تحلیل احمد پاکتچی از جایگاه کشورهای اسلامی در یونسکو/ هیچ رابطه تشکیلاتی وجود ندارد
مبلغ/ احمد پاکتچی، سفیر ایران در یونسکو گفت: سازمان همکاریهای اسلامی حضوری قوی در یونسکو دارد اما به عنوان یک رابطه تشکیلاتی میشود گفت هیچ رابطه تشکیلاتی مشخصی را بین کشورهای اسلامی نداریم. کشورهای اسلامی حتی با یکدیگر تشکلها و نشستهای داخلی هم با یکدیگر ندارند.
به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، نشست «جایگاه کشورهای اسلامی در یونسکو»، با سخنرانی احمد پاکتچی، سفیر ایران در یونسکو برگزار شد.
در ادامه مشروح سخنان وی را میخوانید؛
جنس بحثی که بنده مطرح میکنم متفاوت با بحثهای نظری است که در فضای دانشگاه مطرح میشود و یک بحث کاملاً کاربردی است و تلاش کردم با ترکیبی از دو دست مواد؛ یعنی مجموعه اطلاعات و آماری که در اختیار همه هست و از طرف دیگر تجربهای که در طول نزدیک به یکسال گذشته در فضای نمایندگی ایران در یونسکو داشتم به برآوردی برسم.
سازمانی که در مورد آن صحبت میکنیم در حقیقت عبارت از سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد است. یکی از سازمانهای زیرشاخه سازمان ملل متحد است و مقر آن هم در پاریس است و ایران هم به عنوان یکی از اعضای سازمان ملل و یونسکو در این مجموعه حضور دارد.
سالها پیش به دنبال کنفرانس باندونگ یک سازمانی به نام کنفرانس اسلامی تشکیل شد که بعدها به نام سازمان همکاریهای اسلامی تغییر نام داد. کشور ما عضو یونسکو و سازمان همکاریهای اسلامی است. در آغاز با یک مقایسه بین اعضای یونسکو و سازمان همکاریهای اسلامی مایل بودم یک مرور آماری بر روی موقعیت کشورهای اسلامی در فضای یونسکو داشته باشم و نسبت کشورهای عضو یونسکو و سازمان را بررسی کنیم. در سازمان همکاریهای اسلامی ۵۷ کشور عضو هستند و در یونسکو ۱۹۳ کشور عضو هستند و نکته اینکه همه ۵۷ کشور عضو سازمان همکاریهای اسلامی منهای یکی که عبارت از بخش ترکنشین قبرس باشد در یونسکو هم عضویت دارند. در سازمان همکاریهای اسلامی به غیر از ۵۷ کشور، ۴ کشور هم هستند که اعضای ناظرند و این کشورها هم عضو یونسکو هستند.
اگر یک نگاه ریاضیوار داشته باشیم و به این نکته توجه کنیم که در سازمان یونسکو فارغ از اینکه یک کشور چقدر جمعیت و مساحت و … دارد، هر کشوری یک رأی دارد؛ بنابراین کشوری با جمعیت بیش از دو میلیارد نفر؛ مانند چین، در یونسکو یک رأی دارد و یک کشور کوچک هم از یک رأی برخوردار است و با تساوی رأی مواجه هستیم. با لحاظ این نکته میتوانیم بگوییم کشورهایی که عضو سازمان کنفرانس اسلامی هستند، هرکدام در یونسکو یک رأی دارند و بر این اساس، ۲۹,۵۳ درصد از آرای یونسکو متعلق به کشورهایی است که عضو سازمان همکاریهای اسلامی هستند. اگر غیر اعضا یعنی کشورهای ناظر را هم حساب کنیم در مجموع نسبتش به ۳۲.۱۲ ارتقا پیدا میکند. همچنین در میان کشورهایی که ناظر هستند کشوری مانند بوسنی حضور دارد که یک کشور اسلامی است.
