رویکرد قرآن در تجویز جنگ و صلح/ چرا برخی معتقدند اسلام دین خشونت است؟

مبلغ/ منصورنژاد ضمن اشاره به دو دسته نظریات درباره جایگاه جنگ و صلح در دین اسلام تصریح کرد: من همانطور که قبول ندارم اسلام دین خشونت است، این را هم قبول ندارم که هرچه در قرآن است رحمت است. خدای اسلام هم رحمت دارد و هم غضب، ولی رحمتش بر غضبش می‌چربد.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، مسئله صلح در دین اسلام و قرآن کریم از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و علاوه بر آیات قرآن، سیره پیامبر اسلام نیز گواه این مدعی است. با این وجود، همواره در طول تاریخ افرادی بودند و هستند که در اثر برخورد ظاهری و گزینشی با آیات قرآن، قرائتی توأم با خشونت از اسلام ارائه کرده‌اند و به کمک رسانه‌‌های جمعی تصویری تاریک و خشونت‌بار از دین اسلام به نمایش گذاشتند.

به همین بهانه با محمد منصورنژاد، نویسنده، دین‌پژوه و مسئول کمیته دین‌پژوهی انجمن علمی مطالعات صلح ایران گفت‌وگو کرده‌ایم؛

حجم زیاد آیات جهاد در قرآن کریم که بیشتر آنها در دستور به جهاد صراحت دارند موجب شده است دین اسلام با قرائتی خاص به عنوان دینی پر از خشونت معرفی شود. به نظر شما چطور می‌توانیم بین آیات جهاد و آیات صلح در قرآن جمع کنیم؟

سوال روشن است؛ با توجه با آیات کثیر جهاد چطور می‌شود گفت اسلام دین صلح است؟ اولا باید دید توجه به جنگ یا صلح از نگاه قرآنی و اسلامی چه جایگاهی دارد. یک موقع می‌خواهیم بحث نظری، اندیشه‌ای و تاریخی داشته باشیم، یعنی نگاهمان به قرآن نگاه انتزاعی است ولی یک زمان نگاهمان انضمامی، عملیاتی و کاربردی است. من می‌خواهم از منظر دوم به بحث نگاه کنم یعنی می‌خواهم ببینم آیا با قرآن می‌شود زندگی کرد. اصلا آیا قرآن برای قرن بیست و یکم حرفی دارد؟

مسلمانان بیست درصد جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند و از طرف دیگر، در بین همه آموزه‌ها و نمادهایی که مسلمانان دارند قرآن برجسته‌ترین سمبل و سند اسلامی است. قرآن تنها سندی است که در خانه همه مسلمانان هست و همه آن را می‌خوانند و مدار همبستگی است. اگر نگاه قرآن به صلح نگاه منفی و ضد صلح باشد، یک سرنوشت برای دنیا رقم می‌خورد و اگر نگاه قرآن معطوف به صلح باشد، سرنوشت دیگری رقم خواهد خورد. اگر بیست درصد جمعیت دنیا دنبال صلح باشند یک نتیجه در پی دارد، اگر دنبال جنگ باشند یک نتیجه دارد. می‌خواهم بگویم این بحث خیلی بحث مهمی است.

بر این اساس قرآن می‌تواند نسبت به صلح، ستیز داشته باشد یعنی از آن خشونت و نبرد دربیاید. در آیات جهاد می‌خوانیم: «وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ» یعنی هرجا به آنها دست پیدا کردید آنها را بکشید. از داخل این آیه صلح و آرامش و آسایش درنمی‌آید. مثلا آیه دیگری می‌فرماید: «فَقَاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ». منظور این است که طبق یک برداشت، می‌توانیم بگوییم قرآن صلح‌ستیز است. همچنین می‌توانیم بگوییم رویکرد قرآن نسبت به صلح بی‌تفاوت و بی‌طرف است یعنی نه صلح را تایید می‌کند و نه جنگ را. نگاه سوم هم این است که بگوییم اسلام دین صلح و همگرایی و آشتی و دوستی است. اگر واقعا قرآن کتاب صلح باشد دنیا یک چیز می‌شود و اگر کتاب جنگ باشد یک چیز دیگر می‌شود. با روایتی که طالبان از اسلام ارائه می‌کند آخرش معلوم است دنیا چه می‌شود ولی اگر کسی ادعا کند اسلام دین صلح است نگاه متفاوت می‌شود.

