«طالبان» به مثابه یا فربه‌تر از «کرونا»

به گزارش «مبلغ»، حمزه فیضی‌پور در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان ««طالبان» به مثابه یا فربه‌تر از «کرونا»» نوشت:

اکثر ما با نظریه “توهم توطئه” یا “تئوری توطئه” آشنا هستیم. مفهوم ساده آن، این است که شکل ظاهری و رسمی رویدادها را باور نداشته باشیم، به عبارتی به این نوعِ نظر و نگاه توجه می‌کنیم که «… تمام بدبختی‌های عالم (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی) در پی اعمال گروهی از افراد پرنفوذ و معمولاً پنهان در جهان صورت می‌گیرد…». در توضیح این نظریه گفته می‌شود: «…گروه‌های کوچک و تیزهوشی دارای امکانات سیاسی، مالی، نظامی، روانی و علمی در پس تمام حوادث خوب و بد این دنیا هستند. از دید صاحب نظران، این گروه‌ها برنامه‌های خود را به گونه‌ای جلو می‌برند که اذهان عمومی جامعه درگیر مسائل دیگری باشد تا افراد توانایی تمرکز و تفکر بر علل و دلایلی که نشان‌دهندهٔ وجود انواع برنامهٔ پیش برنده جوامع به سوی اهداف گروه‌های تشکیل‌دهندهٔ این تئوری است را نداشته باشند…». جدا ازدرستی یا نادرستی این تئوری؛ تأمل در اتفاقات جهانی و از جمله دو اتفاقِ تکان دهنده فراگیری «کرونا» و رشد قارچ مانند «طالبان» در سیطره بر افغانستان و ترس منطقه از شاخک‌های تروریستی، پنهان و گونه‌های جهش یافته کرونایی آن در آینده؛ همانند سؤال از چگونگی و علل پیدایش “کرونا”، منشاء و شرح زمینه‌ها، اهداف و عوامل فرضیِ گسترش آن؛ ضمن طرح سؤالات این‌چنینی، این برداشت را در ذهن‌ها تقویت می‌کند که ترس از نام طالبان و سقوط دفعی یک حکومت مبتنی بر انتخابات (ولو حرف و حدیث دار) و اشغال همه ولایات افغانستان با تکیه بر ابزار نظامی و بازگشت به سال نکبت بار ۲۰۰۱ بدون کوچکترین مقاومت از سوی ارتش این کشور، چیزی شبیه به ورود خاموش ویروس کرونا و فلج شدن سیستم دفاعی بدن در مقابل این عامل مرگ‌آفرین، فراگیری و فرض‌های مطرح در خصوص تولیدکنندگان، ناشران و همچنین اغراض و اهداف پنهان برنامه ریزی شده (اقتصادی و سیاسی) در پسِ آزمایشات بیولوژیکی کشورهایِ رقیبِ صاحب نام (روسیه، چین، آمریکا و..) باشد.

با مقدمه فوق و شرح ذیل می‌توان به لحاظ: منشاء، روند شکل گیری، تغییر شکل ادعایی، حامیان و بانیان (طبق نظریه توطئه) وحشتناک بودن اثرگذاری بر ساختارها، آینده نامطمئن حتی با وعده و وعیدها، ذاتِ کشنده و نایافتهٔ هستی بخش! طالبان را به مثابه و یا حتی فراتر از کرونا دانست.

