نسخۀ صوتی: آیا به دیگران ربطی ندارد که ما چه باوری داریم؟

کسی به میهمانی وارد می‌شود و می‌زند زیر تک‌تک میزها

به گزارش «مبلغ» به نقل از ترجمان، به دیگران ربطی ندارد که ما چه غذایی دوست داریم. اگر کسی از پیتزا بدش می‌آید، مشکلی نیست؛ می‌تواند از ساندویچ خودش لذت ببرد و ما را با غذای دلخواهمان تنها بگذارد. به همین ترتیب، گویا باورهایمان هم، مثل غذاها، جزو حریم شخصی ما محسوب می‌شوند و دیگران نباید جرئت دخالت در آن‌ها را به خود بدهند. اما این ایده مخالف بسیار سرسختی دارد: سقراط. او می‌گفت: «تا جان در بدن دارم از آگاه‌ساختن شما به آنچه باید بدانید، دست نمی‌کشم». پس انگار در برابر سقراط هیچ راه سومی نیست: یا باید قانع کنید یا قانع شوید.

آنچه در این نوبت گوش می‌کنید نسخهٔ صوتی نوشتاری است که پیش از این با عنوانِ «آیا به دیگران ربطی ندارد که ما چه باوری داریم؟» منتشر شده است. نوشتار این نسخۀ صوتی را اینجا بخوانید.

برای صدای ضرب طبل‌ها و افرادی که درست پشت پنجرۀ دفترم در دانشگاه آواز می‌خوانند می‌نویسم. دانشجویان تحصیلات تکمیلی در اعتصاب هستند، و من از صف تظاهرات گذر کرده‌ام تا به دفترم برسم. امروز دوباره هم از میان آن‌ها عبور خواهم کرد تا به کلاسی که باید در آن درس بدهم برسم. بسیاری از دانشجویان در کلاس حاضر نمی‌شوند، بعضی از آن‌ها شاید در صفوف تظاهرات باشند. ولی ما رفتاری مدنی داریم: آنان به‌صورت فیزیکی مانع از ورود من به ساختمان‌ها نمی‌شوند، و من هم به حق اعتراض آنان احترام می‌گذارم. بعد از اعتصاب هم آموزش از سر گرفته خواهد شد.

این ماجرا در مورد مفهوم مدنیت که رفتار ما گویی حاکی از آن است چیزهایی برای گفتن دارد. برای نمونه، مدنیت نمی‌تواند صرفاً مساوی با مؤدب‌بودن باشد. فریادزدن و پا کوبیدن مؤدبانه نیست؛ من هم در واکنش به آن چندان خوش‌برخورد نیستم. همچنین، اگر مدنیت به معنای رفتار دوستانه و پذیرندگی بود، باز هم تعامل ما مدنی به حساب نمی‌آمد: آنان به من لبخند نمی‌زنند، من هم به آنان لبخند نمی‌زنم. مدنیت از مؤدب‌بودن، رفتار دوستانه، یا پذیرندگی عمیق‌تر است.

فایل صوتی نوشتار «آیا به دیگران ربطی ندارد که ما چه باوری داریم؟» را گوش کنید.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.