همین‌طور که اشاره کردید سه قرائت مختلف از جایگاه صلح در قرآن وجود دارد. در بین این قرائت‌ها، کدام قرائت از تطابق بیشتری با آیات قرآن برخوردار است؟

قرآن یک کتابی است که بیش از شش هزار آیه دارد و موضوعات بسیار متنوعی در قرآن مطرح شده است. اگر می‌خواهیم کار آکادمیک کنیم باید ریز شویم و نگاه عامیانه و کلی نداشته باشیم. خب قرآن یک‌جا می‌گوید: «وَالصُّلْحُ خَیْرٌ»، یک‌جا می‌گوید: «وَاقْتُلُوهُمْ». یک زمان ممکن است شما نگاه الاهیاتی داشته باشید، همچنین می‌توانید نگاه اخلاقی داشته باشید، می‌توانید نگاه فقهی داشته باشید، می‌توانید نگاه داستانی داشته باشید، می‌توانید نگاه اقتصادی داشته باشید. به عبارت دیگر اگر بخواهم حق سوال شما را ادا کنیم باید سلسله مباحثی باشد که در آن بگویم هستی‌شناسی قرآن با صلح نسبت دارد یا با جنگ، انسان‌شناسی قرآن با صلح نسبت دارد یا با جنگ، پیامبرشناسی قرآن با صلح نسبت دارد یا با جنگ، معادشناسی قرآن با صلح نسبت دارد یا با جنگ، معرفت‌شناسی قرآن با صلح نسبت دارد یا با جنگ. پس سوال، سوال آسانی نیست که بشود راحت به آن جواب داد. باید مورد به مورد، مسئله به مسئله، آیه به آیه، رشته به رشته بحث کرد.

اگر در این فرصت، کلیت نظر شخصی خودتان درباره موضوع بحث را ارائه بفرمایید ممنون می‌شوم.

بله، بگذارید مدعای خودم را بگویم تا روشن شود نظر من در مقابل نظر چه کسانی قرار می‌گیرد. برخی می‌گویند در اسلام جنگ اصل است و مسلمانان باید با غیر مسلمانان بجنگند. هم در شیعه و هم در اهل سنت این اندیشه وجود دارد. امام شافعی از رهبران چهار مذهب فقهی اهل سنت گفته است مسلمانان باید سالی یکبار با کفار بجنگند. شافعی یکی از منابع این حرف را قرآن می‌دانست. در شیعه هم همین‌طور است. از شیخ طوسی تا همین الآن برخی همین حرف‌ها را می‌زنند. همین الآن افرادی که تریبون دارند این حرف‌ها را تکرار می‌کنند. مثلا یک شخصی که نامش را نمی‌برم مدام می‌گوید حدیث «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» سند ندارد و اخلاق در اسلام جدی نیست و پیامبر(ص) آمده بود تا حکومت تشکیل دهد و سخن گفتن از «پیامبر رحمت» حرف درستی نیست. یکی از روشنفکران هم چند ماه پیش گفته بود خدای اسلام، خدای سلطان است، خدای خشن است، قرآن خوف‌نامه است، یعنی از داخل قرآن وحشت درمی‌آید. پس برخی از قدیم و جدید، از سنتی و روشنفکر، از مسلمان و غیر مسلمان معتقدند اسلام دین خشونت است. حتی برخی مستشرقین هم چنین ادعایی دارند و می‌گویند اسلام دین شمشیر است. یکی از پاپ‌ها می‌گفت محمد جز شمشیر و خون چه آورده است. اما وقتی از اینها دلیل می‌خواهید می‌گویند مگر آیات فراوان جهاد را نمی‌بینید. می‌گویند پیامبر ده سال در مدینه حکومت کرد، بالای هفتاد غزوه و سریه داشت. پس هم سیره عملی ایشان موید این معناست و هم آیات فراوانی درباره جنگ و قتال است.