نسبت مسلمین در جمعیت جهان هم در حدود ۲۴ درصد است. اگر ما نسبت رای در یونسکو را با نسبت مسلمین در جهان مقایسه کنیم میبینیم که این نسبت رای یونسکو برای مسلمین بالاتر از نسبت جمعیتی آنها است و در نگاه اول به نظر میرسد مسلمین در یک وضعیت مناسبی قرار دارند و به نسبت میشود گفت بیش از جمعیتشان در جهان در یونسکو رای دارند. این حس پس از این آمار ایجاد میشود که در فضای یونسکو کشورهای مسلمان از یک امکان رایآوری بالایی برخوردار هستند.
من مجددا به سازمان همکاریهای اسلامی برمیگردم و مناسبات این سازمان با یونسکو را بررسی میکنم. لازم است نکتهای را به عنوان یکی از خصوصیات ساختاری یونسکو مطرح کنم؛ در ساختار یونسکو به غیر از ۱۹۳ کشور که عضو هستند و در کنار برخی از کشورهایی که به عنوان ناظر حضور دارند، دو تشکیلات دیگر هم در یونسکو نماینده دارند؛ یکی اِنجی اوها و موسسات غیردولتی و دیگری هم سازمانهای بینالمللی هستند. سازمانهای بینالمللی مهم در یونسکو نماینده دارند و نماینده آنها به نوعی مسائل آن سازمان را در یونسکو دنبال میکنند و دیگر سازمانها مانند اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب، سازمان وحدت آفریقا و … نیز در یونسکو نماینده دارند و انتظار میرود سازمان همکاریهای اسلامی هم در یونسکو نماینده داشته باشد؛ چه اینکه شاخه آیسسکو را هم تاسیس کرده است و ماموریتهایی را شبیه ماموریتهای یونسکو انجام میدهد.
اما با لحاظ اینکه در سازمان همکاریهای اسلامی و در شاخه آیسسکو مسائل مربوط به آموزش، علم، فرهنگ، اطلاعات و ارتباطات دنبال میشود، انتظار این است که سازمان همکاریهای اسلامی ارتباط جدیای با یونسکو داشته باشد. در همین رابطه لازم است بگویم که حتی دفاتر کمیسیونهای ملی یونسکو در برخی از کشورها همزمان یونسکو و آیسسکو را باهم اداره میکنند و مسائل این دو به هم تا این اندازه نزدیک هستند. با این حال تا مدتهای مدیدی از تشکیل سازمان همکاریهای اسلامی، شاهد حضور فعال این سازمان در عرصه یونسکو نبودیم. تنها در سال ۲۰۱۱ میلادی سازمان همکاریهای اسلامی به اصطلاح یونسکویی یک افسر رابط را در یونسکو معرفی کرد و دفتری را در مقر سازمان یونسکو به استقرار نماینده سازمان همکاریهای اسلامی اختصاص دادند.
از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸ میلادی این دفتر سازمان همکاریهای اسلامی در یونسکو جلسات دورهای را تشکیل داده و به طور معمول شاید در هر فصلی یک جلسه داشته است و هرچند که همواره هم چنین نظمی دنبال نشده و برخی رویدادها را هم انجام داده که یکی از مهمترین آنها رویدادی به ابتکار سازمان همکاریهای اسلامی تحت عنوان نقش زن در کشورهای اسلامی است. پس از حدود هفت سال، فعالیت سازمان همکاریهای اسلامی در عرصه یونسکو از سال ۲۰۱۸ به بعد، تعطیل شده و حضور سازمان همکاریهای اسلامی در یونسکو به حالت تعلیق درآمده است.
