حائری شیرازی: روحانیتی که حمایت مردم را ندارد مجبور است به ابزارهایی مانند استنداپ کمدی روی آورد! / سیطره عجیب روی مدارس حوزوی
مبلغ/ حجت الاسلام شهاب الدین حائری شیرازی گفت: وقتی مردم ببینند که روحانی زبان گویای آنهاست، از روحانیت حمایت می کنند، ولی اگر ببینند روحانیت هم عاقبت اندیشانه در مقابل مشکلات سکوت می کند، حمایتگری مردم از روحانیت کم می شود و وقتی مردم از او حمایت نکنند، سعی می کند از یک راه دیگری با مردم ارتباط بگیرد.
در مصاحبه پیش رو در ادامه بررسی مباحث و چالش هایی که با حضور متفاوت روحانیت در برنامه حسینیه معلی در میان روحانیون و منتقدان پیش آمده است به سراغ شهاب الدین حائری شیرازی فرزند مرحوم آیت الله محی الدین حائری شیرازی از بزرگان خوشنام، امین و مورد اعتماد امام و رهبری رفته ایم. برنامه حسینیه معلی با موضوعات مذهبی، این شبها در تلویزیون مهمان خانه های مردم است و سبک جدیدی از تلنتشوی مذهبی را روی سن برده است.
«مبلغ» – با توجه به حواشی که در خصوص استنداپ کمدی یک روحانی در یکی از برنامه های صدا و سیما به وجود آمد، ارزیابی شما از این موضوع چیست؟ برخی عنوان می کنند برای جذب مخاطب حاکمیت به چنین اقداماتی متوسل شده هر چند خلاف شأن روحانیت باشد.
به نظر بنده این امر عواملی دارد، یکی از عواملی که روحانیت برای ارتباط با نسل جدید و مردم از شیوه های سنتی خودش که وعظ و خطابه هستند، فاصله می گیرد این است که این وعظ و خطابه ای که در گذشته اتفاق می افتاد، وعظ و خطابه ای بود که دردهای مردم را مطرح می کرد، وقتی مردم ببینند که روحانی زبان گویای آنهاست، از روحانیت حمایت می کنند، ولی اگر ببینند روحانیت هم عاقبت اندیشانه در مقابل مشکلات سکوت می کند، به اصطلاح از حق و حقوق مردم دفاع نمی کند، اینجا حمایتگری مردم از روحانیت کم می شود و وقتی مردم از او حمایت نکنند، سعی می کنند از یک راه دیگری با مردم ارتباط بگیرد. الان کم نیستند کسانی که در شبکه های مجازی کارهای عجیب و غریب انجام می دهند که جذب مخاطب کنند و حمایت مردم را به خود جلب کنند. این به خاطر آن است که آن مسیر صحیحی که برای ارتباط بین مردم و روحانیت به صورت سنتی در طی سالها تعریف شده بود، یک رابطه دو جانبه بود، روحانیت مسائل شرعی را بیان می کرد، برای حل مشکلات مردم سینه سپر می کرد و مردم هم از روحانیت حمایت می کردند. این یک علت می تواند باشد برای اینکه یک روحانی برای برقراری ارتباط با مردم، شیوه ی جدیدی را اتخاذ کند و مثلاً استندآپ کمدین شود.
«مبلغ» – به نظر می رسد سطح روحانیونی که امروزه در رسانه ملی حضور دارند تا حد زیادی کاهش یافته است. به نظر می رسد در اوایل انقلاب علمایی چون آیت الله طالقانی؛ شهید بهشتی و آقای مشکینی که مواضع مستقل و متکی به خود داشتند بیشتر در تلویزیون حضور داشتند. نظر شما چیست؟
یکی از عللی که روحانیت برای جلب مخاطب به جای اینکه به وظیفه سنتی خود که ارشاد مردم است استمرار ببخشد، به کارهای خاصی روی می آورد، این است که یک مقداری بحث ورود به عالم روحانیت، کیفیتش عوض شده است. در گذشته مدارس علمیه بودند، ائمه جماعت بودند و اینها در محلات به افرادی که می دیدند برای این شغل قابلیت دارند، پیشنهاد می کردند و به پدر آن فرد مراجعه می کردند و می گفتند پسر شما قابلیت دارد، او را به حوزه بفرستید، یا نهایتا کسی علاقه مند بود و به حوزه می آمد. این رابطه بین شغل و کسی که شاغل به آن شغل می شود همه به مرور دستخوش تغییر شده است. یعنی یک سیطره عجیب و غریبی توسط مدیریت حوزه علمیه روی همه مدارس حوزوی اعمال می شود.
به عبارت دیگر آن سیستم سنتی که نخبه پرور بود و نخبه ها را جذب می کرد تبدیل شده است به اینکه مدیر حوزه همچون کارمندی است که باید منطبق بر یک اساس نامه ای بر امور اساتید و کیفیت تحصیل و تربیت طلاب نظارت کند. من دیده ام که مدیران حوزه، یک حالت دلمردگی دارند، چون آن حالت اختیاری که در انتخاب و تربیت طلبه داشتند، از بین رفته است. قبلاً مدیر حوزه با توجه به استعداد های طلبه، درس و استاد را انتخاب می کرد اما الان یک دستور العمل کلی برای طلاب وجود دارد.
