از دیسکت تا سی دی، در انتظار نسل سوم
متنی زیر سخنرانی در روز هشتم آذرماه ۱۴۰۳ دکتر رسول جعفریان است در مراسم رونمایی از دی وی دی «کتابخانه کتب مرجع» در مرکز کامپیوتری علوم اسلامی نور در قم است.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ متن کامل این سخنرانی را می خوانید:
- نکته اول بنده، درباره سابقه نور و خدمات آن مرکز در حوزه دیجیتال است. این موسسه بر اساس این اندیشه شکل گرفت که از ماشین یا همان کامپیوتر، که چند ده سال بود به تدریج وارد زندگی روزانه انسانها شده بود، در کار تحقیق و جستجو استفاده شود. روشن است که ورود کامپیوتر، ابعاد مختلف زندگی بشر را متحول کرد، و حالا با امکاناتی که داشت، آمده بود تا در کار تحقیق و تتبع در متون، مورد استفاده ما قرار گیرد. اولین پیامش این بود که کتاب چاپی و کاغذی، و قلم و دفتر باید کنار گذاشته شود و جای آن را فایل های دیجیتال با قابلیت های مختلف، از جمله سرچ، بگیرد. این امر در راستای تحقق آرزویی بسیار باارزش بود که مبدع آن در قم، مرکز نور بود؛ نخستین سازمانی که موفق به انجام آن شد. طبعاً، حوزۀ مورد اعتنای مرکز نور، علم اسلامی بود، اما درضمن کمک شایسته ای نیز به علوم انسانی کرد. خاطرم هست نخستین بار همزمان با بیرون آمدن کار چند ده جلدی معجم الفاظ بحار که توسط دفتر تبلیغات و قبل از آن توسط یکی از معاونت های ارشاد پس از سالها زحمت تهیه شده بود، دیسکت های سی گانه نور برای بحار ارائه شد و به یکباره تمام آن تلاشها بیفایده ماند و شگفتی همه را برانگیخت؛ این در حالی بود که فاصلۀ بین دفتر تبلیغات و مرکز نور فقط دویست متر بود. این روش استمرار یافت و هر روز برگ تازه ای عرضه شد. ما باید این گام مهم را ارج بنهیم، اما متاسفانه باید عرض کنم که در موسسات دولتی و دانشگاهی ما در طول این چهل سال در حد محدودی انجام شده است. در برخی حوزه های دیگر، مانند نسخ خطی هم باید عرض کنم، کار آقای درایتی که کاری کارستان بود از قم شروع شد و صبغۀ طلبگی داشت و هنوز هم موسسه ای که آن را انجام می دهد، نامش موسسه امام جواد (ع) است. امروز افتخار کتابخانه ملی در بخش فراداده ها، امکان و اجازه ای است که برای استفاده از فنخا پیدا کرده است. متاسفانه در این سطح، کار درخوری توسط کتابخانه های بزرگ کشور انجام نشد. ما باید این را یک افتخار برای حوزه تلقی کنیم، افتخاری که سبب نیاز دیگران به این مرکز شد؛ چنانکه بدون آن، تحقیق و پژوهش در پاره ای از حوزه ها پیش نمی رفت و نمی رود، و هنوز هم این نیاز جدی و مهم است.
