ايرانيان چقدر با قرآن انس دارند؟/ پاسخ متفاوت دو جامعهشناس
تحلیل دیدگاه متفاوت دو جامعهشناس درباره پویشهای قرآنی
سرانه مطالعه در ايران پايين است و در اين بين ميزان تلاوت قرآن نيز نميتواند بالا باشد، اما از طرفي ديگر استقبال از برنامهها و پويشهاي قرآني كم نيست. جزءخوانيهاي ماه مبارك رمضان يا برنامههايي از جنس «محفل» طرفداران پرشماري در جامعه دارد. اين دوگانه، پرسشهايي از اين جنس را مطرح ميكند كه بالاخره ايرانيان امروز چقدر با قرآن انس دارند و سهم پويشهاي قرآني كه برگزار ميشود در ترغيب جامعه براي انس با قرآن تا چه اندازه موثر است؟
پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، برای پاسخ به این پرسش، نظرات دو تحلیلگر جامعهشناسی، که هر کدام با نگاهی متفاوت به این مسئله پرداختهاند، مورد بررسی قرار گرفته است.
امانالله قرائی مقدم، استاد جامعهشناسی در دانشگاه خوارزمی تهران، دارای دو مدرک دکترا در رشتههای تعلیم و تربیت و جامعهشناسی است. وی به عنوان یکی از شناختهشدهترین جامعهشناسان کشور، تحلیلهای عمیق و دقیقی درباره تأثیر پویشهای قرآنی بر جامعه ارائه میدهد.
سید حسن موسوی چلک نیز دارای دکتری مددکاری اجتماعی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه است و ریاست «انجمن مددکاران اجتماعی ایران» را بر عهده دارد. همچنین، او به عنوان کمیسر اخلاق «فدراسیون جهانی مددکاران اجتماعی» و عضو هیأت مدیرهی منطقه آسیا و اقیانوسیه «فدراسیون جهانی مددکاران اجتماعی»، نظرات و تجربیات خود را در زمینه تأثیرات اجتماعی و فرهنگی پویشهای قرآنی به اشتراک میگذارد.
این دو متخصص، با دیدگاههای متفاوت خود، به بررسی تأثیر واقعی پویشهای قرآنی و نقش آنها در تغییر رفتارها و باورهای جامعه پرداختهاند.
شکاف میان ظاهر و باطن انس با قرآن در جامعه
امانالله قرائی مقدم با اشاره به اینکه مردم با قرآن آشنا هستند و آن را میخوانند، اما با مفهوم آن چندان مأنوس نیستند، میگوید: «مردم در شهرها و روستاها، صبح که از خواب بلند میشوند، قرآن میخوانند؛ گرچه شاید به شدت گذشته نباشد، اما به هر حال توجهی به این مسئله دارند. اکثریت مردم قرآن را میخوانند، به آن اعتقاد دارند، استخاره میکنند، به آن توجه دارند، قرآن را بالای سر خود میگیرند و در جاهای ناپاک نمیگذارند. اما اینها همه در سطح ظاهر است و درک مفهوم قرآنی موضوعي فراتر از خواندن آن است.»