از زمان همه گیری ویروس کرونا در افکار عمومی جهانیان در خصوص یافتن پاسخِ سؤال از چگونگی و منشاء پیدایش ویروس؛ این گمانه زنی مطرح بوده است که کشورهایی رقیب و ابرقدرتِ سیاسی و اقتصادیِ جهان (از جمله چین، آمریکا و روسیه) به قصد جلو افتادن و گرفتن نبض اقتصاد و بازارهای آن در جهان، ضمن استفاده از همه برنامه‌ها و طرح‌ها این بار به یک سلاح نامرئی کشندهٔ بیولوژیکی به قصد درگیر کردن، فلج نمودن و ناتوان ساختن سیستم سیاسی رقیب و کشورِ هدف از داخل روی آورده‌اند. در این راستا و از سوی کشورهای اقماری و با در نظر گرفتن مصالح بین المللی خود عامل تولید و نشر این ویروس را به یکی از دو کشور چین و آمریکا نسبت می‌دهند. در زمینه روند پیدایش تفکر طالبانی (از زمان اشغال افغانستان: ۱۹۷۸)، حکومت و سقوط طالبان (۲۰۰۱) و اشغال یک باره، از قبل برنامه ریزی شده و بدون دردسر مجدد افغانستان در سال جاری (۲۰۲۱) و عقیم ماندن ۲۰ سال خون بهاء دادن، تمرین و تلاش برای نهادینه کردن مردم سالاری، مجدد همان گمانه‌های گاه ضد و نقیض وجود دارد و حتی شدیدتر از آن:

الف) آمریکا طالبان را در منطقه به‌وجود آورد (هدف کمک به مجاهدین جهت مبارزه با شورویِ اشغالگر/ ۱۹۷۸) و آمریکا خوشحال از سقوط دولت وقتِ کمونیستی افغانستان و افزایش عقده همسایه شمالی – – روس‌ها –

ب) آمریکا از سال ۲۰۰۱ به این طرف با هماهنگی کشورهای منطقه و از جمله ایران باعث سقوط دولتِ وحشتناک طالبانی شد!

پ) فعلاً تا اینجا روس‌ها نظاره گرند

ج) اشغال نظامی افغانستان توسط آمریکا و همراهی کشورهای اروپایی به بهانه اتفاق ۱۱ سبتامبر و مبارزه با القاعده و شاخه‌های تروریستیِ حقانی و…

د ) و سرانجام خروج با برنامه آمریکا از افغانستان و یکباره و یکپارچه طالبانی شدن اقغانستان! فرار اشرف غنی و سکونت در امارات متحده عربی! قرار گرفتن تمام تجهیزات پیشرفته نظامی در اختیارِ «چرخِ بازی ندیده های طالبان».