- مرکز نور که تاکنون دو نسل کاری از آن سپری شده و الان در آستانه نسل سوم قرار گرفته است. نسل اول در دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد شکل گرفت و تاثیر عمیقی بر جای گذاشت. دوره ای بود که برنامه های کتابخانه ای و موضوعی شکل گرفت و البته در حاشیه آنها کارهای دیگری هم انجام شد. در آن دوره، سی دی های نور السیره، تاریخ ایران، فقه و اصول، تفسیر، فلسفه و کلام، ادعیه و بسیاری دیگر تولید شد و سبب شد تا کتابهای دوره ای مهم، کنار گذاشته شده از نسخه دیجیتال استفاده شود. تا اینجا کار صرفا لفظی ـ کتابخانه ای بود. در دهه نود، نسل دوم شروع بکار کرد که به تدریج از نوعی هوش مصنوعی ساده در مشابهت یابی ها، وصل کردن عبارات و مفاهیم به یکدیگر، و اقدامات مشابه استفاده شد، و در کنار آن با ایجاد نورمگز و نور لایب قدم های بزرگی برداشته شد. هر دو کارهای بزرگی بودند، بویژه نورمگز که به نظرم در دنیای اسلام، یکی از بهترین هاست و به هر قیمتی هست باید آن را تبدیل به یک نشر بین المللی به معنای جدید آن کرد. ما شبیه این کارها را در مراکز مشابه و در شکل محدود در ایرانداک، درباره پایان نامه ها و رساله ها داشتیم، و با کمال تأسف در همین ایرانداک نیز با آن همه تولید رساله و پایان نامه در آموزش عالی دولتی، آزاد، حوزوی و غیره، در حال حاضر فقط یک میلیون رساله و پایان نامه در آن هست. (سرچ در آن هم فقط در عناوین و چکیده، نه متن) پرتال جامع علوم انسانی، وبسایت جهاد دانشگاهی و برخی دیگر نیز برای نشریات قدم های خوبی برداشتند. روشن است که همه این اقدامات، همچون راه افتادن کودک، گام به گام بوده، و حالا می تواند چند گامی بردارد.
- اکنون ما در آغاز نسل سوم با گسترش حوزه هوش مصنوعی، با کوله باری از تجربه اما متاسفانه با مشکلات جدی در تکنولوژی روبرو هستیم. باید اندیشید که چه باید کرد و چه راهی را باید دنبال کرد؟ اینکه مرکز نور نسل دوم را پشت سر گذاشته و باید نسل سوم از تجهیزات را شروع کند، امری است بدیهی که اگر وارد آن نشود، به تدریج از مدار «انتقال علم پا به پای زمان» خارج خواهد شد. در اینجا، مشکل اصلی تکنولوژی هوش مصنوعی است که بنده اطلاعی ندارم چه مقدار جامعۀ علمی ما از آن برخوردار است. در این باره اهل فن نظر بدهند. هرچه هست، تا این لحظه، جز در حوزه های بسیار ساده که البته همانها نیز مهم بوده، شاهد تحولی نیستیم و این ابهامی است که آثار منفی فراوانی دارد. از هم اکنون می شود گفت، انقلابی که هوش مصنوعی ایجاد می کند، انقلابی علمی، تکنولوژیک، اقتصادی و اجتماعی، و به عبارتی انقلابی همه جانبه است. اما هسته مرکزی آن شبکه هایی عصبی است که به شکل اعجاب برانگیزی به قدرت یادگیری ماشین، و پردازش زبان طبیعی، درهم آمیختن داده ها و استخراج داده های تازه و استدلال و تحلیل، تحقق بخشید. اینکه هوش مصنوعی می تواند یاد بگیرد، استدلال کند، مسأله حل کند، درک کند، و تعامل با سایر سیستم ها و آدم ها را از طریق زبان و صدا و وسایط دیگر داشته باشد، دنیای تازه ای ایجاد می کند که در طول تاریخ بشر، نظیر آن دیده نشده و کسی حتی در داستانهای تخیلی هم از آن یاد نکرده است. به نظرم باید به صورت هفتگی در کشور کنفرانس هایی درباره هوش مصنوعی برگزار کرد، و آحاد جامعه را مجبور کرد تا در برنامه های آموزشی درباره آن شرکت کنند. به عبارت دیگر، خیلی از کارها را باید رها کرد و به این یکی چسبید، زیرا دنیای پس از هوش مصنوعی، هیچ ربطی به دنیای قبل از آن ندارد.