از زمانی که بنده در یونسکو مستقر شدم یعنی از حدود ۱۰ ماه قبل در جلسات و محافلی که در ارتباط قرار گرفتیم و با سفرای کشورهای اسلامی دیدار داشتیم یکی از موضوعات مورد بحث این بوده که چرا سازمان همکاریهای اسلامی در عرصه یونسکو فعال نیست و چرا به جای اینکه این حضور پُررنگتر شود تعطیل شده است. از طرفی سازمانهای دیگر و تشکلهای دیگری که در حد سازمانهای بینالمللی هم نیستند وجود دارند که خیلی هم فعال هستند؛ برای نمونه یکی از تشکلها، تشکل کشورهایی است که از زبان فرانسه استفاده میکنند که این مسئله تبدیل به عامل پیوند مجموعهای از کشورها شده است که به مناسبتهای مختلفی دور هم جمع میشوند و رایزنیهای مفصلی دارند. پدیدهای مانند فرانسهزبانی به طور عمده ناشی از مسئله استعمار است و با اینکه استفاده از زبان فرانسه برای این کشورها میتواند یادآور دوره استعمار باشد مشاهده میکنیم که تشکل کشورهای فرانسهزبان در فضای یونسکو یکی از تشکلهای جدی است و جلسات آن بهطور مرتب تشکیل میشود. در حالی که وقتی در مورد یک دین مانند اسلام با سابقه ۱۵۰۰ ساله صحبت میکنیم و با اینکه دین در تمام اعماق وجودی انسان ریشه دوانده و ابعاد مختلف فرهنگ یک کشور اسلامی با دین عجین شده است با این حال این مقدار تشکل و همکاری تشکیلاتی در فضای یونسکو را نمیبینیم. اینها اطلاعات میدانی است که در سایت یونسکو هم قابل ردیابی نیست.
اما بحث را در مورد سازمان همکاریهای اسلامی تمام میکنم و به عرصه دیگری میپردازم که متکی بر آمار و ارقام است. اگر به سادگی به سایت یونسکو مراجعه کنید اطلاعاتی که بنده مطرح میکنم را پیدا میکنید اما اینکه براساس این دادهها به یک تحلیلی برسیم میتواند مهم باشد. در فضای یونسکو سه کانون قدرت داریم که یونسکو را مدیریت میکنند و در آنجا اعمال نظر صورت میگیرد. یکی از اینها مدیر کل یونسکو است. مدیر کل یونسکو معادل دبیر کل سازمان ملل متحد است. مدیر کل یونسکو در راس تشکیلات اداری قرار دارد و تمام دبیرخانههای یونسکو در نهایت زیرنظر مدیر کل یونسکو فعالیت دارد. از زمانی که یونسکو تاسیس شد تا امروز یونسکو یازده مدیر کل به خودش دیده است. در میان این مدیران فقط یک مدیر کل مسلمان بوده است.
کانون قدرت بعدی در یونسکو رئیس کنفرانس عمومی است و پس از رئیس کنفرانس عمومی نمایندگان کشورهای مختلف را داریم که به عنوان عضو شرکت میکنند. رئیس کنفرانس عمومی یکی از سه فرد مقتدر و کنفرانس عمومی یکی از کانونهای قدرت محسوب میشود. باید ببینیم در این دورههایی که کنفرانس تشکیل شده، نقش کشورهای اسلامی چه بوده است. در تاریخ یونسکو ۴۰ دوره کنفرانس عمومی در یونسکو داشتهایم و ۴ مجمع فوقالعاده هم داشتهایم. در میان این کنفرانسها که ۴۴ رئیس داشته است یکبار رئیس کنفراس از ایران بوده است؛ یعنی آقای احمد جلالی که پیش از بنده سفیر ایران در یونسکو بودند. ترکیه هم دوبار ریاست را به عهده داشته است و کشورهایی مانند اردن، لبنان و مالزی و هم بودهاند و در مجموع ۹ مورد توسط روسای اسلامی اداره شده است.
