خانه و مدرسه باغچهبان ثبت ملی میشود
مبلغ/ به خانه و مدرسه «جبار باغچهبان» آمدهایم. به خانه اولین معلم ناشنوایان به مدرسهای که در سال ۱۳۱۲ ساخته شد؛ یاد و خاطره باغچهبان در این مدرسه آنقدر زنده مانده است که وقتی وارد اتاق کار او میشوید مثلاینکه او هنوز اینجاست و نفس میکشد. خانه و مدرسه باغچهبان آخرین مراحل ثبت ملی شدنش را میگذراند.
به گزارش «مبلغ» به نقل از فارس، در روزگاری که داشتن یک نقص عضو مترادف با خانهنشینی و طرد شدن از جامعه بود «باغچهبان» آموزش ناشنوایان را بر عهده گرفت؛ مردی که بیش از یک قرن پیش ثابت کرد افرادی که ناتوانی دارند هم میتوانند علم بیاموزند و یاد بگیرند و از حقوق اجتماعی برخوردار باشند. اگر به یوسفآباد، نبش میدان سید جمالالدین اسدآبادی بروید تابلوی آموزشگاه کر و لالهای باغچهبان را خواهید دید؛ مدرسهای که سال ۱۳۱۲ تأسیس شد. باغچهبان وقتی به بچههای کر و لال آموزش داد که بخوانند و بنویسند بهقدری جامعه در خرافات غرق بود که مردم میپنداشتند معجزهای رخداده است. او در تمام عمرش حتی خود را خدمتگزار مردم ندید و معتقد بود که این مردم هستند که به او خدمت کردهاند.
در مجموعه آموزشی ناشنوایان در خیابان باغچهبان اشارهها حرف اول را میزنند و این دستها و انگشتها هستند که در هوا میچرخند تا مفاهیم و کلمات را بسازند. پسران این مدرسه از مقطع ابتدایی تا پایان دیپلم هنری در همین مجموعه آموزشی درس میخوانند.
به خانه باغچهبان خوشآمدید
اینجا محل کار و خانه آموزگار ناشنوایان است. خانه و مدرسهای که در سال ۱۳۱۲ با کمک جمعی از اولیای دانش آموزان ساخته شد؛ یاد و خاطره باغچهبان در این مدرسه آنقدر زنده مانده است که وقتی وارد راهروی مدرسه شوید انگار هنوز هم به خانه او پا گذاشتهاید؛ باغچهبان در سال ۱۲۶۴ در شهر ایروان به دنیا آمد اما به دلیل اینکه اصالتاً ایرانی بود در ۳۰ سالگی به ایران بازگشت و خدمات شایستهای را برای فرزندان این مرزوبوم داشت. او باغچهبان شد به این دلیل که در سال ۱۳۰۳ اولین مهدکودک را به قول خودش «باغچه» را در تبریز افتتاح کرد. در همان باغچه و در کنار بچههای عادی به ۳ کودک ناشنوا نیز آموزش میدهد و همین اتفاق او را با دنیای ناشنوایان آشنا میکند.
از مهر تو اینجا آباد است
باغچهبان در این مدرسه هم مدیر بود هم آموزگار، حتی خیلی وقتها نقش خدمتگزار مدرسه را نیز به عهده میگرفت. طبقه سوم همین مدرسه، خانهاش بود و همه افراد خانوادهاش در اداره مدرسه به او کمک میکردند. اتاق کار او با تمام وسایل او در طبقه اول ساختمان، دستنخورده است. روایت زندگی باغچهبان را باید در اتاق کارش بشنوید. آنوقت برای هر دوره از زندگی او و موفقیتهایش میتوانید در همین اتاق کوچک نشانهای پیدا کنید تا روایت زندگی این مرد بزرگ برایتان تجسم واقعی پیدا کند.
عکسها نشان میدهد، همه دیوارها سرجایشان است
عکسهایی که امروز روز دیوار قاب شدهاند متعلق به ۸۰ سال گذشته است. این عکسها در همین مدرسه گرفتهشده است. با یک نگاه به اتاق کار او میتوان عشق و محبتش را به کودکان ناشنوا احساس کرد. وسایل کمکآموزشی که برای کمک به آموزش ناشنوایان ساخته است هنوز در این اتاق وجود دارد بااینکه بیش ازنیم قرن از وفاتش میگذرد، اما هنوز بسیاری از وسایل دستساز او الگویی برای آموزش خواندن و نوشتن بهحساب میآید؛ او در نخستین سالهای شغل آموزگاری آنقدر موفق عمل میکند که برای ادامه تدریس به تبریز فراخوانده میشود. به همین دلیل مدالها و نشانهای زیادی را از طرف اداره وقت آموزشوپرورش به او هدیه میدهند که حالا هم در ویترین شیشهای اتاق بهجامانده از او نگهداری میشود مدالهایی که با نشان «توانا بود هر که دانا بود» و نشان «فرهنگ» مزین شدهاند.