در مجموع اینها باعث شده است که یک مقداری جنبه تحصیلی طلاب تحت تاثیر قرار بگیرد، و آن طلبه پروری که نتیجه اش این می شد که طلاب، انسان های با سوادی تربیت شوند و به عرصه برسند، به حداقل برسد، یعنی آن سیستم سنتی که هزار سال پشتوانه داشت، در حال حاضر مخدوش شده و تبدیل به سیستمی شبیه به دانشگاه شده است. چطور در دانشگاه یک عده ای کنکور می دهند و برحسب آن و انتخاب رشته شان به دانشگاه های مختلف اعزام می شوند، در حوزه هم الان همین است و مدیر حوزه از آن کار تربیتی و آموزشی ای که با استقلال کامل در گذشته انجام می داد، کاملا منفک شده است.
نتیجه چه می شود؟ طلبه سواد خاصی ندارد، آن کار آموزشی ای که باید روی او انجام می شد و به عنوان یک نخبه جذب میشد، انجام نگرفته است و به جایی اعزام شده است که کیفیت سابق را ندارد و در نتیجه خود طلبه هم تحصیلات و علم خاصی ندارد و می آید با استند آپ کمدی و کارهایی از این قبیل، مخاطب جذب می کند. البته این حرف من، اهانتی نباشد به آن آقایی که در تلویزیون استنداپ انجام دادند، خیر چون شخص خاصی مد نظر نیست، اینستاگرام و تلگرام پر است از افرادی که با حرکات کاراته یا آواز خواندن در هیبت یک روحانی، سعی به جذب دنبال کننده دارند. اینها یک آسیب هایی است که باید ببینیم ریشه شان چیست و درمانشان کرد.
«مبلغ» – پایین بودن شهریه طلاب و الزاماتی که شغل برخی از طلاب و روحانیون ایجاد می کند چقدر می تواند به این مشکلات دامن بزند؟
علت دیگری که موجب می شود روحانیت به این مسائل رو بیاورد این است که قبل از انقلاب، افراد خاصی از خانواده های متدین و علاقه مند به پاسداری از دین و با انگیزه های مذهبی بسیار قوی، جذب سیستم حوزه می شدند. اینها افراد زیادی نبودند و به صورت نسبی درصد خاصی از جامعه بودند. ما از کسانی که خاطراتشان را داریم یا خودمان در اوایل دهه هفتاد با آنها در ارتباط بودیم، میبینیم که شهریه پاسخگوی زندگی طلبگی آنها بوده است. حتی کسانی که از اوایل انقلاب نقل می کنند، طلبه با شهریه اش می توانسته است یک زندگی زیر متوسط یا متوسطی را برای خودش تامین کند. ولی الان تعداد زیادی از افراد وارد سیستم روحانیت می شوند، حالا بعضی از آنها هم که وارد می شوند با توجه به جذب های عقیدتی و سیاسی و جذب قاضی و… که دولت از روحانیون جذب می کند، با آن نگاه طلبه می شوند که خیلی تاسف آور است. یعنی قبلاً افراد با یک نیت خالص که پاسداری از دین کنند و با انگیزه مذهبی و عرفانی قوی طلبه می شدند. الان نگاه کنید می بینید خیلی ها می گویند من که شغلی پیدا نکردم، بروم روحانی بشوم بلکه قاضی شدم یا در عقیدتی سیاسی استخدام شدم. یعنی روحانیت تبدیل شده است به پلی برای استخدام.
وقتی روحانیت یک پل برای استخدام بشود، به صورت طبیعی آن خلوص و تقوا و تهذیبی که برای طلبه شدن انگیزه می شد، الان تبدیل به انگیزه های مالی می شود و وقتی فرد بدون آن انگیزه های معنوی طلبه شود و انگیزه های مالی برایش پر رنگ تر باشد، ممکن است کارهای خاصی که خلاف شأن روحانیت هم است، انجام دهد، فقط به این خاطر که مشکلات مادی اش را حل میکند یا از لحاظ شهرت و دیده شدن برایش آورده داشته باشد. پس عاملی سومی که می توانیم مطرح کنیم این است که انگیزه ای که قبلا موجب می شد افراد مختلف وارد طبقه و مسلک روحانی تشوند، انگیزه های معنوی بود و الان انگیزه های مادی فراوان شده است. و وقتی انگیزه های مادی باشد، افراد می توانند آن خلوص و تهذیب نفس و خودداری و مراقبت روحانیت را نداشته باشند. بلکه انگیزه های مادی می تواند باعث شود که برای کسب شهرت کارهای خلاف شأن هم انجام دهند.
گفتگو: سید امیرحسین حسینی