در مقابل، برخی‌ها هم می‌گویند اسلام فقط دین صلح است و ابدا جنگ را تجویز نمی‌کند، خشونت را تجویز نمی‌کند. من همانطور که قبول ندارم اسلام دین خشونت است، این طرف را هم قبول ندارم که هرچه در قرآن هست رحمت است. همه نظر من را فرازی از دعای جوشن کبیر بیان می‌کند که «یا من سبقت رحمته غضبه». خدای اسلام هم رحمت دارد و هم غضب، ولی رحمتش بر غضبش می‌چربد. اصل رحمت است، غضب هم در کنارش هست. اصل صلح است، دفاع و نبرد هم در کنارش هست. اتفاقا روز جهانی صلح مصادف با آغاز هفته دفاع مقدس است. از افرادی که می‌گویند اسلام خشونت ندارد بپرسید اگر یک زمانی کسی مثل صدام به کشور حمله کرد، تکلیف ندارید در مقابل این آدم دست به سلاح ببرید؟ ایا اگر اسلام دین صد درصد صلح و ضد شمشیر بود دین کاملی بود؟

گاندی صراحتا می‌گفت در برابر دشمن هم دست به سلاح نبرید و باید دشمنتان را دوست داشته باشید. اسلام با صراحت نظریه عدم خشونت را قبول ندارد. اسلام یک‌جا جهاد را تایید می‌کند،  یک‌جا قتال را واجب می‌کند. سوال شما این بود که این همه آیات قتال کجا قرار می‌گیرد. اگر این مقدار آیات جهاد و قتال در اسلام نبود این کتاب ناقص بود، چون انسان همانطور که قوه شهوت دارد، قوه غضب هم دارد و هر دو خوراک می‌خواهند. با این حال، در اسلام جاذبه اصل است و دافعه فرع است. مسلمان باید جاذبه داشته باشد و بر دوستی دامن بزند و آشتی را تقویت کند. متاسفانه آنچه در تاریخ اسلام از آن فراوان نوشتند بحث جنگ است. الآن مغازی پیامبر یک کتاب چند صد صفحه‌ای می‌شود و افراد مختلف کتاب مغازی نوشتند. مسلمانان صدر اسلام چون وصل به بنی‌امیه و بنی‌عباس بودند ابعاد خشونت در اسلام را برجسته کردند و درباره مغازی زیاد نوشتند، ولی راجع به صلح چیزی ننوشتند. این چیزی است که جایش خالی است و باید راجع به آن کار کرد. اسلام دین صلح است در عین حال که خشونت و نبرد را رد نمی‌کند و اگر لازم باشد انسان باید از خودش دفاع کند.

به عنوان سوال پایانی، درباره سیره پیامبر(ص) و نسبت آن با صلح‌پژوهی توضیح بفرمایید.

خود قرآن درباره پیامبر(ص) می‌فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ»، پیامبر(ص) پیامبر رحمت است، آن هم برای همه جهانیان. اصلا رمز و راز پیروزی پیامبر(ص) چه بوده است: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ». آیه دیگری می‌فرماید: «لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ». همچنین در سوره قاف می‌خوانیم: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ». اصلا اساس دعوت پیامبر(ص) بر اساس حکمت و جدال احسن است: «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ».

طبق پیش‌بینی‌ برخی موسسات غربی در سال ۲۰۷۰ اسلام پرطرفدارترین دین جهان خواهد بود. چرا اسلام پیشرفت می‌کند؟ چون سیره پیامبر(ص) که مبتنی رحمت است مردم را جذب اسلام خواهد کرد. اساسا خدای قرآن، خدای رحمت است. خداوند دوباره در قرآن فرموده است: «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ». در دعای جوشن کبیر هزار و یک اسم و صفت خدای سبحان آمده است اما وقتی خدا روی خودش اسم‌گذاری می‌کند می‌گوید «بسم الله الرحمن الرحیم». مخرج مشترک رحمن و رحیم، «رحمت» است و صد و سیزده آیه قرآن با این عنوان شروع شده است.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.