سيدحسن موسوی چلک نیز با اشاره به این مسئله که انس با قرآن تنها به معنای خواندن آن نیست، بلکه باید در رفتار و کنشهای اجتماعی مردم نیز مشاهده شود، میگوید: « اینکه میگوییم با قرآن انس داریم، به راستی به چه معناست؟ آیا این بدان معناست که هر روز در آیات آن تدبر و تأمل میکنیم؟ حقیقت این است که این ادعا چندان با واقعیت همخوانی ندارد.آنچه که در مورد نقش قرآن در زندگی مردم گفته میشود، باید در کنشها و رفتارهای آنان نیز دیده شود، اما آیا واقعاً چنین است؟ اکنون قرآن بیشتر در مراسم ختم یا مناسبتهای مذهبی خوانده میشود. قرآن بر صله رحم و دستگیری از نیازمندان تأکید دارد، اما آیا واقعاً وضعیت ما در این زمینهها مطابق با توصیههای قرآن است؟ اگر قرآن میخوانیم، باید آثار آن را در رفتارمان هم ببینیم. به عنوان مثال، قرآن بر اهمیت خمس و زکات تأکید دارد. اما به نظر میرسد مردم کمتر به این موضوع توجه میکنند. همچنین، قرآن بر تکریم پدر و مادر تأکید دارد، اما آیا واقعاً وضعیت سالمندان در جامعه ما مناسب است؟»
بررسی چالشها و راهکارهای ارتقای ارتباط با قرآن
هم قرائيمقدم و هم موسوي چلك به اهمیت انس مردم با قرآن کریم معتقدند، اما راهکارهای پیشنهادی آنها متفاوت است. قرایی مقدم بیشتر به چالشهای ناشی از تغییرات فرهنگی و فناوریهای نوین میپردازد و بر محدودیتهای تلاشهای یکجانبه برای ارتقاء ارتباط دینی تأکید دارد، در حالی که موسوی چلک بر اهمیت استفاده از ظرفیتهای فرهنگی و هنری برای ایجاد انگیزه و جذب مردم به قرآن کریم تأکید میکند.
قرایی مقدم با تأکید بر تأثیرات عمیق فناوری و تکنولوژیهای نوین بر فرهنگ و دین، اظهار داشت که ورود فناوریهای جدید نظیر فضای مجازی، تغییرات اساسی در باورها و رفتارهای دینی ایجاد کرده است. او معتقد است که «فناوری، با خود فرهنگ و عقاید جدیدی به ارمغان میآورد و این تغییرات قابل جلوگیری نیستند. در تئوری تکامل فرهنگی «زینک سیلو تیلور»، فرهنگ آنگلوساکسون به عنوان فرهنگ برتر در جهان تلقی میشود و دیگر فرهنگها به تدریج به سمت این فرهنگ حرکت میکنند. تلاش برای تغییر تفکرات دینی مردم از طریق برنامههای ساده و یکجانبه، در نهایت به دلیل ضدیت و مقابلههای فرهنگی ناشی از ورود فناوریهای جدید، بینتیجه خواهد بود.»
همچنین، قرایی مقدم به این نکته اشاره دارد که عملکردهای نادرست در مدیریت فرهنگی نیز یکی از عواملی است که باعث شده انس مردم با قرآن کمتر شود و بهبودی در این زمینه مشاهده نگردد.
در مقابل، موسوی چلک بر اهمیت تطبیق آموزشهای قرآنی با نیازهای مخاطبین و استفاده از ابزارهای فرهنگی و هنری برای جذب مردم به قرآن کریم تأکید دارد. او معتقد است که برگزاری جشنوارهها و مسابقات متنوع و جذاب با محوریت مضامین قرآنی میتواند انگیزه بیشتری برای مردم ایجاد کند تا به قرآن نزدیکتر شوند. همچنین، این آسیبشناس اجتماعی به اهمیت استفاده از هنر و داستانسرایی برای انتقال مفاهیم قرآنی اشاره میکند و معتقد است که این روشها میتوانند انس مردم با قرآن را افزایش دهند. وی همچنین به نقش مجالس قرآن و مطالعه تفسیر و معانی قرآن در تعمیق ارتباط مردم با این کتاب مقدس اشاره دارد و بر اهمیت تدبر و پیادهسازی دستورات قرآنی در زندگی روزمره تأکید میکند.
هر دو دیدگاه نشان میدهند که برای ارتقاء و تثبیت ارتباط مردم با قرآن کریم، نیاز به رویکردهای چندجانبه و تطبیقپذیر با شرایط فرهنگی و اجتماعی موجود است.
