قرآن طبق معلومات مردم همان دوره سخن گفته است/ اسلام از ابتدا کثرتگرا بود؟
مبلغ/ فرهاد شفتی، قرآن پژوه با بیان اینکه چیزی جز کثرتگرایی در قرآن نمیبینیم، گفت: آنچه جامعه دینی به خاطر مسائل تاریخی به آن خو گرفته و بزرگ شده است خیلی در فهم ما از قرآن و هر متن دیگری اثر میگذارد؛ مدعی نیستم که خودم را از این مسئله خلاص کردهام ولی در خطبه ۱۷۶ نهجالبلاغه، فرموده است که آراء خود را با قرآن بسنجید، یعنی سعی کنید از چارچوب نظری که با آن فکر خود را ساختهاید بیرون بیایید و از نو به بازبینی متون بپردازید.
به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، فرهاد شفتی، قرآنپژوه و دکترای مطالعات اسلامی از دانشگاه ادینبروی اسکاتلند در ادامه سلسله مباحث «سه پرسش از قرآن کریم» با تاکید بر اینکه شناخت قابلیتها و محدودیتها در فهم هر پدیده مهم است، گفت: وقتی ما با کتابی مانند قرآن مواجهیم محدودیت و قابلیتهایی دارد؛ محدودیت نه اینکه عیب دارد بلکه چون به زبان انسانی است و زبان انسانی هم محدود است و حد و مرزی دارد. قرآن گزارههایی دارد که درباره ماه و خورشید و پدیدههای طبیعی است و یکسری گزارههای آن تاریخی است و من موافق آن دسته از پژوهشگرانی هستم که معتقدند هدف هیچکدام از این گزارهها دادن پیام از واقعیت علم یا تاریخ به ما نیست؛ البته کسانی معتقدند که قرآن جلوتر از علم کنونی است و هر چه کشف شود میگویند قرآن قبلا اشاره کرده است؛ مانند سرعت نور و ساخت کشتی و … و حتی برخی تاریخ مدون را زیر سؤال میبرند چون قرآن درباره تاریخ اینگونه گفته است.
وی با بیان اینکه قرآن از اطلاعات و معلومات مردم دوران خود استفاده کرده تا منظور و پیام هدایتی خود را برساند، افزود: اگر شما معتقدید خورشید و ماه اینگونه و آنگونه است من میگویم ممکن است این خورشید و ماه خدایی نداشته باشد. محمدعلی طباطبایی با همکاری پژوهشگر دیگری، مقالهای با موضوع نجوم قرآن نوشته و تاکید دارد؛ درست است که قرآن اطلاعاتی را که درباره پدیدهها میدهد ولی این اطلاعات بسیار به نجوم بابلی که در آن دوره وجود داشته شباهت دارد یعنی قرآن به تصوری که ما از واقعیت داریم اشاره کرده است. دغدغه قرآن، دغدغه محلی بوده است، اگر فکر کنیم تنها راه هدایت ارسال پیامبران است و دین هم انحصارگراست چه خوب بود خداوند برای آینده مسلمین چند توصیه در قرآن بیان میکرد؛ البته توصیههای کلی مانند خواندن نماز و وفای به عهد و… زیاد شده است.
شفتی بیان کرد: قرآنی نازل شده ولی سؤال این است که این قرآن چقدر به مسلمین توصیههای خاص کرده که قرار است در آینده چنین اتفاقاتی برای شما رخ دهد؛ مثلا از آیات سوره توبه اینطور استفاده نشود که شما مبادا دیگران را بکشید یا شما در آینده با خداناباوران روبرو خواهید شد و بحث حکومت اینطور و آنطور خواهد شد. از نگاه دروندینی حقیقتی آمده ولی این حقیقت در لایههای محدود بشری در آن زمان و مکان تصویر شده است، قرآن ادیان غیرابراهیمی را نه رد و نه قبول کرده است.
تفاوت حمد و تسبیح
این استاد دانشگاه ادینبرو اضافه کرد: در قرآن دو اصطلاح وجود دارد؛ حمد و تسبیح، حمد یعنی ستایش خدا و تسبیح، منزه کردن خدا از آنچه در شان او نیست؛ تسبیح همیشه آسانتر از حمد است. در قرآن در موارد زیادی از تسبیح موجودات مانند رعد و زمین و آسمان و … نسبت به خدا یاد کرده است ولی وقتی نوبت به حمد میرسد تنها هفت مورد حمد بدون تسبیح آمده است که ۵ مورد آن حمد به خاطر نعمات بهشتی است. پس قرآن هم قبول دارد که تسبیح راحتتر است به همین دلیل چند مورد حمد محدود به بهشتیان و چند انبیاء است که آنها در عالم دیگر هستند. ابراهیم حمد میکند فقط از این جهت که اسحاق و یعقوب را به من عطا کردی. تاکید قرآن بر متشابهات نکاتی دارد؛ اگر به خطبه اشباح حضرت علی(ع) اشاره کنیم که این نوع آیات را کسی نمیفهمد، از غیب سخن فرموده و گفته است که کسی آن را نمیداند مگر اینکه خدا بخواهد؛ نتیجه اینکه قرآن از یکسو به خاطر زبان انسانی تصوری محدود از حقیقت را به ما میدهد و اگر ما بپذیریم که حتی در مسائل علمی نمیخواهد واقعیت را بگوید بلکه از آن چه در تصور انسانها بوده استفاده کرده و پیامی به ما داده است یعنی قرآن نخواسته و به خاطر محدودیت زبان انسانی نمیتواند حقیقت مطلق را به ما بنمایاند، انسان با ابزار محدود نمیتواند خدای نامحدود را بشناسد.