- در اینجا مشکل دیگری وجود دارد و آن این است که بخش قابل توجهی از جامعۀ علمی ما، مقصودم هم حوزه علمیه و هم مراکز علمی آموزش و پرورش و دانشگاهی است، متاسفانه هنوز از نسل اول هم عبور نکرده است. بهرۀ غالب جامعۀ علمی ما، حداکثر از پی دی اف است که آن هم درنتیجۀ گرانی کتاب، عدم سرویس دهی درست کتابخانه ها، قدری هم استفادۀ راحتتر و بدون زحمت نسبت به کتاب کاغذی، و نیز در دسترس بودن آنها است. کار سرچ در وبسایت های بزرگ، جز در حد سرچ در گوگل، که خیلی هم فنی انجام نمی شود، توسط بسیاری از محققان ما دنبال نمی شود. به هر حال، دست کم بخشی از جامعۀ علمی ما، آمادگی و مهارت استفاده از منابع منتشره توسط نور را ندارد. ما باید برای فعال کردن جامعه علمی خودمان که هنوز «امت کاغذ» است، فکری بکنیم. سازمان آموزش و پرورش و وزارت علوم، و نظام استادی و کتابخانه ای ما، همه در «خدمت کاغذ» هستند. هنوز هم در دانشگاه ما، نسخه کاغذی پایان نامه در دو مرحله از دانشجو گرفته می شود. تا آنجا که من می دانم، نزدیک ده سال است که این نزاع وجود دارد.
- مشکل دیگر، معلوماتی است که ما در سرورها داریم، یا بهتر است بگوییم در دسترس قرار دارد؛ متاسفانه حجم اینها بسیار اندک است. مرکز نور یکی از جامع ترین سرمایه های علمی را در حوزه های مشخص و مورد نیاز خود دارد. ببینیم مراکز علمی ما چه مقدار معلومات تولید می کنند و آنها را در سرورهایی که دسترسی به آنها ممکن است ـ چه از طریق گوگل و چه از طریق سامانه های دیگر ـ در اختیار می گذارند. در این باره، باید بگوییم، حجم زیادی از اطلاعات پراکنده در گوگل، غالبا اتفاقی و غیرارادی است و به صورت منظم، دانش مورد نیاز در اختیار قرار نمی گیرد. جوانانی در کشور هستند که در باره شهرها و روستاها و مناطق خود مطلب می نویسند و در نت می گذارند. پژوهشگرانی هستند که وبلاگ دارند و در حوزه خود قلم می زنند. اما متاسفانه وزارتخانه های مهم در این زمینه، جز در حد معدودی پایان نامه یا رساله دکتری و تعدادی مقاله، کار جدی انجام نمی دهند. حجم بزرگی از کتابهایی که در کشور توسط ناشران تولید می شود، محتوای آن به طور عمومی در اختیار همه نیست و اساسا بسیاری فقط و فقط نسخه کاغذی دارد. این یعنی این که این دانش، در اختیار آن چندصد نفری است که فقط نسخه های کاغذی کتابها را تهیه می کنند. گاهی البته به چندهزار نفر هم می رسد. طبیعی است که این محتوا در سرچ های عمومی در اختیار قرار نمی گیرد. این کاری است که نهادهای دولتی با مصوبه ها و روش های تشویقی خود باید دنبال کنند. اگر ما قادر نیستیم تکنولوژی این حوزه را تولید کنیم، می توانیم سرمایه های علمی موجودمان را در مجموعه علمی موجود جهان، جای دهیم تا نقش داده را در استنتاجات و استدلالهای بعدی بهتر ایفا کند. اگر این کار را هم نکنیم، سرمایه تاریخی مان هم محو و نابود خواهد شد. تصمیم دیگر هم این است که به هر حال با هر بلوکی در جهان کار می کنیم، به نوعی از نظر «علمی» به یک مجموعه عظیم و جهانی پیوند بخوریم. نقطه مقابل آن، تکروی در حوزه دانش است که شاید به زحمت بتوان جایی برای خود به دست آورد.
