عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی ضربهای بزرگ به آرمان فلسطین است
مبلغ/ عضو مجلس قانونگذاری فلسطین، عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را ضربهای بسیار بزرگ به آرمان فلسطین خواند و اقدامات رژیمهای دست نشانده را که برای سارش با این رژیم اشغالگر مسابقه گذاشتهاند به مثابه خنجری خواند که در پشت ملت فلسطین و امت اسلامی فرو رفته است.
به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی که با عناوین فریبندهای چون صلح و توافق به افکار عمومی برخی از کشورهای منطقه فروخته میشود، در واقع بخشی از برنامه گسترده اسرائیل برای عادیسازی اشغال و تداوم حضور مشکلآفرین یک رژیم استعماری، نژادپرست و تبعیضگرا در سرزمینی است که ساکنان اصلی آن را با زور سلاح و در سکوت شرمآور جامعه جهانی از خانههای خود رانده است و همواره نیز چشم به غارت منابع سایر کشورهای منطقه و اختلافآفرینی در میان آنها داشته است.
حیات این رژیم در منطقه غرب آسیا با بحران و ویرانی سایر سرزمینها گره خورده است. چندی پیش نیز شاهد برگزاری کنفرانسی در اربیل با هدف تبلیغ عادیسازی روابط عراق با رژیم صهیونیستی بودیم، امری که با واکنش شدید مردم و چهرههای سیاسی عراق مواجه شد و دستگاه قضایی نیز برای برگزارکنندگان این نشست قرار تعقیب صادر کرد.
در این میان باید به سفر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی، پس از توافق عادیسازی روابط میان تلآویو و منامه، در صبح پنجشنبه، هشتم مهر نیز اشاره کرد.
برخلاف ادعای کشورهای غربی حامی صهیونیستها توافقهایی که تحت عنوان صلح یا عادیسازی روابط بین کشورهای عربی و این رژیم منعقدشده هیچگاه مانعی برای توقف اقدامات متجاوزانه و عداوتآمیز آن در قبال مردم فلسطین یا کشورهای منطقه نبوده است و رژیم صهیونیستی همواره پس از آسودگی خیال خود از جانب این کشورها، اقدامات خود را با شدتی بیشتر پی گرفته است. در همین رابطه خبرگزاری ایکنا با رضوان الاخرس، عضو مجلس قانونگذاری فلسطین به گفتوگو نشست که مشروح آن از نظر میگذرد:
اقدامات متجاوزانه اخیر رژیم اسرائیل در مسجدالاقصی و واکنش مقاومت در دفاع از قدس نشان داد که فلسطین یک ملت واحد و یکپارچه بوده و مسئله فلسطین نیز موضوع اصلی این ملت است، نظر شما درباره این موضوع چیست؟
صهیونیستها همواره در این سالها تلاش داشتهاند تا میان ملت فلسطین شکاف و تفرقه ایجاد کنند و با تقسیم آنها به بخشهای مختلف از قبیل نوار غزه، کرانه باختی و سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ یا عربهای داخلی اینگونه وانمود کنند که مسئله فلسطین نه یک مسئله واحد و کلیدی برای کل فلسطینیان جهان است بلکه ما با مسائل مختلف مواجه هستیم. اسرائیل در این سالها تلاش داشته است تا با سرکوب هرگونه مقاومت در غزه، ناتوانسازی تشکیلات خودگردان، شهرکسازی در اراضی اشغالی و همچنین یهودیسازی شهرهایی مثل قدس شریف و الخلیل هویت فلسطینی یکپارچه را از بین ببرد؛ اما در نبرد اخیر سیفالقدس و خروش یکپارچه مردم فلسطین در سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸، کرانه باختری در حمایت از اهالی محله شیخ جراح و همچنین مسجدالاقصی و پشتیبانی نظامی مقاومت از آنها نشان داد که طرحهای رژیم صهیونیستی در این مدت شکست خورده است و ملت فلسطین همچنان با وحدت و آگاهی بیشتر از قبل به دنبال احقاق حقوق خود و آزادسازی سرزمینهای خود از اشغال رژیم صهیونیستی است.
حوادث اخیر نشان داد که عادیسازی روابط و سازش با رژیم صهیونیستی نه در گذشته و نه در حال حاضر راهی برای رسیدن به صلح و شکوفایی در منطقه نیست و در آینده نیز نخواهد بود، بلکه در واقع هموارکننده راه جنگها و تجاوزهای بیشتر از سوی اسرائیل خواهد بود، ارزیابی شما از این امر چیست؟
ضربهای که فلسطین و مسئله فلسطین از سازشکاران با رژیم صهیونیستی خورده است کمتر از ضربهای نیست که از خود اشغالگران دیده است. اسرائیل پیش از عادیسازی روابط برخی از کشورهای بزرگ عربی با آن کشور، هیچگاه جرئت انجام بسیاری از جنایتها در حق مردم فلسطین از جمله شهرکسازیهای گسترده و در پیش گرفتن سیاستهای یهودیسازی را نداشت. از نظر تاریخی میتوان گفت انور سادات با دیدار خائنانه خود از اسرائیل دومین بنیانگذار رژیم اسرائیل است. پیش از دیدار سادات از قدس هیچ عملیات شهرکسازی مهم در سرزمینهای اشغالی و یا هیچگونه سیاست یهودیسازی به شکلی که بعدها دیده شد، توسط رژیم صهیونیستی انجام نشده بود. سازشکاران با ریختن قبح رابطه با اشغالگر به سیاستهای این رژیم و همچنین موقعیت این کشور در سطح جهان رسمیت بخشیده و اسرائیل نیز از این فرصت به خوبی بهره برد و اشغالگری خود را تثبیت کرد. همانطور که عادیسازی روابط میان اسرائیل و کشورهایی مانند اردن و مصر نفعی به حال این کشورها نداشته بلکه تنها به سود رژیم صهیونیستی و سیاستهای اشغالگرانه تلآویو بوده و از طرفی نیز باعث نارضایتی مردم این کشورها از دولتهای خود شده است، سازشکاران جدید با اسرائیل نیز از این روابط سودی نخواهند برد. از سویی مردم کشورهای عربی به جز اقلیتی ناچیز همواره مخالف عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بوده و سران کشورهای عربی با این تصمیم خود در واقع به نظر ملتهای خود نیز اهمیت ندادهاند که پیامدهای آن را نیز مشاهده خواهند کرد.
