رأی الیوم: چگونه وزیر لبنانی چهره واقعی اتحادیه عرب را رو کرد؟
مبلغ/ روزنامه رأی الیوم در یادداشتی با اشاره به رو شدن چهره واقعی اتحادیه عرب در جریان تشدید تنش ریاض علیه بیروت به بهانه اظهارات سابق وزیر اطلاعرسانی لبنان، درباره پیامدهای اخراج ۴۰۰ هزار تبعه لبنانی از سوی عربستان و متحدانش هشدار داد.
به گزارش «مبلغ» به نقل از فارس، اخیرا انتشار مصاحبهای از «جورج قرداحی» وزیر اطلاعرسانی لبنان که پیش از انتصاب وی در منصب وزارت ضبط شده بود، بهانه جدید ریاض برای تشدید تنش علیه بیروت شده است. مصاحبهای که در آن گفته شده بود «تجاوز وحشیانه به یمن باید متوقف شود. آنچه که یمنیها انجام میدهند، حقوق قانونی آنها در دفاع از خود است».
عربستان سعودی در واکنش به این اظهارات سفیر خود از لبنان را فراخواند و از سفیر لبنان نیز خواست تا ریاض را ترک کند. بحرین، امارات و کویت نیز در اقدامی مشابه از سفیر لبنان خواستند تا این کشورها را ترک کند.
«حسام زکی» معاون «احمد ابوالغیط » دبیر کل اتحادیه عرب دوشنبه پیش در سفر به بیروت با رئیس جمهور، نخست وزیر و وزیر خارجه لبنان دیدار کرد و به اعلام منابع دولت لبنان، وی درخواست برکناری وزیر اطلاعرسانی را به عنوان مقدمه راه حل بحران با عربستان سعودی مطرح کرد و در عین حال تضمینی نداد که ریاض پس از استعفای قرداحی از تصمیمهای خود در قبال لبنان عقبنشینی کند.
وی همچنین با مقامات حزب الله دیدار کرد و پیشنهاد داد که وزرای نزدیک به حزب الله و جنبش امل به نشستهای هیات دولت لبنان بازگردند و اگر میخواهند در مخالفت با برکناری قرداحی رای بدهند، اشکال ندارد، اما در کابینه حاضر شوند. ولی حزب الله طرح اتحادیه عرب را رد کرد، زیرا تحریم کابینه را اساسا با قضیه قاضی طارق البیطار بازپرس پرونده انفجار بندر بیروت و لزوم برکناری او مرتبط کرده است.
«عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه «رأی الیوم» در یادداشتی در این خصوص نوشت: «میانجیگری که در حال حاضر آقای «حسام زکی» معاون دبیرکل اتحادیه عرب میان لبنان از یک سو و عربستان سعودی و سه کشور عربی دیگر حوزه خلیج [فارس) که با ریاض اعلام همبستگی کردهاند، از سوی دیگر به دلیل اظهار نظر قدیمی “جورج قرداحی” وزیر اطلاعرسانی لبنان درباره یمن و اتهامات سعودیها علیه حزبالله و متهم کردن آن به سلطه بر لبنان، انجام میدهد، یک چیز را نشان میدهد. این نوع میانجیگری موید آن است که مقامات مسئول در اتحادیه عرب مثل “اصحاب کهف” رفتار میکنند؛ گویی اتحادیه عرب همچنان مانند ده سال پیش یکی از ادارات و نهادهای زیرمجموعه شورای همکاری خلیج [فارس] است نه یک اتحادیه متشکل از ۲۲ کشور عربی».
وی می افزاید: «ما نمیدانیم که چرا آقای «احمد ابوالغیط» دبیرکل، شخصاً به جای فرستادن معاون خود، این میانجیگری را انجام نداد.اگر واقعا این موضوع بحث برانگیز و مورد اختلاف به این اندازه از اهمیت بالایی برخوردار است و باعث نگرانی هرگونه اقدام عربی مشترکی میشود. چرا اتحادیه عرب فقط درگیر مسائل مربوط به کشورهای خلیج فارس شده است و همه مسائل دیگر را به خصوص مسائل مربوط به اتحادیه مغرب مانند بحران روزافزون میان الجزائر و مغرب را که این دو کشور را به آستانه آغاز یک جنگ علیه یکدیگر برده، نادیده میگیرد.حال موضوع فلسطین به کنار».
به اعتقاد نویسنده، آنچه با رصد و پیگیر اظهارات حسام زکی در بیروت حاصل میشود، این است که وی بیشتر نماینده و فرستاده عربستان سعودی است نه فرستاده اتحادیه عرب. او در این میان یک فرد بیطرف نیست لذا امید میرفت که دولت و سایر احزاب لبنان به او بی اعتنایی کنند و به ابتکار او توجهی نکنند.
