نحوه برخورد حکومت با مردم خطاکار به روایت نهجالبلاغه
مبلغ/ عضو هیئت علمی دانشگاه مفید اظهار کرد: امیرالمومنین میفرمایند مردمی که تو با آنها برخورد داری، طوری هستند که مرتباً در زندگی آنها خطا به وجود میآید و گناه در میان آنها مشاهده میشود. گاهی مردم تحت تأثیر شرایط نفسانی خودشان خطا میکنند. حکومت باید این واقعیت را بپذیرد.
به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، جلسه «بازخوانی عهدنامه مالک اشتر» با ارائه حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید، برگزار شد.
متن مباحث مطرح شده را بخوانید.
حضرت امیرالمؤمنین در بخشی از نامه خود خطاب به مالک اشتر میفرمایند: «و لا تَكونَنَّ علَيهِم سَبُعا ضارِيا تَغتَنِمُ أكلَهُم؛ فإنَّهُم صِنفانِ: إمّا أخٌ لَكَ في الدِّينِ، أو نَظيرٌ لَكَ في الخَلقِ يَفرُطُ مِنهُمُ الزَّلَلُ، و تَعرِضُ لَهُمُ العِلَلُ، و يُؤتى على أيديهِم في العَمدِ و الخَطأِ، فأعطِهِم مِن عَفوِكَ و صَفحِكَ مِثلَ الّذي تُحِبُّ و تَرضى أن يُعطِيَكَ اللّه ُ مِن عَفوِهِ و صَفحِهِ، فإنَّكَ فَوقَهُم، وَ والِي الأمرِ علَيكَ فَوقَكَ، و اللّه ُ فَوقَ مَن وَلاّكَ»
در جلسه گذشته گفتیم که حضرت فرمودند باید برخورد حکومت با مردم براساس لطف، محبت و رحمت باشد. رحمت را نیز نوعی دلسوزی میتوان مطرح کرد و اگر ضعف، کوتاهی یا مشکلی در طرف مقابل میبیند، آن را جبران و مشکلاتش را برطرف کند نه اینکه اقدامات حکومت ظاهری و برای قدرتطلبی باشد. سپس حضرت علی(ع) میفرمایند که حکومت در برابر مردم حالت یک حیوان درنده را نداشته باشد.
اهمیت رعایت حال مردم در نظامات مالیاتی
حال اگر حکومت نباید همانند حیوان درنده باشد، پس در روابط حکومت با مردم چگونه میتوانیم این حیوانِ درنده بودنِ حکومت در قبال مردم را به تصویر بکشیم و چگونه میتوانیم بگوییم که حکومت دارد مردم را نابود میکند. یکی از مواردی که حکومتها عملاً به مردم تعدی و به حقوق آنها تعرض میکند نظام مالیاتی است که در آن دوره مهمترین منبع درآمدی بود. وقتی این نظام مالیاتی در اختیار یک حکومت باشد میتواند به گونهای رفتار کند که انگیزه برای فعالیت اقتصادی مردم وجود داشته باشد و آنها احساس فشار و ناراحتی نکنند. برای مثال در دوران شاه اسماعیل صفوی و همچنین شاه عباس، نرخهای مالیاتی به گونهای بود که مردم اشتیاق به افزایش فعالیتهای اقتصادی داشتند و جالب این بود که درآمد کل جامعه افزایش پیدا کرده و درآمد دولت هم بیشتر شده بود. درست است که میزان مالیاتها کم بود اما تولیدِ بیشتر، منجر به درآمد بیشتر دولت هم شد. در حالی که در دوره شاه تهماسب به دلیل اینکه حرجومرج در بیتالمال وجود داشت نرخهای مالیاتی را مرتباً افزایش میدادند و به زندگی مردم فشار میآمد. لذا آنها انگیزه فعالیت اقتصادی نداشتند و مجبور به مهاجرت شدند و درآمد دولت کم میشد و مجدداً نرخهای مالیاتی را افزایش میدادند. پس یکی از مواردی که حکومتها میتوانند همانند یک حیوان درنده و بیرحمانه برخورد کنند همین موضوع است.
دومین محور، هزینهکرد مصارف و بیتالمال است. بیتالمالی که از طریق مالیات، نفت یا… جمع میشود باید در راستای مصالح مردم صرف شود اما اگر آنها را با اختلاس و رانتخواری اختصاص دهیم منافع مردم را تأمین نمیکند و موجب رفاه آنها نمیشود، بلکه منجر به فلاکت مردم میشود و بهداشت روانی و امنیت غذایی اینجا نخواهد شد. این همان چنگ انداختن به زندگی مردم است که امیرالمؤمنین(ع) به آن اشاره کردهاند.