دو دیدگاه متفاوت درباره تأثیرگذاری پویش «زندگی با آیهها»
پویش «زندگی با آیهها» که در ماه رمضان امسال توسط سازمان دارالقرآن الکریم و سازمان تبلیغات اسلامی راهاندازی شد، با هدف ترویج و تعمیق فرهنگ قرآنی در جامعه شکل گرفت. این پویش در تلاش است تا آیات قرآنی را به شکلی کاربردی و ملموس وارد زندگی روزمره مردم کند. در مرحله نخست این پویش، ۳۰ آیه در طول ماه رمضان مرور شد و میزان مشارکت مردم با استقبال گستردهای روبرو شد؛ به طوری که بیش از ۲۰ میلیون نفر در این پویش شرکت کردند و ۱۱ میلیون نفر نیز در مسابقات مختلف آن حضور یافتند.
در ادامه، برنامهریزی شده است که ۱۰۰ آیه دیگر، که بر اساس نظرات فعالان قرآنی برای جامعه ایران کاربرد بیشتری دارند، انتخاب و با روشهای متنوع و جذابتری به مردم معرفی شود. هدف این مرحله آن است که آیات منتخب تأثیر بیشتری در زندگی روزمره افراد داشته و انس آنها با قرآن را افزایش دهد. این پویش تلاش دارد تا با استفاده از ابزارهای فرهنگی و آموزشی مختلف، تدبر در قرآن را از مرحله تلاوت به عمق رفتارها و تصمیمات روزمره جامعه منتقل کند. در این زمینه، دکتر قرایی مقدم و دکتر موسوی چلک، به بررسی تأثیرگذاری این پویش و چشمانداز آینده آن پرداختهاند.
قرایی مقدم نسبت به تأثیرگذاری پویش «زندگی با آیهها» تردید دارد و معتقد است که نمیتوان با نسخهنویسی برای جامعه، تغییرات عمیقی در رفتارها و باورهای مردم ایجاد کرد. وی با اشاره به اینکه ۲۰ میلیون نفر در این پویش شرکت کردهاند، سؤال میکند که آیا این مشارکت به عمل و تغییرات واقعی در زندگی مردم منجر شده است؟ او بر این باور است که جامعه بهعنوان یک مجموعه پیچیده، نمیتواند با رویکردهای دستوری و یکسانسازی مورد هدایت قرار گیرد. قرایی مقدم تأکید میکند که مردم امروز بیشتر به عمل توجه دارند تا به فکر و ایدهها، و برای اینکه یک پویش موفق باشد، باید به جای نسخهنویسی، عملکردهای ملموسی ارائه دهد که بتواند تأثیر واقعی بر زندگی افراد بگذارد.
برخلاف دیدگاه قرائی مقدم، موسوی چلک با نگاهی مثبتتر به پویش «زندگی با آیهها» مینگرد و بر اهمیت خلاقیت و نوآوری در انتقال مفاهیم قرآنی تأکید میکند. او معتقد است که در دنیای امروز، فضای مجازی همعرض دنيای واقعی شده و استفاده از ظرفیتهای این فضا، نظیر رسانهها، اپلیکیشنها، کلیپها و داستانکها، میتواند نقش مهمی در جذب مردم به مفاهیم قرآنی ایفا کند. به نظر او، تکرار و تحلیل یک آیه در هر روز، به همراه بیان کاربردهای آن در زندگی روزمره، میتواند تأثیر عمیقی بر مردم داشته باشد و آنان را به تدبر بیشتر در قرآن تشویق کند. موسوی چلک بر این باور است که این پویش میتواند قرآن را از روی طاقچهها به زندگی روزمره مردم بیاورد و تأثیرات ملموسی در جامعه داشته باشد. وی پیشبینی میکند که مردم از این پویش استقبال کرده و روز به روز شاهد تدبر بیشتر آنها در قرآن خواهیم بود.
چگونه میتوان به فهم عمیقتری از قرآن دست یافت؟
در پایان، این دو تحلیلگر به بررسی این مسئله پرداختند که چگونه میتوان رابطهای عمیقتر با قرآن برقرار کرد و آثار آن را در زندگی فردی و اجتماعی مشاهده نمود.