- مساله امروز ما این است که ما باید «علم را بدون کتابخانه و کاغذ» مبنای برنامه ریزی آینده قرار دهیم. این تصور، که سالهاست مورد تاکید است، امر کاملا جدیدی نیست، اما به آن توجهی نمی شود و البته دیر یا زود سرنوشت علم را عوض خواهد کرد. شاید وقتی اینترنت و گوگل آمد، ما همین احساس را داشتیم و البته بی جا هم نبود. امروزه شاهدیم چه اندازه دنیای آموزش، گردآوری داده ها، پردازش و استفاده از آنها در سیستم های مجهز به هوش مصنوعی متفاوت از قبل شده است. در شرایط فعلی، تغییراتی در جریان است که قابل مقایسه با وضع سابق هم نیست. ما چه تحلیل روشنی از این مسأله داریم؟ آیا می توانیم سرنوشت علم را در کشور عوض کنیم؟ بعید می دانم. کهنه گرایی سراسر سیستم تولید، نشر، توزیع و مدیریت «علم» ما را گرفته است، مگر آنچه که مجبور به استفاده از آن در سیستم اداری و مالی و تجاری از سر نیاز شده ایم.
- یکی از مشکلات ما این است که مدیران فضای مجازی ما، عموما به دو بخش توجه ویژه دارند: یکی ادارۀ امور دولتی و مالی که در این زمینه موفق هم بوده اند؛ دوم در زمینه کنترل و ایجاد محدودیت و فیلترینگ. روشن است که زندگی روزانه مردم از یک طرف و تأمین امنیت کشور و اشخاص مهم است، و باید مد نظر باشد، اما شاخه سومی هم وجود دارد که مدیران باید برای آن برنامه ریزی کنند و به نهادهای مربوط فشار بیاورند. این شاخه درباره داده های علمی و سامان دهی آنها، و حرکت در جهت تقویت تکنولوژی علم بر پایۀ متدهای تازه و هوش مصنوعی است. سؤال این است که چقدر برای تحقق این امور به دانشگاهها فشار آورده و برای در دسترس گذاشتن علم در فضای مجازی فشار می آورند؟ نهادهای اداری و عمومی کشور، چه سهمی در توجیه و تحریک جنبش علمی در فضای مجازی دارند؟ به نظر می رسد اگر در جایی کسی کاری کرده جنبه شخصی دارد و مع الاسف از بالا برنامه ریزی ها اصولی نیست. به نظرم مهم ترین دلیل آن پیر شدن مدیران، سیاسی شدن بیش از حد آنان، و کم دانشی آنها از تحولات علمی جدید است.
- امروز در آیین رونمایی از «کتابخانه کتب مرجع»، حجم انبوهی از کتابهای زیرمجموعه عنوان «مرجع»، در اختیار قرار می گیرد. این مجموعه چنان که در وبسایت مرکز آمده، شامل ۴۲۸ عنوان کتاب در ۱۶۵۱ مجلد است که طی ۹ سال تهیه شده است. محور کار، گردآوری کتابهایی در حوزه اصطلاحات علوم، فرهنگها، کتابهای چنددانشی است که نوعی دایرهالمعارف نگاری در حوزه های خاص یا عمومی از علوم مختلف علوم انسانی و اسلامی است. این اقدام از همان گام های اساسی «کتابخانه ای» است که ما را از بخش مهمی از کتابهای موجود که هم مفصل هستند، هم پرحجم و هم گران، بی نیاز می کند. کتابهایی که برای انواع تحقیقات نیاز داریم. در واقع، کتابهای مرجع، آثاری است که همیشه باید در کنار دست ما باشد تا اگر به لغت، شرح حال افراد یا توضیح مفهومی نیاز داریم، نیاز ما را بر طرف کند. طبعاً بسیاری از این آثار در سی دی های دیگر بود، اما اکنون در یک جا جمع شده و مجموعۀ تازه ای از کتب بر آن افزوده شده است. کتابخانۀ مرجع، از همان گام های انجام شده طی نسل دوم کارهای مرکز است که برای طیف موجود از محققین با آموزش هایی که دیده اند، سخت مورد نیاز است. بنده واقف هستم که حتی افزودن یک کتاب بر مجموعه های قبلی، با روش تایپ و تصحیح متن و داده پردازی معمول در آن، چه اندازه وقتگیر و هزینه بر است؛ بخصوص اگر کتاب چند جلدی، پرحجم و مملو از اطلاعات باشد. این کاری است که در اینجا برای تک تک کتابها انجام شده است. امکانات قابل توجهی در این برنامه ها تعبیه می شود که اغلب به دلیل ناآشنایی کاربران، برای سالها بلااستفاده میماند، و این یکی از مشکلاتی است که به وضعیت آموزش مخاطبان ما مربوط می شود که مهارت های لازم را در استفاده از منابع ندارند. طبیعی است که مرکز نور وظیفۀ خود را انجام داده و موسسات آموزشی باید این مهارت ها را به دانش پژوهان خود بیاموزند.
