نوع تعامل در شکل گیری شخصیت کودک و نوجوان تاثیر دارد
مبلغ/ جعفر بای گفت: روان بُنه یا ساختار شخصیتی انسان ها با هم برابر است اما چون ارتباطات افراد در شرایط گوناگون در زمان و مکان مختلف متفاوت است شخصیت آن ها هم فرق پیدا می کند.
به گزارش «مبلغ»، «جعفر بای»، جامعه شناس در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در خصوص نقش خانواده، مدرسه و جامعه در شکل گیری و تکوین شخصیت و رشد اجتماعی گفت: شخصیت به مرور زمان تحت تاثیر رفتار اطرافیان با کودک و نوجوان به تدریج ساخته و پرداخته می شود و به شکل یک کاخ زیبای مقبول برای هر فرد و متناسب با ذائقه و سلیقه آن فرد ساخته می شود.
جامعه شناس افزود: همه این تصور را دارند که دارنده بهترین کاخ یا مدل شخصیتی برتر را دارا هستند، این از مصالحی شکل می گیرد که به آن روان بُنه می گویند، میزان روان بُنه در همه انسان ها تقریبا یکسان است. اینگونه نیست که تعدادی از انسان ها از یک مصالح بیشتر و گروهی دیگر از مصالح کمتر برخوردار باشند.
اوادمه داد: روان بُنه یا ساختار شخصیتی انسان ها با هم برابر است اما چون ارتباطات افراد در شرایط گوناگون در زمان و مکان مختلف متفاوت است فرق پیدا می کند. هر رفتار و ارتباطی می تواند بخشی از کاخ شخصیتی فرد را بسازد.
بای گفت: این شکل گیری و ساختار شخصیت به نوع ارتباط باز می گیرد که می تواند ستیزه جویانه و صلح جویانه باشد، برون گرایانه یا درون گرایانه است، همین نوع ارتباط بخشی از بنای شخصیتی را می تواند برای فرد بسازد.حتی دو قلو های هم سان که خیلی شبیه هم هستند اما چون مادر مجبور است یکی را زودتر از دیگر شیر دهد یا حمام ببرد، همین تقدم و تاخر در شیر دادن بنای شخصیت دوقلوهای همسان را هم متفاوت می کند.این ارتباطات ظریف، حساس و تاثیر گذار است و عناصر مرتبط را باید به خصوص در دوران کودکی و نوجوانی مراقبت کنیم، اینکه روانکاوان خردسالی را پدر بزرگ بزرگسالی می دانند، به خاطر اثر گذاری شدیدی است که در این دوران رفتارهای اطرافیان بر شخصیت انسان ها دارد.
این جامعه شناس تصریح کرد: یک رفتار ستیزه جویانه از انسان یک شخصیت تابع می سازد، یک شخصیت مهربانانه و عاطفی از انسان یک شخصیت مهربانانه و رئوف تربیت می کند.
یک رفتار درون گرایانه و پیچیده عنصر بسیار پیچیده را تحویل جامعه میدهد و نوع تعاملات و ارتباطات است که انسان را میسازد و به مرورو زمان شخصیت او را ساخته و پرداخته می کند که او یک آدمی در جامعه باشد که آنگونه با او رفتار کرده اند.
او ادامه داد: مجموعه این رفتارها تاثیر خود را آنقدر به تدریج می گذارد تا اینکه این فرد بر اثر تکرار و آن ارتباط شکل شخصیتی، مدل رفتاری و طرز اندیشه و تفکر را به خود می گیرد. سیاست های تشویقی برای کودکان داریم و مرتب سعی داریم که به او خلاقیت دهیم و استعداد های او را شکوفا کنیم قطعا این نوع تعامل منجر به تربیت یک انسان با اعتماد به نفس و دارای اراده استوار است.
بای افزود: هیچ گاه دچار عقده خود کم بینی و خود بد بینی نیست، چون به مرور زمان از سوی اطرافیان تشویق شده است. به مرور زمان از سوی اطرافیان مورد تایید قرار گرفته نه مورد انتقاد.
کارشناس مسایل اجتماعی گفت:نقطه مقابل آن تربیت فردی است که مرتب از او انتقاد کرده ایم یا تایید و تشویق قرار نگرفته است این فرد یک شخصیت متزلزل و بدون اعتماد به نفس و اتکای خویش می شود. همیشه دچار شک و تردید است.
او تصریح کرد: پس نوع ارتباط ها در شکل گیری شخصیت افراد اهمیت دارد. فردی سختی ها را آزموده و دشواری را تحمل کرده است و قطعا این انسان مقاومی است چون سختی را تجربه کرده و میداند چگونه با سختی ها مقابله کند اما فردی عکس این فرد رشد کرده باشد و همیشه در رفاه مطلق بوده باشد، این فرد در گرفتاری جزیی از پای در می آید. نسل کنونی ما با کمی ناملایماتی و سختی از زندگی می بُرد چون سختی را تجربه نکرده است.
او تاکید کرد: شیوه مناسب و مطلوب این است که باید بستر شدن و رویاندن و شکوفا شدن که در زمینه و ذات فرد است را فراهم کنیم تا او آنچه باید بشود.
او با اشاره به فرایند رفتار کودک با اطرافیانش گفت: حتی اگر بابای مدرسه هم با کودک رفتار نامناسب داشته باشد در شخصیت او تاثیر می گذارد. تاثیر گذاری از عناصری که فکرش را نمی کنید عمیق و زیاد است.
بای تصریح کرد: تمام عناصر پیرامونی هر فردی به سهم خود تاثیر گذار است که میتواند در شکوفایی استعداد و تخریب آن نقش داشته باشد. هر یک از خصلت ها و ویژگی افراد محصول نوع تعامل و ارتباطاتی است که در کودکی و نوجوانی با او صورت گرفته است.
او یاد آور شد: شرایط فعلی در جامعه پذیری ما متاسفانه درست نیست و بتواند کودک را به حال خود رها کرد و گفت که جامعه و محیط او را می سازد بلکه باید مداخله کرد. اگر بدون مداخله خانواده باشد نمی تواند یک نتیجه مثبت داشته باشد.
به گفته بای محرک های محیطی در پیرامون جامعه ما برای کودک و نوجوان به گونه ای نیست که از آن ها شخصیت سالم بسازد. عناصر مزاحم تربیتی در جامعه به مراتب بیشتر است.