منشأ قرائات قرآن اجتهاد قاریان است یا روایت؟ / پنج دیدگاه فقها درباره قرائات
مبلغ/ عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) اظهار کرد: برخی از خاورشناسان معتقدند که منشأ قرائات، خط و کتابت قرآن است، اما عموم مسلمانان به نقل و روایت شفاهی به صورت حفظ تأکید میکنند، یعنی باید از استاد شنید و به او ارائه داد و هر وقت یقین حاصل شد که صحیح است، آنگاه به آن شیوه قرائت کرد.
به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، نشست «بررسی پیشینه، اقسام و حجیت قرائات قرآنی» از سوی دانشگاه امام صادق(ع) با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا شهیدیپور، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) العالميه، برگزار شد. در ادامه متن سخنان او را میخوانید:
قرائت قرآن دریچه ورود به معارف قرآن است البته علاوه بر قرائت باید به درک مضمون کلام خداوند نیز توجه داشته باشیم. دانش قرائت روش صحیح تلفظ درست کلمات قرآن را میآموزد؛ همان قرائتی که از نبی مکرم اسلام(ص) شنیده شده است. پس قرائت قرآن منسوب به شخص پیامبر اسلام است. قرآن از منبع وحی بر قلب نبی مکرم نازل شد و به صورت آیات و سورهها از زبان ایشان جاری شد و مسلمانان برای فراگیری و آموزش قرآن استقبال عجیبی کردند. در قرآن نیز آمده است که بهترین کار یادگیری قرآن و آموختن آن به دیگران است. پس قرائت قرآن به معنای قرائت آن به همان گونه است که از زبان پیامبر شنیده شد و اولین قاری نبی مکرم و نیز اولین معلم قرآن خدای متعال است.
طبقات مختلف قاریان
جبرئیل امین آیات را بر پیامبر(ص) قرائت کردند. البته اهل سنت معتقدند که پیامبر همراه با جبرئیل به شکل معلم و شاگرد، قرآن را مدارسه میکردند که ما چندان اصرار نداریم که پیامبر آیات را مکرراً شنیده باشند، بلکه همان یکبار که شنیدهاند کفایت میکنند. کسانی که آیات را مستقیماً از پیامبر شنیدند و فراگرفتند طبقه اول قاریان هستند که از جمله آنها امیرالمؤمنین(ع)، عبدالله بن مسعود و زید بن ثابت هستند که آن را حفظ کردند، چراکه لازمه تعلیم قرآن حفظ آن است. وقتی این افراد آیات را برای پیامبر(ص) تکرار و پیامبر از صحت قرائت یقین پیدا میکردند، اجازه تعلیم آن را به دیگران میدادند. کسانیکه قرآن را از این گروه فراگرفتند طبقه دوم قاریان همانند ابوعبدالرحمان سلمی هستند.
طبقه سوم قاریان کسانی بودند که با دو واسطه قرآن را از پیامبر اخذ کردند، همانند عاصم ابن ابی النجود که شاگرد ابوعبدالرحمان سلمی و عبدالله بن مسعود بود. طبقه چهارم با سه واسطه، طبقه پنجم با چهار واسطه، طبقه ششم با پنج واسطه و طبقه هفتم، که آخرین طبقه است، قرآن را با شش واسطه از نبی مکرم اخذ کرد.
اصول بررسی پیشینه قرائت
یکی از اصول برای بررسی پیشینه قرائت این است که نزول قرآن واحد بود و به یک شکل بر پیامبر نازل شد بنابراین نص آن واحد است و در این مورد شکی نیست. اصل دوم این است که قرائت پیامبر اکرم(ص) هم تابع نزول بوده یعنی آنچه میشنیده را بر زبان جاری و به دیگران منتقل کرده است. اصل سوم این است که مسلمانان مخصوصاً در مدینه دارای لهجههای متفاوتی بودند و این لهجهها در قرائت قرآن تأثیرگذار بوده است و نبی مکرم، لهجههای مسلمان را تأیید فرمودند بنابراین کسانیکه از نزد پیامبر اسلام اجازه قرائت یافتند با هر لهجهای که میخواندند همان را تعلیم میدادند لذا لهجههای متفاوت در قرائت اصحاب تأثیرگذار بوده است.