قصه تا اینجا در ظاهر و در نظاره‌گری چین و روسیه به نفع این دو کشور تمام شده است و البته چند کشور دیگر و از جمله ایران، ترکیه و صد البته پاکستان (گفته می‌شود یار اصلی طالبان پاکستانی‌ها هستند که باید چشم‌داشت این کشور از اتفاقات افغانستان در رقابت با هندوستان مورد توجه قرار گیرد) که مدیریت فرماندهی جنگ در درهٔ پنجشیر و کشتار فرماندهان نامی فارس‌زبان را باید به نام همسایه جنوب شرقی ایران – پاکستان – رقم زد و نیز از همه مهمتر کشور غایب در نظر و حاضر حاضر در پنهانِ معادلات افغانستان آن هم با کمک موساد و اسراییل – عربستان- را باید از عوامل ذینفع در کشور همیشه جنگ زده شرقِ کشورمان به حساب آورد، هرچند که هرکدام از این کشورها در این زمینه محاسبات خاص خود را دارند. اما حسب آنچه که تا الان در افغانستان اتفاق افتاده است و از جمله: پنهان ماندن عامدانه چهره واقعی طالب‌ها، قتل و به دار آویختن اهل قلم، فرار کردن اصحاب اندیشه و رسانه‌ها، ادعایِ افغان شمول طالبان!، محکوم کردن اقدام انتحاری در اطراف فرودگاه حامد کرزی از سوی طالبان و در خواست از جهانیان برای محکوم کردن این اقدام تروریستی! (انگار که همین گذشته نزدیک قبل از تسخیر نظامی افغانستان، طالبان در هیچ عملیات انتحاری و تروریستی نقشی نداشته است) کشتار بی رحمانه ساکنان دره پنجشیر و البته با هواپیماهایِ آمریکایی و مدیریت فرماندهیِ از نوع پاکستانی با هدف طالبانیسم کردن اندیشه سراسری در جغرافیایِ چند قومیتی و چند مذهبی افغانستان، تلاش برای فریب اذهان جهانیان مبنی بر اینکه طالبان دیگر آن طالبان ۲۰ سال پیش نیستند و تبلیغات زیاد در این زمینه (حتی از سوی هم غربی‌ها و هم شرقی‌ها!)، نمایش تصویر خانم‌های معترضِ طالبان و مدافع حقوق زنان با ظاهری بر خلاف آنچه طالبان به دنبال آن است آن هم از شبکه تحت نظر امارات طالبانی (نوع دیگری از شکل طالبان جدید همانند آلفا، بتا و دلتای کرونایی) و از طرفی حضور فعال شبکه‌های حقانی، القاعده و نفوذ با برنامه داعش در مرزهای شرقی ایران همزمان با اوج گیری طالبان همه و همه نشان می‌دهد که این بار باز اگر نگوییم آمریکا خوشحال از وضع موجود هست، می‌توان این ادعا را کرد که در کنار عربستان، پاکستان، امارات متحده عربی و از جمله اسراییل؛ آمریکا در بلند مدت بدحال نشده و نخواهد شد! چرا که در آینده این امکان وجود دارد فراتر از همان فشاری که در لبنان، سوریه و دیگر کشورها بر ایران فشار می‌آورند این بار نزدیک‌تر و با کمک یک گروه و فرقه ایدئولوژیکی خطرناک سنی (سلفی‌گری) که هیچ قرابتی با اهل تشیع ندارند این فشارها را افزایش داده و اگر همان تئوری توطئه را بپذیریم که بارها گفته‌ایم: آمریکایی‌ها برای بدنام کردن اسلام، طالبان و داعش را بوجود آورده‌اند باید بدانیم که نه ماهیت آمریکایی‌ها عوض شده و نه طالبان امروزی در منش و مراد خود تغییر جدی بوجود آورده‌اند بلکه این طالبان همان طالبان با دامنِ پرورنده آدم‌های انتحاری به قصد رسیدن به حورها از طریق سر بریدن شیعیان می‌باشند و علمایِ در پستوهایِ تصمیمات فرقه ایشان، فارسی زبانان را ” کافر ” می‌خوانند بنابراین باید دانست که ذاتِ تروریست پرور با هیچ دارویی درمان نخواهد شد و اقتضائات طبیعتشان «سرکوب‌ها و سربریدن‌ها» می‌باشد بنابراین این درخت گوشتخوار سمی که مانند باتلاق‌ها با مرداب‌ها رشد کرده هیچ قابل اعتماد نیست و در هر زمان به شکلی نو و با ذات کروناییِ خفه کننده ریه‌های تنفسی انسانیت را فراتر از مرزهای افغانستان درگیر خواهد کرد و از همه بیشتر کشور ایران در معرض همه گیری این ویروس نحس واقعی قرار دارد که دشمنان منطقه ای ایران هم چشم به این وضعیت جدید دوخته‌اند که از این طریق از کشور ما عقده گشایی کنند البته برخی سیاسیون ما هم بدون رعایت ملاحظات و توصیه‌های دلسوزان مردم سالاری دینی به استقبال ویروسی رفته‌اند که آمدنش شاید مثل کرونا عامدانه باشد و جهشش غیر قابل مهار. هرچند می‌توان حدس زد که طالبانِ امروزی فربه‌تر از کرونا و فراتر ازطالبان ۲۰ سال پیش اندیشه‌های واپس‌گرای خود را با ارعاب، انتحار و فرقه‌گرایی خونین جلو خواهد برد لذا به قول فرزند شیر شاه شهیدِ پنجشیر تا دیر نشده جهانیان باید در مقابلش بایستند، به مراتب حساس‌تر از رعایت‌های کرونایی در سرتاسر جهان (رعایت پروتکل‌های جهانی همسویه در مبارزه با ویروس کرونا) دولت‌ها باید بیشتر در این زمینه برنامه ریزی کنند ترسناک و وحشتناک‌تر آنجاست که این تفکر طالبانی در اندیشکدهٔ آزمایشگاهی مورد اتفاق گروهی در رقابت با یکدیگر علیه همدیگر! توسط صاحبان قدرت در جهان قرار گرفته باشد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.