پیام را به بچه تان می دهید که من پدر یا مادر خوب تو هستم و من را بیشتر دوست داشته باش!

در برخی خانواده ها دیده می شود که وقتی پدر خانه در منزل هست یک سری مسائل رعایت می شود. اما همین که پدرپایش را از منزل بیرون می گذارد وضع تغییر کرده و زندگی متفاوت می شود. این یک اشتباه است که در جنگ قدرت بین پدر و مادر، شما بچه هایتان را قرار دهید و قوانین پدر را نادیده بگیرید.  حتی اگر در زمینه ای اختلاف نظر با همسرتان دارید، قرار نیست آن را به بچه هایتان منتقل کنید مثل اینکه شما یک قربانی در این زندگی هستید و بچه ها قرار است ناجی شما باشند. هرگز چنین کاری را نکنید که بگویید من موافق یا پدرت یا مادرت نیستم و او این کار را کرده است و یا اینطور فکر میکند.

اگر در جایی احساس کردید که شما قادر به تصمیم گیری در زمینه تربیتی فرزندان نیستید بهتر است قبل از مشکلی با همسرتان وارد گفت وگو شوید و رویکرد او را بررسی کنید تا منطقی با مسائل برخورد کنید. حتی اگر همسرتان هم کاری کرد که باب میل شما نبود، بهتر است گذشت کنید تا صورت بدی جلوی بچه ها نداشته باشد.

اما در زمینه ورود اقوام و پدربزرگ و مادربزرگ ها در تربیت بچه ها می توان گفت که خیلی مسائل غیرقابل اجتناب است، هر یک از این افراد هم از سر دلسوزی یا تجربه خود می خواهند کاری انجام دهند و روش های تربیتی شان را پیش بگیرند بهتر است بدون اینکه مستقیم وارد جنگ قدرت یا مسئله با آنها شوید با احترام روبه رو شده و قوانین خانه خود را شما اعمال کنید و جلوی بچه ها نشان ندهید که در این زمینه ناراحت هستید.

اگر این اختلاف نظرها زیاد شود، بچه ها در این خانه احساس امنیت نمی کنند بهتر است خیلی محترمانه با پدربزرگ و مادربزرگ وارد صحبت شوید تا به قوانین شما احترام بگذارند و بچه ها دچار استرس و مشکلات دیگر در زمینه شخصیتی نشوند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.