مولانا و انعکاس دیالکتیک در آثار خود

مبلغ/ شاید یکی از اولین کسانی که کانسپت و موضوع دیالکتیک را در آثار ادبی خودش منعکس‌کرده مولوی است. پس عرفان نباید صرفاً از یک زاویه مورد بررسی قرار بگیرد، بلکه می‌تواند از زوایای متفاوت ابزاری باشد برای تسلیم و می‌تواند ابزاری برای کل‌نگری و اندیشمندی و شکل‌بخشیدن به دانش نو باشد.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، نشست نقد و بررسی کتاب «درمانگری مولانا»، نوشته ملودی معزی، با حضور جمعی از اندیشمندان به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

در ادامه متن سخنان احمد محیط، استاد دانشگاه و اولین مدیر گروه ادبیات و روانپزشکی در انجمن جهانی روانپزشکی را می‌خوانید؛

این کتاب را بیش از یکبار خواندم و هم از ابتدا تا انتها آن را مطالعه کردم و هم به صورت تکه‌تکه به عنوان گذران یک وقت مطبوع آن را خواندم و این فرصت را داشتم که متن را با متن اصلی انگلیسی مقایسه کنم. از وقتی که در خواندن کتاب صرف کردم، خوشحال هستم و حس می‌کنم این وقت گذاشتن چیزی را به من آموخته است. مسئله دوم اینکه خواندن مجدد کتاب به من این فرصت را داده که فقط دنبال محاسن کتاب نباشم، بلکه آموزش‌های کتاب را از جهات مختلف بررسی کنم. این کتاب را از چندین جنبه باید مورد مطالعه قرار داد؛ یکی مسائل زندگی یک خانواده مهاجر اما مرفه و آن هم در کشوری که از نظر فرهنگی به ما دور است. دوم ابتنای نویسنده به یک بیماری شناخته‌شده روانپزشکی است که عبارت از بیماری دوقطبی است که شاید بیش از هر بیماری روانی دیگری روی آن تحقیق انجام شده است. یعنی این بیماری از نقطه نظرات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است.

سومین مسئله اینکه این کتاب شکل یک یا چند داستان را دارد. خود کتاب را می‌شود یک داستان بزرگ و هر فصل را یک داستان مجزا دید و هر فصلش یک نوع روابط تازه را مطرح می‌کند یا روابطی که در جاهای دیگر توصیف شده، در اینجا به صورت نویی توصیف می‌شود؛ چون نویسنده در یک شرایط ذهنی نو زندگی می‌کند یا آن را تشریح می‌کند. چهارمین مسئله از نقطه نظر تمایلات و نفسیرهای مختلف از عرفان است.

مولانا و انعکاس دیالکتیک در آثار خود

مهم‌ترین مسئله عبارت از این است که آیا عرفان یا همه برداشت‌هایی که از عرفان وجود دارد، دعوت به گوشه‌گیری و تنبلی و جداشدن از حرکت اجتماعی است یا خیر. ما عرفان‌های متفاوتی داریم که می‌تواند برعکس این باشد. شاید یکی از اولین کسانی که کانسپت و موضوع دیالکتیک را در آثار ادبی خودش منعکس‌کرده مولوی است. پس عرفان از یک زاویه نباید مورد بررسی قرار بگیرد بلکه می‌تواند از زوایای متفاوت ابزاری باشد برای تسلیم و می‌تواند ابزاری برای کل‌نگری و اندیشمندی و شکل‌بخشیدن به دانش نو باشد.

مسئله دیگری که در این کتاب مطرح است؛ عرفان و شعر به عنوان یک ابزار درمان است. هم می‌تواند مثبت باشد و یک ابزار جدید محسوب شود و هم می‌تواند یک مقدار هم برای بیمار مشکل ایجاد کند و اگر حدش را روشن نکنیم، مشکل‌زا می‌شود.

جنبه دیگر این کتاب خانواده معزی و رابطه قهرمان داستان با پدر است که یک پزشک متخصص و علاقه‌مند به عرفان و مولوی است و مادرش که یک پاتولوژیست است. یعنی اگر فروید یا یونگ با این خانواده مصادف می‌شدند، پیامی داشتند که در این زمینه به ما بدهند و نظریه آنها هم به خصوص در مورد خانواده‌ای از این دست باید بررسی شود.

بازگشت به اصل خویش در آثار مولانا

در فصل اول کتاب زیاده‌خواهی که درد و بازگشت به اصل خویش که درمان است مطرح شده است و از نگاه مولوی به مسئله پرداخته شده است. در اینجا توصیف تشخیص را خوب می‌بینیم، اما توجیه درمان به آن خوبی نیست و این مسئله در فصل‌های دیگر هم دیده می‌شود. مثلا در فصل افسردگی که خوش‌آمد به آن به عنوان درمان مطرح شده، توضیحش چندان توجیه‌پذیر نیست. تشخیص ایشان به وسیله یک گروه روانپزشکی داده شده است و اولین بستری‌شدن خود را به خوبی شرح می‌دهد و در آنجا ایشان را مورد درمان قرار می‌دهند و بهبودی پیدا می‌کند. اما چه درمان‌هایی ارائه می‌شود؟ دو دسته درمان وجود دارد؛ یکی درمان‌های دارویی است که درمان‌های دارویی برای این تشخیص موفق‌ترین درمان‌ها است و در کنار آن روان‌درمانی حمایتی قرار دارد.

در مورد بیماری دوقطبی تحقیقات زیادی شده است؛ مخصوصاً بخش بیولوژیک این بیماری خیلی خوب پوشش داده شده است؛ یعنی در مراحل افسردگی، شیدایی و تأثیر درمان‌هایی که برای افسردگی انجام می‌شود، مطالعات خوبی صورت گرفته است. ما برای هرسه این مسائل درمان‌های پذیرفته شده دقیق داریم. در جاهایی از روانپزشکی، درمان دارویی خیلی دقیق نیست، اما در اینجا اگر درست انجام شود، اثر خوبی دارد و بعد هم می‌شود خیلی از داروها را کم کرد و فقط یک دسته دارو بماند که از بالا و پایین رفتن خلق جلوگیری کند.

البته این را باید بگویم که در بسیاری از بخش‌های کتاب واقعا این حق ادا شده که درمان دارویی به من کمک کرده است، اما کل کتاب باید به صورتی باشد که این تصور را ایجاد نکند که مطلقاً با استفاده از چنین روشی می‌شود بیماری‌هایی نظیر بیماری دوقطبی و … را درمان کرد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.