این قرآنپژوه اظهار کرد: اگر بچهای بخواهد دست به برق یا آتش بزند ما به او نمیگوییم ولتاژ برق زیاد است و تو را میکشد بلکه میگوییم «جیز» است، همین بچه وقتی بزرگتر شد و از مکانیزم برق با خبر شد نمیگوید پدرم به من دروغ گفت؛ قرآن تصویری متناسب با مخاطبان خود یعنی اعراب آن دوره داده است و این اعراب بسیار تحت تاثیر ادیان ابراهیمی بودند و به خاطر بتها، بسیار به خدای متشخص معتقد بودند. من از لیس کمثله شیء استفاده کرده و میگویم فهم من از این آیه همان خدای نامشخص است و خدای نامتشخص و متشخص هم تصویری از آن خدای نامشخص است. بنابراین تصویری که قرآن از خدا، آخرت، به دنیا آمدن انسان و غیب و … ارائه میدهد تصویری بر مبنای تحمل و تناسب با ظرفیت مخاطب است. خدایی که عملگراست و برای هر قومی پیامبری فرستاده و شریعتهای مختلف ایجاد کرده است، ملاک رستگاری برای او، تزکیه در همه شریعتها و نه یک شریعت خواه از اسلام و مسیحیت و یهود باشد؛ البته شریعت و راه معنوی که پایبند به چند راه اخلاقی باشد (رعایت اخلاق ارتباط با خدا، محیط زیست و انسانهای دیگر).
عرفا در مکاتب مختلف
شفتی بیان کرد: ایمان در اینجا باور به خدای متشخص نیست بلکه به معنای محکم کردن باور برای حصول به عمل صالح است بنابراین ایمان، ایمان به ورای عالم مادی و عمل کردن به آن عمل صالح است و این عمل صالح، عمل به شریعت و قوانین یک دین نیست بلکه با کارهای خوب محقق میشود که مثالهای آن در قرآن آمده است؛ نگاه کنیم ببینیم آیا انسانهای عارف و وارسته فقط در مسلمین وجود دارند؟ در اسلام هم عارفان شیعی و سنی داریم، از هندو و بودا و یهود و زرتشت هم عرفایی داریم که با هم بده و بستان عرفانی هم دارند؛ اینها همه وقتی راجع به حقیقت حرف میزنند در نهایت به یک نقطه اشاره دارند.
شفتی با بیان اینکه من چیزی جز کثرتگرایی در قرآن نمیبینیم، گفت: آنچه جامعه دینی به خاطر مسائل تاریخی به آن خو گرفته و بزرگ شده است خیلی در فهم ما از قرآن و هر متن دیگری اثر میگذارد؛ مدعی نیستم که خودم را از این مسئله خلاص کردهام ولی در خطبه ۱۷۶ نهجالبلاغه، فرموده است که آراء خود را با قرآن بسنجید، یعنی سعی کنید از چارچوب نظری که با آن فکر خود را ساختهاید بیرون بیایید و از نو به بازبینی متون بپردازید.
این قرآنپژوه با اشاره به فرمایش قرآن مبنی بر اینکه ما برای هر امتی، رسولی فرستادیم، اظهار کرد: ما خبر نداریم که چگونه رسولی برای همه اقوام آمده باشد؟ پاسخ این است که خطاب این مسئله هم مخاطبان دوره نزول قرآن و در محدوده ادیان ابراهیمی است یعنی میگوید امتهای ادیان ابراهیمی، رسولی به زبان خودشان داشتند؛ اگر کسی بگوید من مخالفم، خواهم پرسید این رسول کجای تاریخ است و آیا رسولی برای آفریقاییها و چینیها و … هم آمده است زیرا بیشتر انبیاء مربوط به خارمیانه هستند و اگر گفته شود هر کدام از این اقوام هم به نوعی رسول داشتهاند، پاسخم این است که نام این نوع افراد رهبران معنوی است و نه رسولی که قرآن از آن تعریف کرده است.