قرائی مقدم بر این باور است که دین و آموزههای قرآنی به طور طبیعی و بدون نیاز به مداخله مستقیم در جامعه نهادینه شدهاند. او معتقد است که دین از همان آغاز زندگی فردی، از طریق نامگذاری و اذان گفتن در گوش نوزاد، وارد وجود افراد میشود و در طول زمان در لایههای مختلف جامعه رسوخ میکند. به نظر قرائی مقدم، توصیهها و نسخهنویسیهای مداخلهگرانه برای تقویت ارتباط با قرآن چندان مؤثر نخواهد بود. او میگوید: «در ایام عاشورا، حتی افراد با حجاب نامناسب نیز به مراسم سوگواری میآیند و این نشان میدهد که دین به طور طبیعی در جامعه نهادینه شده است. به جای نسخهنویسی، نهادها و رسانهها باید از طریق رفتار و عملکرد خود، آموزههای قرآنی را به جامعه منتقل کنند.»
موسوی چلک نیز بر اهمیت تدبر و تحقیق در منابع دینی تأکید دارد. او معتقد است که ارتباط با کتابهای آسمانی، مانند قرآن، آرامش و معنا را به زندگی افراد میبخشد و باید در کنشهای روزمره و رفتارهای اجتماعی خود نمود پیدا کند. موسوی چلک میگوید: «ارتباط عمیق با قرآن، از طریق تحقیق و تدبر در آیات آن، میتواند تأثیرات مثبتی در رفتار و کنشهای فردی و اجتماعی ما بگذارد. این تعامل باید به گونهای باشد که آثار آن در رفتار و کنشهای روزمره افراد نمایان شود.»
با وجود دیدگاههای متفاوت درباره نحوه تقویت ارتباط افراد با قرآن و تأثیر پویش «زندگی با آیهها» در این مسیر، آمارهای اولیه نشان میدهند که این پویش توانسته است میزان تدبر مردم در آیات قرآن را افزایش دهد. هرچند قرائی مقدم بر عملکرد صحیح نهادها و رسانهها در انتقال آموزههای قرآنی تأکید دارد و موسوی چلک نیز اهمیت تدبر فردی و تحقیق در قرآن را برجسته میسازد، اما هر دو به نوعی بر اهمیت تعامل عمیقتر با قرآن تاكيد دارند.
با این حال، سؤال اصلی این است که آیا این افزایش تدبر و تأمل در آینده نیز پایدار خواهد بود و آیا پویش «زندگی با آیهها» میتواند به تغییرات عمیقتر و پایدارتری در زندگی فردی و اجتماعی مردم منجر شود؟ باید منتظر ماند و دید که این روند مثبت ادامه خواهد یافت یا خیر.
با سلام و خسته نباشید.
از آنجا که تجربه بنده هم از آموزه های کتاب آسمانی بدست آورده و به چشم دیده ام که در اروپا و مسیحیت روحانیون از سیاست و قدرت کناره گیری کرده و تنها کار آنها مبلغان دینی هستند و مردم به آنان اطمینان حاصل کرده اند اما در جامعه ما فرق آن این است که روحانیون قدرت کشور را دست گرفته و از درس آموزی قرآن دست کشیده و مشغول حکومت داری هستند و چهره مهربانانه آنها تبدیل با سیاسی شده و مردم جامعه هم از این کنش تغییر پذیرش مواجهه شده. پس بنده انتظار آن را دارم که یک روحانی همچون والدین مهربان باشند و امین مردم باشند تا یک مامور اطلاعاتی!!! پس نتیجه آن میشود که امروز با آن مواجهه هستیم و مردم از دین انتظارات کمک کننده دارند تا اینکه در ادارات اطلاعات برای پاسخ دادن با کنش اجتماعی آنها. پس نتیجه این است که ما در جامعه به امین و روحانی مهربان نیاز داریم تا روحانی سیاسی. متشکر