سه معنی «إیثار طاعه» در توصیههای اخلاقی امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر
مبلغ/ عضو هیئت علمی دانشگاه مفید اظهار کرد: معانی «إیثار طاعه» در توصیههای اخلاقی امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر، مقدم دانستن طاعت خداوند بر امیال نفسانی، توجه به شایستهسالاری و تحمل مخالفان و منتقدان است.
به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، جلسه «بازخوانی عهدنامه مالک اشتر» با ارائه حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید، برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
درباره دستورات اخلاقی حضرت امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر نباید تلقی ما این باشد که ایشان صرفاً توصیه اخلاقی میکند، ولی با توجه به اینکه یک نامه حکومتی نوشته میشود، باید مسئله را اخلاق برای حکومت در نظر گرفت. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید که وظایف دولت چهار مورد شامل مالیاتستانی، ایجاد امنیت در جامعه، فراهم کردن زمینه انجام صحیح امور و رونق اقتصادی است و نامه به مالک اشتر باید با توجه به این چهار هدف مد نظر قرار گیرد.
معنای «إیثار طاعه»
یکی از محورهای توصیههای اخلاقی امیرالمؤمنین(ع)، کنترل نفس و إیثار طاعه است. یکی از معانی إیثار طاعه، مقدم دانستن طاعت خداوند بر امیال نفسانی است، یعنی اگر امکان دست بردن در بیتالمال برای تو وجود داشت، باید اطاعت از خداوند را مقدم بداری و تصرفات تو تحت اراده خداوند باشد. دومین مورد در حکومت برای حاکم، إیثار طاعه است، یعنی دلش چیز دیگری میخواهد، اما حکم خداوند عزل و نصبهاست، یعنی ممکن است دل ما بخواهد که شخصی را به عنوان مسئول انتخاب کنیم، اما شخصی دیگر شایسته باشد. لذا براساس إیثار طاعه باید کسی را انتخاب کنیم که برای مردم امنیت و رفاه ایجاد کند. در واقع باید حکم خدا را در نظر بگیریم؛ چیزی که امروزه با عنوان شایستهسالاری شناخته میشود.
مورد سوم، در رابطه با مخالفان است. وقتی کسی از مسئولی تمجید کند، او خوشش میآید، اما اگر کسی انتقاد کند، ممکن است خوشش نیاید. از سوی دیگر حاکم پول و اسلحه دارد و آن منتقد قدرتی ندارد، اما خداوند گفته است که انتقاد حق شهروند است و تا وقتی کسی اسلحه به دست نگرفته، حکم باغی پیدا نکرده است و حق ندارید با او برخورد و زندانیاش کنید.
تأکید امیرالمؤمنین بر اجرای فرائض و سنن
دومین محور در توصیههای اخلاقی امیرالمؤمنین(ع) این است که باید احکام و دستورات خداوند را در دو مسیر شامل فرائض و سنن اجرا کنید. فرائض به معنای احکام الهی همانند واجبات و حقوق شهروندان است. سنن نیز قوانین الهی است که خداوند آنها را برای اعتلای یک کشور قرار داده و قرآن کریم بارها وقتی درباره امتها صحبت میکند، میگوید که فلان امت سقوط کرد، چون فلان سنت و اصل را رعایت نکرد؛ مثلاً وضع یک جامعه به گونهای باشد که اگر حق کسی ضایع شد، توانایی احقاق حق خود را نداشته باشد. لذا چنین جامعهای سقوط میکند؛ بنابراین امیرالمؤمنین(ع) تأکید میکند که کشور فقط با احکام شرعی اداره نمیشود، بلکه توجه با قواعدی که برای اداره کشور لازم است نیز باید مورد توجه قرار گیرد؛ برای مثال در حوزه اقتصاد، نظریهپردازان از اهمیت ارتباط با نظام بینالملل سخن گفتهاند و تمام کشورهایی که پیشرفت کردهاند روابط بینالمللی خوبی داشتهاند.
سومین محور در توصیههای اخلاقی این است که مبادا شما به عنوان حاکم بیاعتنا باشید و مثلاً کسی را که فسادی انجام داده است محاکمه نکنیم یا دست به انکار بزنیم، چراکه معتقدیم اگر یکی از دستاندرکاران نظام دست به فساد بزند و افشا شود، برای آبروی نظام اسلامی خوب نیست. امیرالمؤمنین(ع) معتقد است که اسلام برای اداره جامعه و بهبود زندگی مردم است. لذا نباید راه انکار را در پیش بگیریم. از سوی دیگر نباید بدون فراهم کردن زمینه اقدام کنیم، زیرا تا زمانی که این کار را نکنیم، منع کردن افراد از کارهایی همانند رباخواری نیز سخت میشود و حتی ممکن است قبح ربا از بین برود.
اهمیت توکل به خداوند
محور چهارم این است که ما باید برای اهداف یادشده تلاش کنیم و توکل ما به خدای متعال باشد و امید داشته باشیم که خداوند ما را یاری خواهد کرد. امید به انسان انرژی میدهد. ما باید در نظام تربیتی بر مقوله آموزش مخصوصاً آموزش خانواده تأکید کنیم تا مثلاً مقولهای همانند حجاب پذیرفته شود یا اگر بخواهیم کاری برای اصلاح انجام دهیم، باید به علم روانشناسی مراجعه و از دستورالعملهای آن استفاده کنیم تا فرزند ما تربیت مناسب و علمی داشته باشد.
پنجمین محور این است که ما باید به لحاظ نفسانی خودمان را مدیریت کنیم، چراکه عمل به احکام شرعی با توجه به تمایل نفسانی، بسیار سخت است. اگر انسانی بسیار بزرگ باشد و نفس خود را ضعیف کرده باشد، کارش راحتتر است، اما اگر هنوز به قوت نفسانیت نرسیده باشد، در این صورت چون نفس ما جولان میدهد باید با آن مبارزه کنیم.
چرایی مطرح کردن توصیههای اخلاقی
چرا امام علی(ع) توصیههای اخلاقی و نه حکومتی را مطرح میکند؟ اولین نکته این است که اگر حکومتی عدالت را اجرا کند، میتواند فرد را وارد بهشت یا جهنم کند. بنابراین حاکم در یک آزمایش بسیار بزرگ است و وقتی قدرت دارد بعد از مدتی ممکن است دچار غرور، تکبر یا زورگویی شود. لذا جهنمی خواهد شد. خواجه نصیرالدین طوسی در سیاستنامه نکتهای را بیان میکند که البته بنده سند روایی آن را ندیدهام. او میگوید حضرت یوسف(ع) وقتی از دنیا رفت، وصیت کرده بود که من را کنار قبر حضرت ابراهیم(ع) دفن کنید و وقتی میخواستند این کار را انجام دهند جبرئیل آمد و گفت که این کار را انجام ندهید. وقتی سؤال کردند که علت چیست؟ پاسخ شنیدند که وقتی وی در مقام پیامبر بود، بنده خدایی آمد که به کار او رسیدگی شود، اما به درستی به کار آن شخص رسیدگی نشد. سپس میگوید که سیاستداری بسیار سخت است. واقعاً ممکن است قدرت فرد را دچار غرور کند. بنابراین باید فردِ مسئول حواسش باشد که به خاطر قدرت دچار غرور نشود.
دومین نکته این است که رفتارهای اخلاقی حاکم بر روی جامعه تأثیر میگذارد و اگر گفته شده «الناس علی دین ملوکهم» به همین علت است.