شفتی در پاسخ به این پرسش که آیا منظور شما این است که خدا برای یهودیان و مسیحیان صدراسلام هم رسولانی فرستاده بوده است، تصریح کرد: وقتی قرآن گفته هر امتی رسولی دارد یعنی پیامبری در همان تاریخ آن قوم در خاورمیانه نه مسیحیان اروپا و الان؛ قوم یهود و یونس و بنی اسرائیل و صالح و … و قرآن در این محدوده حرف میزند و اگر این هم پذیرفته نشود باید معنای رسول را گسترده کنیم.
دو روایت از یک ماجرا
شفتی در ادامه گفت: در نتیجه ما دو داستان داریم؛ اول اینکه خدایی هست که آدم و حوا را آفرید و انسانها را از آنها آفرید و بعد از مرگ انسانها، بهشت و جهنمی را درست خواهد کرد، یا کرده و خوبان و بدان به سرنوشت عملشان میرسند، همین خداوند منطقهای از کره زمین به نام خاورمیانه ایجاد کرده و چند پیامبر(ص) فرستاده که آخرین آن حضرت محمد(ص) است و هر چه او در قرآن آورده است عین عین حقیقت است و همه مردم دنیا باید این را بپذیرند و به مسیر پیامبر(ص) بروند و این وظیفه انسانی مسلمین است که این کار را انجام دهند زیرا بقیه مردم دنیا به سعادت اعلی نخواهند رسید؛ این داستان را بسیاری میپسندند و کوچکترین مشکلی با آن ندارند.
این قرآنپژوه تصریح کرد: ولی داستانی که من تلاش میکنم از قرآن نشان دهم این است که حقیقتی به نام خدای نامشخص وجود دارد که قابل فهم و درک عینی برای ما انسانهای ناسوتی نیست، انسانهایی بودند که سعی کردند به این حقیقت نزدیک شوند و این حقیقت خودش را به آنها نشان داده است به تصویری که متناسب با آن انسانهای آن دوره و فرهنگ و زمانه باشد؛ بنابراین گروههای متفاوت معنوی ایجاد شدند و این گروهها در آن تصویر با هم واحد هستند؛ یکی از بهشت و جهنم سخن میگوید و دیگری از تناسخ سخن به میان میآورد و ….؛ اینها همه در یک چیز با هم اتفاق نطر دارند و آن اینکه انسان در دنیا هر گونه که از نظر نفسانی باشد بر روی سرنوشت بعد از مرگ تاثیر میگذارد و همه اتفاق نظر دارند که راه رسیدن به آینده پس از مرگ، تزکیه نفس و روان است؛ آن چیزی را که ما به آن توکل میگوییم فرد دیگری هم در زندگی خود دارد و نام آن را توکل نمیگذارد، چیزی که ما میگوییم تقوا او هم دارد ولو اینکه نام آن چیز دیگری است.
کثرتگرایی رستگارانه
شفتی با بیان اینکه شریعتها راههای متفاوتی به یک سمت هستند و تصاویر متفاوتی از حقیقت دارند و طبعا برای رسیدن به آن حقیقت ممکن است از روش مختلف بروند، اضافه کرد: خدا فرموده است که ما برای هر کسی شرعه و منهاجی قرار دادیم و اگر میخواستیم، همه را بر یک دین و روش و شریعت قرار میدادیم. شما در خیرات با هم مسابقه بدهید و همه به سوی خدا خواهید آمد و در آنجا خواهید فهمید حقیقت چیست. هیچ آیه در قرآن نداریم که شرط رستگاری را مشخص کرده باشد جز آیه «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا» یعنی تزکیه عامل رستگاری است.
وی اضافه کرد: در کشورهای غربی برنامههایی گذاشته میشود که پیروان ادیان همدیگر را ببینند و با هم حرف بزنند؛ در واقع نمایشگاه دین است که هر دینی یک میزی دارد؛ ما وقتی به این نمایشگاه میرویم با وجود اینکه هر کدام از صاحبان این ادیان به هم لبخند میزنند ولی همه آنها بر این باور هستند که فقط دین خودشان درست است و بقیه باطلاند؛ اگر مبنا، کثرتگرایی بود ماجرا تفاوت میکرد و من به شما که در پشت میز دیگری ایستادهاید میگفتم تصویری که از حقیقت به ما داده شده، این است، این تصویر برای شما چطور است؟ ما میتوانستیم از این استفاده کنیم و از چند زاویه به یک پدیده پیچیده نگاه کنیم. البته این تکثرگرایی تا جایی است که حد و مرز رعایت شود وگرنه کسی که بگوید خدا از ما خواسته افراد بدی باشیم اصلا داخل در کثرتگرایی مد نظر من نخواهد بود. بنابراین چرا باید در برابر هم بایستیم و من بگویم دین من درست است و او بگوید دین من.
شفتی تاکید کرد: اسلام از ابتدا کثرتگرا بوده است نه اینکه ما طوری قرآن را تفسیر کنیم که کثرتگرایی از آن بیرون بیاید.