کانون قدرت سوم در یوسنکو مربوط به شورای اجرایی است. این شورا را میشود به عنوان بازوی اجرایی یونسکو در نظر گرفت که اعضای آن انتخابی هستند و کشورهای عضو یونسکو به شش گروه تقسیم میشوند. در این میان در گروه چهارم هستیم؛ بنابراین این موضوع که هر گروهی چه اندازه بتواند خودش در مورد نمایندگان خودش اظهار نظر کند به قدرت این گروهها در ساختنِ اجماع برمیگردد. برای انتخابات شورای اجرایی، طبقهبندی گروههای انتخاباتی به وجود آمده است اما پس از شکلگیری این گروهها در انتخابات دیگر هم این گروهها فعال هستند. از میان شش گروه حاضر در کنفرانس اجرایی به غیر از یک گروه در دیگر گروهها نمایندگانی داریم و میشود گفت مسلمین در گروههای مختلف حاضر هستند اما اینکه تا چه اندازه برش دارند محل بحث است.
به غیر از این سه کانون قدرت، یونسکو یکسری کمیتههایی هم دارد که اعضای آن با انتخابات تعیین میشوند و مهم است که بدانیم کشورهای اسلامی چقدر ظرفیت انتخابشوندگی دارند. اکنون از بیست و یک کشور عضو میراث جهانی هشت کشور اسلامی هستند. ما یک حضوری بیش از یک سوم را داریم و این نشان میدهد که باز کمیته میراث جهانی جایی است که حضور کشورهای اسلامی در آن قوی است. اما میخواهم یک تجربه عینی را مطرح کنم که میتواند مهم باشد تا دوستان از فضای دانشگاهی خارج شوند و بتوانند نگاه کاربردی داشته باشند.
حدود سه ماه قبل جلسات این کمیته را داشتیم و ایران هم سه پرونده داشت. بنابراین یک حضور پُرکار و پُرمشغلهای را در کمیته میراث جهانی پشت سر گذاشتیم. شاید در میان سه پروندهای که برای ما مطرح بود یک پرونده وجود داشت که استرسی نداشت اما دو پرونده دیگر توأم با فشار بودند و لازم بود در مورد آنها یک فعالیت دیپلماتیک را داشته باشیم. طبق مقررات یونسکو کشورهایی که عضو کمیته نیستند فقط به عنوان ناظر شرکت میکنند و ناظر نمیتواند مستقیما چیزی را طرح کند. در دو پرونده از سه پرونده نیاز داشتیم در جلسه صحبت کنیم و به ما اجازه ورود در مناقشه داده شود. لازمهاش این بود که اولا بتوانیم یکی از کشورهای عضو را متقاعده کنیم که به ما امکان ورود به بحث بدهند و بتوانیم نوعی همگرایی را بین اعضای ایجاد کنیم تا موقع رای دادن حاضر باشند که به نفع ما رای بدهند.
در میان این هشت کشور اسلامی سه کشور بحرین و مصر و عربستان هستند که با آنها رابطه دیپلماتیک نداریم و نمیتوانیم روی این کشورها حساب باز کنیم. برخی از کشورها هم از ما فاصله جغرافیایی زیادی دارند و مسائل مشترک میان ما خیلی کم است؛ مانند کشور مالی. در میان این کشورها کشوری که حاضر شد برای ما نقش پیشرو را بازی کند و خطشکن باشد و مسئله ما را در جلسه کمیته طرح کند و از ما برای توضیح درخواست شود، قرقیزستان بود. شاید آن هم به دلیل علقههایی بود که به اعتبار برخی همکاریهای منطقهای مانند اکو و … حاصل شده بود. اما جالب است که در میان کشورهایی که آنها را متقاعد کردیم از ما حمایت کنند به غیر از روسیه و چین که حمایت کردند، مشخصا قویترین حمایت را از ما کشورهای اتیوپی، برزیل و آفریقای جنوبی داشتند که هیچ کدام از اینها اسلامی نیستند و اینکه توانستیم حمایت اینها را جلب کنیم هیچ ارتباطی به همکاری بین کشورهای اسلامی نداشت. بنابراین در جلسات کمیته میراث جهانی بیشترین حمایت را از کشورهای غیراسلامی داشتیم. پس الزاما اینطور نیست که وقتی وارد یک کمیته میشویم و نیاز به یک حمایت داریم کشورهای اسلامی حتما یاریگر ما باشند.