نویسنده در ادامه تصریح میکند: «این اظهارات آقای زکی که گفته بود “استعفای وزیر قرداحی میتوانست بحران لبنان و کشورهای خلیج فارس را حل کند” تأییدی است بر آنچه که در بالا ذکر کردیم. زیرا این اظهارات تحریکآمیز است و بحران را به وزیر اطلاعرسانی لبنان مرتبط میکند و با پذیرش صریح خواستههای سعودی و همسویی کامل با دیدگاه این کشور در قبال بحران از او میخواهد که استعفا کند. امری که مداخله آشکار در حاکمیت کشور دموکراتیک لبنان و دولت منتخب آن که دارای رای اعتماد از پارلمان است، به شمار میرود».
عطوان در ادامه این سوال را طرح میکند که ایا حسام زکی جرأت آن را دارد که از دولت سعودی بخواهد یک مقام مسئول نه در حد وزیر را برکنار کند یا وزیری را مسئول یک بحران عربی بداند؟ چه بسا که بسیاری از بحرانها میان کشورهای عربی به دلیل اظهارات یک وزیر علیه این یا آن ملت به وجود آمده است.
به اعتقاد وی، آنچه که سفر زکی به لبنان به عنوان نماینده عربستان سعودی را تایید میکند، اظهارات تهدیدآمیز لورفته او توسط رسانهها است که گزارش میدهند وی گفته، شکست میانجیگریاش، ممکن است مقدمهای برای اخراج حدود ۴۰۰ هزار لبنانی شاغل در کشورهای حوزه خلیج فارس باشد.
در ادامه این یادداشت آمده است: «به معنای دیگر، گزینه مطرح از سوی چهار کشور حاشیه خلیج فارس به لبنان این است که این کشور به طور کامل تسلیم شروط و دیکتههای آنها شود، در غیر این صورت، میبایست عواقب اخراج اتباع لبنانی ساکن در خاک این کشور را بپذیرد».
عطوان در ادامه تصریح میکند که اتحادیه عربی که به مداخله نظامی جنگندههای ناتو در لیبی برای نابودی و تغییر رژیم آن «مشروعیت» می بخشد تا دهها هزار فرزند آن را به قتل برسانند، کرسی دولت سوریه را که خود از بنیانگذاران این اتحادیه به شمار میرود، به شکلی تحقیرآمیز بلوکه میکند و توطئه نابودی، ویرانی و تجزیه آن را تایید میکند، به حمله به عراق و اشغال آن چراغ سبز نشان میدهد، اکنون به این وسیله میخواهد به اخراج ۴۰۰ هزار لبنانی شاغل در منطقه خلیج فارس به بهانه شکست این میانجیگری و عدم پاسخگویی مقامات و نخبگان سیاسی لبنان به دیکتههای این کشورها، مشروعیت ببخشد.
به اعتقاد نویسنده، این میانجیگری نه تنها باید رد شود که باید تحریم شود و دولت لبنان یا آنچه از آن باقی مانده است، بسیار مؤدبانه از آقای زکی بخواهد که به عنوان یک عنصر نامطلوب لبنان را ترک کند زیرا او نماینده خود و اتحادیه عرب نیست. دیگر زمان آن فرا رسیده که به این نهاد «مسخرهای» که نامش اتحادیه عرب است پایان داده شود و از آقای قرداحی و اظهاراتش که پوسیدگی و فاسد شدن این نهاد را آشکار ساخت، تشکر شود.
وی نوشت: «ما به شدن با گروگانگیری و قربانی کردن کارگران لبنانی در خلیج فارس و تبدیل آنها به یک برگ برای چانهزنی مخالفیم. زیرا این اقدامی غیراخلاقی، غیرانسانی و غیرقانونی است و کسانی که امروز یا فردا دست به چنین اقدامی خواهند زد، پیامدهایی منفی به همراه خواهد داشت. شاید یادآوری این نکته مفید باشد که اخراج ۴۰۰ هزار فلسطینی از کویت پس از حمله عراق در سال ۱۹۹۰ به آن، منجر به فروپاشی اردن نشد و هیچ یک از آنها از گرسنگی نمردند».
در خاتمه این یادداشت آمده است: «روزگار در حال تغییر است و ده سال دشوار گذشته از تاریخ تاریک عرب در آستانه پایان یافتن برای همیشه است و آنچه در طول این مدت خوب بود، امروز دیگر اعتباری ندارد. خوشا به حال کسی که موعظه میپذیرد.. شاید آنچه در یمن، فلسطین اشغالی، جنوب لبنان و عراق در حال رخ دادن است، از نظر تحول در موازنه قوا، قوی ترین شاهد در این زمینه باشد..چیزی تا آن روز باقی نمانده است».