- نکتۀ دیگر این است که مرکز چه کتابهایی را انتخاب می کند و برای آن هزینه کرده تا در این برنامه ها بگذارد. البته از جستجوهای طولانی نیروهای مرکز در کتابخانه های قم برای یافتن کتابهای تازه، از جمله کتابخانه تاریخ، واقف هستم. نکته این است که ـ شاید به دلیل محدودیت های وقت و بودجه ـ همچنان از برخی چاپ ها و تصحیحات تاریخ گذشته استفاده می کنند. این در حالی است که برخی از این کتابها، چاپ های جدیدتری دارند که کامل تر و دقیق تر است. نمونه ای از آن را که در همین مجموعه شاهد هستیم، الفهرست ابن ندیم است. چنان که می دانیم، «الشامله» برای کتابهای معروف از چند چاپ استفاده می کند، گرچه شامله هم گاه و بیگاه همین مشکل را دارد. با این حال، باز باید تأکید کنم که مجموعۀ بسیار بسیار باارزشی است و برای سالها، ما را از کتابخانه های مرجع بی نیاز می کند. در حال حاضر هم رقابتی میان اینترنت و همین سی دی وجود دارد. روشن است که در اینجا دقت بالاتری هست و کتابها هرکدام قابل استناد هستند، اما در جستجوهای اینترنتی همیشه این شرایط وجود ندارد. با این حال، باید بپذیریم اگر مردم پنجاه درصد نیاز خود را از اینترنت از طریق سرچ در گوگل حل کنند، وقت برای مراجعه به سی دی نخواهند گذاشت. درباره لغت می توان این مسأله را حل کرد. به علاوه، اگر این متن ها به آسانی در اختیار سرورهای سامانه های هوش مصنوعی درآید، باز هم کار ما عملاً تعطیل خواهد شد، و همان بلایی که اول کار بر سر کتابهای کاغذی از منابع آمد، سر سی دی ها خواهد آمد. با آسان شدن مراجعه به منابع در یک گوشی یا لپ تاپ، نه تنها رغبت مراجعه به کتابهای مفصل را در یک کتابخانه هایی که ورود به آن هم تشریفات سختی دارد، از بین می رود، بلکه عملا فایده این سی دی ها نیز کم خواهد شد. این البته مدت زمان طولانی نیاز دارد و در آن فرصت و وقت اضافه، ما هم باید بروز شویم.