بخش دیگری از ظهور کشورهای اسلامی جایزهها و مناسبتهایی است که در فضای یونسکو برقرار میشود و میتواند ابتکار کشورهای اسلامی باشد. در فهرست جایزههای یونسکو که بیست و چهار جایزه است، شش جایزه متعلق به کشورهای اسلامی است؛ یعنی یک چهارم جوایز و این یعنی باز هم حضور ما متعادل است و به اندازه جمعیتی که مسلمین در دنیا دارند این نسبت متعادل است. همچنین در مناسبتهای یونسکو هم سهم ما بسیار کم است. یونسکو حدود ۳۰ مناسبت دارد که فقط چهار مناسبت به کشورهای اسلامی ارتباط پیدا میکند.
بحث دیگر این است که در حوزه فعالیت یونسکو، کشورهای اسلامی زمینههای همبستگی دارند. سازمان همکاریهای اسلامی حضوری قوی در یونسکو دارد اما به عنوان یک رابطه تشکیلاتی میشود گفت هیچ رابطه تشکیلاتی مشخصی را بین کشورهای اسلامی نداریم. کشورهای اسلامی حتی با یکدیگر تشکلها و نشستهای داخلی هم با یکدیگر ندارند. گروههای انتخاباتی ششگانه از بابت اینکه چقدر در مورد کشورهای اسلامی شمول داشته باشند نقطه قوت و ضعف محسوب میشوند؛ نقطه قوت اینکه در برخی از این گروهها اکثریت قاطع داریم. در میان این گروهها گروه آسیاـاقیانوسیه و گروه آفریقا اکثریت نداریم اما جمیعت قابل ملاحظهای داریم و تعداد کشورهای اسلامی در این گروهها زیاد است. اما در گروههای یک و دو بسیار کم هستند. بنابراین در همه شش گروه انتخاباتی یونسکو نمایندگانی از سازمان همکاریهای اسلامی داریم اما در سه گروه از این شش گروه کشورهای اسلامی در حاشیه هستند و در سه گروه دیگر نیز فقط در یک گروه کشورهای اسلامی اکثریت دارند. از اینرو اینکه کشورهای اسلامی حضور دارند شاید نقطه مثبت باشد اما جنبه منفی آن قویتر است؛ چون کشورهای اسلامی در گروههای انتخاباتی پخش شدهاند.
از سوی دیگر زمینههای گسست هم مطرح است. برای نمونه مسئله فلسطین را داریم که در نگاه اول یک موضوع اجماعی است اما اتفاقا اینطور نیست و این موضوع در فضای یونسکو موضوعی است که کشورهای اسلامی در مورد آن اجماع ندارند.
در انتها باید بگویم وقتی میگوییم کشورهای اسلامی، کشورهای اسلامی معانی متنوعی دارد. در یک مقاله تحلیلی کشورهای اسلامی را به چهار گروه تقسیم کردهاند؛ کشورهایی که دولت آنها اسلامی است، دسته دوم کشورهایی است که اسلام در آنها دین رسمی است و دسته سوم آنها که اکثریت مسلمان هستند اما رابطه دین و دولت خنثی است و آن دولت در این زمینه حساسیت ندارد و دسته چهارم کشورهایی که اکثریت مسلمان هستند اما با رویکرد سکولار به دین و دولت. گروه پنجم هم کشورهایی است که عضو سازمان همکاریهای اسلامی هستند اما اکثریت آنها مسلمان نیستند. پس وقتی صحبت از همکاری بین کشورهای اسلامی در عرصه بینالمللی از جمله یونسکو داریم باید توجه کنیم با یک بازی پیچیدهای سروکار داریم و به عنوان ایران نباید تصور کنیم که همه کشورهایی که در لیست کشورهای سازمان همکاریهای اسلامی وجود دارند الزاما به اسلام مانند ما نگاه میکنند.