آیا میتوان گفت که جنایتهای اخیر اسرائیل در قدس اشغالی، نوار غزه، محله شیخ جراح و همچنین مسجدالاقصی سبب بیداری وجدان کشورهای اسلامی و عربی در زمینه مسئله فلسطین شده است؟
ملتهای مسلمان و عرب هماره با درک مظلومیت فلسطین و بر حق دانستن این ملت مظلوم که سرزمین او توسط یک رژیم تروریستی اشغال شده است، از مسئله فلسطین و اهداف مشروع این ملت در راه آزادسازی سرزمین خود و تشکیل دولت مستقل دفاع کردهاند. سالها حمایتهای مختلف ملتهای عرب و مسلمان از فلسطین گواه روشنی بر این ادعاست. با این حال مسئولان برخی از کشورهای عربی و مسلمان به دلیل آنکه نه منتخب مردم بلکه دستنشانده قدرتهای غربی هستند به این مسئله توجهی نکرده و برخی نیز خیانتهایی را در حق ملت فلسطین مرتکب شدهاند، حوادث اخیر با دیگر همدلی ملتهای مسلمان و عرب در منطقه و جهان را با مسئله فلسطین نشان داد، اما همچنان که انتظار میرفت برخی از دولتهای عربی و اسلامی به دلیلی که پیشتر اشاره شد، همچنان خواسته ملتهای خود را نادیده گرفته و با سکوت و انفعال خود در عمل باعث تقویت موضع اسرائیل میشوند، اما این موضوع در نهایت به زیان خود آنهاست.
برخی از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که رژیم اشغالگر اکنون در تنگنا قرار گرفته است، به نظر شما رفتار این رژیم با ملت فلسطین که همواره در راه آرمانهای خود مقاومت کرده، چگونه خواهد بود؟
اسرائیل همانطور که در سالهای گذشته و پس از مواجه با تنگناهای مختلف اینگونه بوده است بر شدت وحشیگری خود خواهد افزود و اقدامات بیشتر را در راستای تضییع حقوق فلسطینیان افزایش شهرکسازی و همچنین یهودیسازی قدس شریف و دیگر سرزمینهای اشغالی به انجام خواهد رساند. از سویی این اقدامات چهره این رژیم اشغالگر را بیش از پیش آشکار کرده و مردم فلسطین نیز همانطور که تاکنون نشان دادهاند تسلیم این اقدامات نخواهند شد و مقاومت در ابعاد مختلف آن گسترش خواهد یافت.
ارزیابی شما از واکنش سازمانهای بینالمللی به حوادث اخیر در قدس و نوار غزه چیست؟
نهادها و سازمانهای بینالمللی اراده و توانی برای مقابله با اقدامات رژیم صهیونیستی ندارند. در واقع این نهادها به ابزاری برای مشروعیتبخشی به فعالیتهای اسرائیل تبدیل شدهاند چنانچه در حوادث اخیر غزه نیز مشاهده کردیم، شورای امنیت سازمان ملل حتی از صدور یک قطعنامه ساده در این بحران نیز ناتوان بود. از طرفی حتی اگر این امر محقق شود تنها در مقام حرف و گفتار و نه در مقام عمل خواهد بود. مسئله فلسطین نیاز به عمل و اقدام دارد و نه نیاز به سخن و بیانیه. نهادهای بینالمللی اسلامی و عربی نیز در سطح جهان به دلیل مناسبات کنونی تنها به بیانیه و کلام اکتفا خواهند کرد اما مسئله فلسطین با این بیانیهها حل نخواهد شد. از این رو میتوان گفت سازمانهای بینالمللی بر خلاف هدف اولیه تأسیس خود قادر به ایفای نقش خود در این مسئله مهم نبودهاند.
به نظر میرسد حملات اسرائیل به منازل مسکونی که منجر به کشته شدن زنان و کودکان کاملاً عامدانه و از سر ناتوانی این رژیم برای درهم شکستن اراده و عزم مقاومت است، تحلیل شما از این وضعیت چیست؟
اسرائیل در برآوردهای خود هر کودک فلسطینی را که تازه متولد شده است، یک دشمن بالقوه میداند که روزی برای آزادی سرزمین خود از اشغالگری به پا میخیزد از این رو قتل و کشتار کودکان و زنان را باید اقدامی دانست که اسرائیل عامدانه مرتکب شده است. همانطور که برخی از مقامات این رژیم بارها گفتهاند آنها سرکوب و قتل فلسطینیان را افتخار و این اقدام را به نوعی ضامن امنیت اسرائیل میدانند. از این رو کشتار زنان و کودکان بخشی از برنامه سرکوب هدفمند ملت فلسطین به منظور ممانعت از تلاش این ملت برای احقاق حقوق قانونی خود بوده و این برنامه از ابتدای تأسیس رژیم اسرائیل تا کنون همواره به اشکال مختلف تداوم داشته است.