- نکتۀ دیگر این است که اعتراف کنیم حرکت علمی ـ فنی مرکز نور سبب خلوت شدن کتابخانه های ما شده است، امری که گاهی، افراد قدیمی و ناآگاه از شرایط جدید، از آن گلایه دارند. چنان که گفته می شود کتابخوانی کم شده و این که به هر حال، دیگر کمتر کسی به کتابخانه ها می رود. اما در واقع، این فرصتی است که یک ساختمان چند طبقه در قم، توانسته است برای صدها بلکه هزاران کتابخانه، فرصت تازه ای را ایجاد کند. کتابخانه ها، عوض این که مراجعینی داشته باشند که فضا و وقت آنان را اشغال کند، در گوشه خانه نشسته، و مشغول بهره گیری از گوشی و لپ تاپ برای استفاده از هزاران کتابی هستند که نور برای آنان آماده کرده است. می دانیم که همین کار را پایگاه های اطلاعاتی بزرگ دنیا، مانند Scopus یا Web of Science برای جمعیت زیادی از پژوهشگران اعم از دانشجو و استاد فراهم کرده است. این صرفه جویی فرصتی است تا مدیران کتابخانه ها، فضای موجود خود را برای برنامه های دیگری تدارک کنند. در واقع، کتابخانه های ما باید از مرکز نور متشکر باشند. اگر امکانات بیشتری در اختیار مرکز نور بود، این مرکز می توانست به مرکز علمی بزرگ تری برای ایران، علم، پیشرفت، و آنچه حالا اسمش را تمدن اسلامی گذاشته اند، فراهم کند. اما به نظرم در این زمینه محدودیت های فراوان وجود دارد.
- در پایان عرض میکنم، اگر همه اینها هم رواج یابد و درست شود، به این معنی نیست که علم به خودی خود تولید می شود. ما همچنان نیاز به تربیت نیروی ورزیده فکری داریم. ما همچنان باید افرادی را که نبوغ در پژوهش و تحقیق دارند استخدام کنیم. به آنها مهارت ها را بیاموزیم و آنها را برای ورود به عرصۀ نظریه پردازی و تحقیق آماده کنیم. تا این لحظه، این انسانهای عاقل و فهیم هستند که مسیر علم و تحقیق را دنبال کرده و زمینۀ پیشرفت در علم را فراهم کردهاند. البته «ماشین جدید علم» تا حدی رو به استقلال رفته است و در حال حاضر برخی توانایی هایش حتی بیش از انسانهای مربی و سازنده آن است، امری که بسیاری آن را خطرناک می دانند، اما هنوز راه درازی باقی مانده که بگوییم انسان به طور کامل مقهور ماشین شده است. ما باید به فکر مدارس و دانشگاهها باشیم، نیروهای پژوهشی تربیت کنیم، و بخشی از این تربیت را به آموختن مهارت ها اختصاص دهیم.
- به نظرم جنبه های مثبت این مجموعه، یعنی کتب جامع، بسیار زیاد است، اما می خواهم به برخی از نواقص آن که علتش مسائل حقوقی و به قول دوستان مالکیت معنوی است، اشاره می کنم. نکته اول این که شما بسیاری از این آثار را در سی دی های دیگر، از جمله «تراث» و «جامع منابع تاریخ»، می بینید، اما باید اعتراف کرد در این مجموعه، آثار جدید هم آنقدر فراوان هست که در کنار تجمیع این کتابهای مرجع، توجیهی برای فراهم آوردن این اثر باشد. در دسته بندی کتابها موجودی در این برنامه از: واژه نامه ها (با ۲۳۷ عنوان و بسیار عالی) تراجم و کتابشناسی، دایرهالمعارف ها، گاه شمارها، اطلس و کتابهای راهنما، و کتابهای پیوند خورده یاد شده است. ۴۵ عنوان دایرهالمعارف آمده که بهترین آنها دانشنامۀ جهان اسلام است که تا حرف عین و در واقع مجلد ۳۱ آمده است. اما از دایرهالمعارف تشیع و دایرهالمعارف بزرگ اسلامی خبری نیست. اگر مشکل مالکیت معنوی باشد، باید ناشران آن را مقصر دانست که اجازه استفاده از آن را در این مجموعه نداده اند. نمی شود یک برنامه برای کتب مرجع باشد، و این آثار در آن نباشد. در حوزه اطلس ها هم، بسیاری از منابع نیست و گویا در اینجا هم مشکل مالیکت معنوی بوده است. اطلس ها فقط چهار مورد هستند که از قضا یکی هم اطلس شیعه از بنده است، و این اولین بار است که این کتاب به صورت عمومی و قابل سرچ مورد استفاده است. در میان اینها، حتی یک اطلس در باره ایران نیست. سه گاه شمار آمده که در واقع سه کتاب تاریخی قدیمی است که بر اساس گاه شمار تنظیم شده و البته اگر اینطور بود، می شد بسیاری از کتابهای دیگر را هم افزود. به هر حال، ما به همین مقدار اثر هم که در کل بسیار خوب است، قانعیم و امیدواریم در ورژن های بعدی، این بخش از منابع، بیشتر مورد توجه قرار گیرد. طبق معمول، مرکز از منابع فارسی و عربی استفاده می کند و یادی از منابع انگلیسی در این سی دی نیست. نمی دانم چه زمانی این مشکل حل می شود.