تلفن گنگ باید جزی اشیا یک موزه باشد
اختراع تلفن گنگ نیز در گوشه این اتاق جا گرفته و خاک میخورد. دیدن اختراعی که پیشازاین فقط عکسش را در مجلات دیده بودیم روزهای را یادآوری میکند که ثبت این اختراع چه تحولی برای زندگی ناشنوایان ایجاد کرده بود. کافی است در این اتاق سر بچرخانی آنوقت وسایل کمکآموزشی را خواهی دید که باغچهبان برای تفهیم درس جغرافیا، ریاضی و…ساخته است، یکبهیک این وسایل را با چوب تراشیده و رنگ کرده است. شاید امروز وجود این امکانات آنقدرها موردتوجه نباشد، اما در روزگاری که چوب و فلک در مدارس و مکتبخانهها حرف اول را میزد، دست سازههای آموزشی برای خودشان سبک نوین آموزشی و فرهنگ نوینی بهحساب میآمد. کتابهای شعر کودکانه که در ویترین شیشهای جا گرفتهاند نشان میدهد که در مدرسه او ریتم و موسیقی برای کودکان وسیله کمکآموزشی بهحساب میآمد برای کودکانی که حتی قادر به شنیدن نبودند، اما باغچهبان معتقد بود که بچهها موسیقی را باجان میپذیرند. همه وسایلی که در اتاق کار او قرار دارد بخشهای مهمی از زندگی این مرد را نشان میدهد.
لوازم شخصی آقای معلم
همانطور که در اتاق ۱۲ متری در کنار مجموعهای از آثار بهجامانده از باغچهبان قدم میزنیم قاب عکسهای میخ شده روی دیوار نگاهمان را پر میکند. این عکسها بخشی از تاریخ زندگی این آموزگار را زنده میکند. ظرفها و بشقابهای دمدستی باغچهبان، لباسها و کفشهایش همان لباسهایی است که روزگاری آنها را میپوشید و جلوی لنز دوربین عکاس میایستاد.
آنچه بیشتر از هر چیز در این اتاق سؤالبرانگیز است وجود جعبه کمکهای پزشکی است که در آن داروهای مبارزه با بیماریهایی مثل کچلی و قارچ و… قرار دارد. «ثمینه» دختر باغچهبان در رابطه با پدرش نوشته است: «پدرم هرروز صبح سر پسری را که بیماری کچلی گرفته بود با محلول خاصی شستوشو میداد. پدرم از لحظهای که شاگردانش وارد مدرسه میشدند همه مسئولیت سلامت و بهداشت آنها را بر عهده میگرفت.»
نشانه دوستت دارم
میز کار باغچهبان طی سالها همانطور با مرکبها و قلمهای روی میز دستنخورده است. نشانه «دوستت دارم» تنها تندیسی است که روی میز کار او قرار دارد و با زبان بیزبانی میگوید که عشق او به کودکان ناشنوا همچنان ادامه دارد. دوتکه فرش دستباف نخنما در کف اتاق این تجسم را در ذهن ما زنده میکند که کودکانی که باهم دعوایشان میشد و با زبان اشاره دعواهایشان را روی همین فرش در حضور آقای مدیر حلوفصل میکردند و انگشتان اشارهشان مرتب برای دفاع از خودشان در هوا میچرخید و دستآخر مدیر بینشان صلح میانداخت و بعد همان مدیر سر کلاس درس حاضر میشد و آموزگار کلاس میشد.
تختخواب آموزگار ناشنوایان نیز با ملحفه سفید به چشم میآید. تخت در روزهای پایان عمر باغچهبان بسیار به کارش میآمد؛ وقتی بعدازظهرها روی آن استراحت میکرد تا بیشتر بتواند در اتاق کارش حضورداشته باشد. چمدانهای سبز و قهوهای و قرمز روی کمد لباسهای باغچهبان طوری بستهشده که انگار منتظر سفر طول و درازی بوده است؛ سفری ابدی او در سال ۱۳۴۵ شکل گرفت، وقتی باغچهبان برای همیشه در خانه دوست شاعرش به نام آقای اشتری در کنار چشمهعلی شهرری آرام میگیرد و یاد و نام او برای همیشه در تاریخ ایران زنده میماند.
آموزشگاه کر و لالها ثبت ملی میشود
آموزشگاه کر و لالها ثبت ملی نشده است بااینکه نزدیک به یک قرن از عمر این ساختمان میگذرد و دارای ویژگیهای خاص معماری و شناسههای فرهنگی است. مدتی است که پرونده این ساختمان در دست کارشناسان میراث فرهنگی است.
«مرتضی ادیب زاده» معاون میراث فرهنگی استان تهران درباره ثبت ملی این ساختمان میگوید: «برای ثبت تاریخی یک اثر ملی ابتدا باید پروندهای دال بر اهمیت ساختمان و معیارهای انتخاب آن برای ثبت ملی تهیه شود. برداشتهای از ساختمان مثل نقشه پلان و مدارکی که ثابت کند این ساختمان ارزش ثبت شدن را دارد باید جمعآوری شود و این مدارک باید استانداردهای ثبت ملی یک اثر را داشته باشد. پیش از این آموزشگاه و خانه جبار باغچهبان در قالب درخواست ثبت اثر به وزرت خانه اعلامشده است.پرونده ثبتی آن مراحل آخر را در شورای ملی ثبت میگذراند.