نسخۀ صوتی: رسیدن به خوشبختی بهسبک استاد بدبینی
شوپنهاور تصویر متفاوتی از احساس خوشبختی به ما میدهد
به گزارش «مبلغ» به نقل از ترجمان، پس از آنکه پدر آرتور شوپنهاور خودکشی کرد، مادرش تصمیم به مهاجرت گرفت. چندی بعد که آرتور تصمیم گرفت هامبورگ را ترک کند، مادرش موافقت کرد، اما شرطی گذاشت: اینکه فکرِ آمدن به خانۀ او را از سرش بیرون کند و بیپرده به او گفت: «خیلی آزاردهندهای». او نچسب و بدقلق بود، چون زندگی را سیاه و رنجآلود میدید. در نظر او، «زندگیکردن کسبوکاری بود که دخلش به خرجش نمیارزید». اما آیا آموزههای شوپنهاور سراسر بدبینی است؟ دیوید باتروودز توضیح میدهد که چگونه میتوان سراغ «خوشبختیِ نیمهرضایتبخشی» را در اندیشههای او گرفت.
آنچه در این نوبت گوش میکنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است که پیش از این با عنوانِ «رسیدن به خوشبختی بهسبک استاد بدبینی» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را اینجا بخوانید.
بدبینی شوپنهاور بر دو نوع ملاحظه مبتنی است: نخست، ملاحظهای از منظر درونی که ما صرفاً موجودات عقلانیای نیستیم که در پی شناخت و فهم جهان باشیم، بلکه موجودات سرشار از میلی هستیم که در تقلای دستیابی به چیزهایی از جهانایم. شوپنهاور مدعی است که، در ورای هر تقلایی، فقدان دردناک چیزی نهفته است و درعینحال بهچنگآوردن آن چیز بهندرت ما را خشنود میسازد، زیرا حتی اگر از تحقق ارضای یک میل برآییم، همواره امیال ارضانشدۀ دیگر آمادهاند که جای آن را بگیرند. اگر آنقدر بخت یارمان باشد که نیازهای اولیۀمان -مثل گرسنگی و تشنگی- را برآورده کنیم، آنگاه برای گریز از ملال به بسط نیازهای جدید به امور تجملی همچون الکل، تنباکو یا لباس مد روز میپردازیم. شوپنهاور میگوید ما در هیچ نقطهای به رضایت نهایی و ماندگار نمیرسیم. از این رو، یکی از معروفترین تعابیر او این است: «زندگی در پس و پیش در نوسان است، همچون آونگی میان رنج و ملال».
فایل صوتی نوشتار «رسیدن به خوشبختی بهسبک استاد بدبینی» را گوش کنید.