- چنان که اشاره شد، معضل مهمی که در طول این سالها برای مرکز نو مطرح بوده، بحث حق التالیف و مالکیت معنوی است. یک سوی مسأله، به حقوق مولف و سوی دیگر مربوط به حقوق ناشر است. این معضل دست مرکز نور و موسسات مشابه را بسته است، و از طرف دیگر، جامعه علمی را که سخت نیازمند این منابع است با توجه به مشکل دسترسی به کتابها به بیراهه کشانده است؛ به طوری که شمار زیادی از کتابها، به صورت غیر رسمی اسکن شده و در کانال های تلگرامی انتشار یافته است. این در حالی است که مرکز نور حق استفاده از همین ها را در سامانه های خود ندارد. مشکل حق التالیف و حق النشر را باید وزارت ارشاد حل کند. تقاضای ما از وزیر جدید این است که در دورۀ جدید وزارت خود، این مشکل را حل کند. یک طرف مساله حقوق ناشر و مولف است، و طرف دیگر، حق جامعه برای دسترسی به منابع علمی است. این مساله فقط مشکل «حقوق» نیست که عده ای حقوقدان سنتی که فقط از زاویه حقوقی به قضیه نگاه می کنند، در باره آن بحث کنند؛ مشکل اصلی، مسأله ترویج «علم» و فراهم کردن زمینه علمی برای «پیشرفت» است. برای این کار راههای زیادی وجود دارد که برنامه ریزی و سازماندهی و بودجۀ کافی می خواهد. عجیب است که حتی دانشگاه ها هم نگاه مالی به خروجی های خود دارند و مردم و پژوهشگران از منابع آنها هم به آسانی نمی توانند استفاده کنند.
- بدون شک، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی «نور» یکی از بهترین مراکز از نوع خود در ایران، بلکه در بسیاری از کشورهای منطقه است که البته بنده از بسیاری از مراکز آنها بی خبر هستم. تا اینجای راه بسیار خوب آمده، هرچند می توانست بهتر از این باشد. در برخی از حوزه ها، مانند فهارس نسخ خطی، وارد نشده یا هنوز در نیمۀ راه است، که باید وارد شود. بنده هیچ علاقه ای به اینکه این مرکز وارد کارهای پژوهشی بشود، ندارم. همین طور که نباید وارد مسائل تبلیغی شود. در واقع، باید برای مراکز علمی، آموزشی، تحقیقاتی و تبلیغاتی، منابع را آماده کند. این مرکز باید ابزارهایی را ارائه کند که سطح پژوهش بالا رود. به نظرم بهتر است مسئولیت هوش مصنوعی در متون اسلامی به این مرکز سپرده شود، گرچه منعی نیست که دیگران هم انجام دهند. و بسیاری از نکات دیگر که فرصت بیان آنها نیست… من فکر می کنم با توجه به امکانات موجود، مرکز نور از این جهت باید در زمینه علوم انسانی و اسلامی، یک پایگاه جدی باشد. دست کم در حوزه کتاب و مقاله، آن هم از همه انواع آن، و این نیازمند توجه بیشتر به آن است. این در حالی است که محدودیت های مالی و انسانی، اجازه این فعالیت را نمی دهد.ما چاره ای جز سرمایه گذاری در اینجا نداریم، مگر آن که مرکز نیرومندتری درست شود که بعید می دانم در شرایط فعلی چنین امکانی را داشته باشیم.