نکتهای که نباید فراموش کنیم این است کسانیکه از نزد نبی مکرم اجازه قرائت و تعلیم داشتند قرائت آنها در برخی از کلمات تفاوت داشته که عامل آن نقل قول متفاوت است مثلاً «مالک یوم الدین» یا «ملک یوم الدین» البته باید توجه داشت که قرآن دارای نص واحد است و کمتر از دو درصد از آنها دارای اختلاف در قرائت هستند. اینکه برخی فقها احتیاط میکنند هر دو را بخوانیم برای این است که معتقد هستند اشتغال یقینی، فراغ یقینی میخواهد بنابراین باید یقین پیدا کنیم که قرآن واقعی را میخوانیم. البته برخی به این احتیاط اعتقاد ندارند و معتقدند هرکدام را بخوانیم صحیح است. از سوی دیگر نفی قرائات ممکن است باعث شود نص اصلی قرآن ترک شود بنابراین ما قرائات متفاوت را نباید نفی کنیم.
سه نوع قرائت قرآن
سه نوع قرائت داریم که شامل قرائات مشهور، شاذ و مردود است. قرائات مشهور در میان مسلمانان در طول تاریخ قطعاً رایج بوده است و تأیید معصوم را به دنبال دارد. در اینجا بحث حجیت قرائات مطرح است و قرائاتی که یقین داریم در زمان امام معصوم رایج بود هفت یا ده مورد هستند که بیشتر فقها روی عدد هفت متوقف شدهاند که شامل نافع مدنی، ابن کثیر، ابوعمر بصری، ابن عامر شامی، عاصم، حمزه و کسایی کوفی هستند. برخی عدد ده را نیز قبول کردهاند و سه نفر دیگر ابوجعفر، یعقوب بصری و خلف العاشر هستند.
قرائت شاذ قرائاتی است که با رسمالخط قرآن مطابقت ندارد یا افرادی که نقل کردهاند وثاقت آنها ثابت نشده است یا مردم به آن توجهی نکردهاند و عمدتاً گفته میشود طبق رسم المصحف نبوده است. گفته شده قرائات شاذ مورد قبول است اما ما با این شیوه در قرآن و نماز قرائت نمیکنیم، بلکه فقط مفسران در تفسیر خود به این شیوه توجه کردهاند. کتبی هم قرائات شاذ را جمعآوری کردهاند و در دسترس هستند، اما اصرار نمیکنم که علاقهمندان به آن ورود کنند، بلکه اگر بتوانیم از قرائات مشهور استفاده کنیم کفایت میکند؛ هرچند آن را رد نمیکنیم، اما به گفته فقها، قرائت قرآن و نماز براساس آن جایز نیست. قرائت مردود قرائتی است که با ادبیات عربی تطبیق ندارد یا با معارف اسلام ضدیت دارد. در واقع ساختگی است.
دیدگاه فقها درباره قرائات
درباره دیدگاه فقهایی که به قرائات توجه کردهاند باید گفت که پنج نظریه درباره قرائات از سوی فقها ارائه شده که نظریه اول این است که قرائت رایج در میان مسلمانان صحیح است و باید از آن تبعیت شود و نباید از دیگر قرائات تبعیت کرد. قرائات رایج در شرایط کنونی، سه مورد و شامل قرائت حفص از عاصم در بلاد شرق و قرائت نافع و قرائت ابوعمر بصری در بلاد غرب یعنی در سمت آفریقا هستند. دیدگاه دوم معتقد است که تبعیت از قرائات هفتگانه صحیح است و بیشتر فقها چنین دیدگاهی دارند و معتقدند بهتر است از این قرائات فراتر نرویم؛ هرچند شخصی همانند شهید اول معتقد است که سه قرائت دیگر ایرادی ندارد.
دیدگاه سوم در میان فقها این است که قرائات ششگانه صحیح است. نظر چهارم این است که قرائات شاذ میتواند هم در قرائت قرآن و حتی در نماز استفاده شود. نظر پنجم فراتر است و معتقدند که اگر طبق لغت عربی بخوانید، درست است، یعنی هرگونه که لغت عربی اجازه میدهد قرآن را بخوانید، ولو اینکه قاریان نخوانده باشند، چراکه راه اجتهاد بسته نیست. بنابراین میتوانید طبق عرف عرب بخوانید. حال آیا منشأ قرائات اجتهاد قاریان است یا نقل و روایت؟
برخی از خاورشناسان معتقدند که منشأ قرائات، خط و کتابت قرآن است، اما عموم مسلمانان به نقل و روایت شفاهی به صورت حفظ تأکید کردهاند؛ یعنی باید از استاد شنید و به وی ارائه داد و هر وقت یقین حاصل شد صحیح است و آنگاه به آن شیوه قرائت کنیم. در پاسخ به خاورشناسان باید گفت که ملاک اخذ تلاوت، خط نبوده است و خط قرآن هم اینقدر گسترده نبود که متن مکتوب قرآن در اختیار همه باشد. همچنین اگر قرار بود خط قرآن منجر به قرائات مختلف شود، قرائات بسیار بیشتری به وجود میآمد، در حالی که قرائات محدودند.