مصادیق «سَبُعا ضارِيا»
سومین محوری که در این ارتباط میتوانیم به «سَبُعا ضارِيا» تعبیر کنیم در زمینه تدوین قوانین است. اگر قانونگذاری بر اساس رأفت و رحمت باشد طبیعتاً به نفع جامعه است اما اگر قانونگذاری به گونهای باشد که تعدی را در پی داشته باشد و مثلاً برخلاف نظاماتی که در دنیا وجود دارد قوانینی خشن وضع کنیم، وضعیت جامعه بهتر نخواهد شد. مسئله دیگر در اجراست؛ اینکه حکومت در اجرا چگونه رفتار میکند اهمیت دارد. بنابراین شاید بتوان گفت خوردن حقوق مردم در مالیات، اختلاس در بیتالمال و قانونگذاری نامناسب از مصادیق «سَبُعا ضارِيا» هستند.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نامه خود خطاب به مالک اشتر میفرمایند که از این فرصتی که در اختیار داری همانند یک حیوان درنده استفاده نکن و حقوق مردم را نادیده نگیر سپس میفرمایند: مردم دو گروه هستند که یک دسته برادر دینی تو هستند، بنابراین هیچ دینداری حاضر نیست که نسبت به همکیش خود چنین رفتاری انجام دهد. دسته دیگر در انسانیت با تو مشترک هستند و نباید نسبت به هیچ انسانی تعدی کرد. سپس میفرمایند که مردمی که تو با آنها برخورد داری، طوری هستند که مرتباً در زندگی آنها خطا به وجود میآید و گناه در میان آنها قابل مشاهده است. گاهی مردم تحت تأثیر شرایط نفسانی خودشان خطا میکنند. حکومت باید این واقعیت را بپذیرد. در اینجا مسائل شخصی همانند نخواندن نماز مطرح نیست، بلکه منظور رعایت قوانینی است که برای اداره جامعه وضع شده که گاهی ممکن است شهروندان آنها را درست اجرا نکنند.
نحوه برخورد حکومت با مردم در التهابات عمومی
در اینجا حاکم باید توجه کند که مردم را نه همانند یک ربات بلکه همانند انسان ببیند و وقتی نگاه ماشینی نداشته باشیم آنگاه درک میکنیم که انسان جایزالخطا است و ممکن است قوانین را زیر پا بگذارد. حال وقتی آنها خطا میکنند باید چگونه رفتار کنیم؟ چند مسئله قابل طرح است؛ اول اینکه وقتی درک کردیم در یک جامعه انسانی و دارای تنوع فکری و سلیقهای و رفتاری زندگی میکنیم، باید بپذیریم که آنها حق دارند به گونه دیگری زندگی کنند؛ گرچه مورد پسند ما نباشد. لذا وقتی قوانینی را وضع میکنیم، باید با رعایت تمام این ملاحظات باشد.
اگر یک شخص از روی فقر و شرایط بدِ زندگی، دست به دزدی زد باید چگونه با وی برخورد شود؟ وقتی آمار و ارقام در شرایط کنونی را نگاه میکنیم به دلیل همین فشارهای اقتصادی برخی افراد دست به دزدیهای کوچک میزنند و این اواخر نرخ رشد بزهکاریهای کوچک زیاد شده است و نشان میدهد که برخی برای سیر کردن شکم اقدام به چنین کاری کردهاند؛ چراکه شغل و درآمدی ندارند. در این شرایط قاضی باید ملاحظات لازم را داشته باشد و صرفاً به قوانین اکتفا و احکام سنگین صادر نکند.
مورد دیگری که انسانها خطا میکنند در التهابات عمومی است که گاهی در جامعه رخ میدهد. لذا در این موارد هم حاکم اسلامی نباید اقدام به برخورد شدید کند و افراد را به خاطر مشارکت در آن التهابات از حقوق خود محروم کند، بلکه باید نسبت به آنها عفو و گذشت داشته باشد که در سیره امیرالمؤمنین(ع) نیز چنین است. بنابراین باید نگاه ما به جامعه اینگونه باشد که خطا از جامعه صادر میشود، چراکه ناشی از طبیعتش است. لذا چون حکومت فوقِ مردم و خدا هم بالاتر از حاکم است، باید تا آنجا که ممکن است رفتار با مردم بر اساس صَفح و عفو باشد؛ بدین معنی که به خطاها توجه نکنیم و اگر هم خطایی دیدیم، از آن گذشت کنیم.