انتقاد رسول جعفریان به سختگیری‌ها، نبود قانون دسترسی آزاد و خودخواهی مدیران

گفت وگوی مبلغ با دکتر رسول جعفریان درباره دستیابی به اسناد و نسخ خطی کتابخانه ها در ایران

وضعیت اسناد و مدارک تاریخی، دینی و منابع علمی در ایران همواره یکی از دغدغه های پژوهشگران بوده است. وضعیت اسناد در دانشگاه ها و مراکز علمی و فضاهای بسته و محدودشده، از جمله چالش های جدی دانشجویان و طلاب و اهل تحقیق است.

دکتر رسول جعفریان، استاد تاریخ دانشگاه تهران، یکی از متخصصان در حوزه کتاب شناسی ایران است که سابقه فراوانی و موثری در مدیریت کتابخانه های مهم داشته است.
در این گفت و گو به چالش های پیش روی، مانع تراشی ها و سختگیری های کتابخانه ها پرداخته ایم. متن کامل این گفت وگو را در پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ می خوانید:

بسیاری از دانشگاه‎های معتبر، موزه‌ها و … در سرتاسر جهان مجموعه‌هایی بی‌شمار از آثار هنری، اسناد و عکس‌های تاریخی را با بیشترین کیفیت و جزئیات به علاوه اطلاعات تکمیلی آن، به صورت رایگان در اختیار عموم پژوهشگران و مردم قرار می‌گیرد، چرا در ایران چنین چیزی وجود ندارد؟

متاسفانه باید عرض کنم این تفاوت ها در حوزه های مختلفی وجود دارد؛ مگر دانشگاه های ما با دانشگاههای برخی از کشورها، در یک رتبه هستند، مگر مردم ما از نظر فرهنگی، و در تعامل با یکدیگر همانند کشورهای دیگر هستند؟ ما یک رتبه ای در دنیا داریم که می توانیم با گرفتن آمار، تفاوت سطح خودمان را با کشورهای بالاتر یا پایین تر از خود مشخص کنیم. ستایش کردن بی جهت یا تحقیر کردن، هیچ کدام به صلاح ما نیست. ما در این زمینه در سطحی متوسط قرار داریم و باید تلاش کنیم. این که برخی از کشورها چنین می کنند، بله، آنها بر اساس قانون، اسناد را به آسانی در اختیار مراجعین قرار می دهند. در برخی از زمینه ها، اسناد یا تصاویر و نسخ خطی خود را به آسانی و بدون پول روی وبسایت های خود قرار داده اند. برخی از کشورها مانند هند نیز که اتفاقا هم به اسناد و هم نسخ آنها نیاز داریم، سختگیر هستند و از ما بدترند. در روسیه هم همین مشکلات وجود دارد.

برخی از کشورهای آسیای میانه هم سختگیر اند. ترکیه در سالهای اخیر خیلی بهتر شده و شاید هم ناخواسته منابعشان لو رفته و تصویر بیش از یکصد و پنجاه هزار نسخه خطی آنها آزادانه در اختیار قرار گرفته است. وضع پایان نامه ها و رساله های دکتری هم همین طور است. در ترکیه به جز موارد استثنا، همه این رساله ها در تز مرکزی موجود است، در حالی که در ایران چنین نیست و شاید قریب یک میلیون مورد در ایرانداک در اختیار است.

این به سطح فرهیختگی و بینش ملت ها و دولت ها بر می گردد که چه مقدار به قانونِ دسترسی آزاد به منابع و مدارک عمل کنند. متاسفانه در ایران خودخواهی برخی از مدیران مزید بر علت شده و هیچ سببی هم جز ناآگاهی آنها ندارد. وقتی یک مدیری سابقه خدمت در نهادهای خاص، کتابخانه ملی، ورزش و میراث و غیره را دارد، چه انتظاری دارید که متوجه این باشد که مثلا حالا که قدرت و مدیریتی یافته، تصاویر اسناد و منابع موجود در کاخ گلستان را در اختیار بگذارد یا اگر شما نیازی به تصویری از یک قرآن باارزش یا نسخ دیگری دارید، در اختیار شما بگذارد. اصلا انتظار شما نابجاست که از چنین افرادی توقع همکاری دارید و فکر می کنید که کشور ما باید همسطح کشورهایی باشد که با فراخ دستی منابع و مدارک را در اختیار محققان قرار می دهند.

به نظر شما دلایل این سخت‌گیری‌ها و مانع تراشی‌ها برای دسترسی پژوهشگران به تصاویر آثار و اسناد تاریخی چیست؟

به نظرم نوعی حس مالکیت شخصی در اذهان آنها وجود دارد، حالا یا به عنوان عضوی از یک اداره، یا حس شخصی، چون فعلا مسئولیت دارند. این حس، یعنی حس مالکیت، حس غریبی نیست، به هر حال در موارد دیگر هم دیده می شود. عامل دیگر، ذهن بسته است، یعنی شخصی که اختیاردار این اسناد است، درک درستی از علم و دانش ندارد، و متوجه نیست که اسناد چه نقش مهمی در روشن کردن حقایق تاریخی یک جامعه دارد و می تواند در فهم و درک عمومی جامعه و در کل تربیت فکری آن موثر باشد. برخی هم تصور می کنند ارزش اسناد تا وقتی است که کسی ندیده و از آنها استفاده نکرده است. وقتی از آنها استفاده شد، دیگر ارزش و اعتبارش را از دست می دهد. کسانی هم که صاحب اختیار این اسناد هستند، و خودشان دستی در نوشتن دارند، فکر می کنند آن قدر عمر طولانی خواهند کرد که همه اینها را خودشان منتشر کنند. برخی هم تصورشان بر این است که نباید این اسناد در اختیار هرکسی قرار گیرد، باید اسناد را در اختیار افرادی گذاشت که از نظر آنها شایستگی و اهلیت دارند. می بینید که دلایل مختلف برای این کار وجود دارد، دلایلی که عموما بی پایه است.

در سال ۱۳۹۴ اجرایی شد که  براساس آن، هر فرد ایرانی می‌تواند به همه اطلاعات طبقه‌بندی نشده دسترسی داشته باشد. چرا تا کنون اجرای این قانون در محاق رفته است؟

موارد مشابه در اجرایی نشدن قانون فراوان است. در مواردی مانند نسخ خطی، هیچ منعی برای انتشار نیست، اما برخی از مسئولان کتابخانه ها مانع تراشی می کنند و اجازه دسترسی آزاد را نمی دهند. مشکل ما مشکل ذهنیت است، یا این که مثلا یک دانشگاه فکر می کند خودش مالک است و چون مالک است، نباید پایان نامه هایش را در اختیار دیگران قرار دهد. می دانید این قانون رسمی است که همه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی باید پایان نامه ها و رساله های دکتری را در اختیار ایرانداک قرار دهند، اما بعد از گذشت سالها، هنوز هم بسیاری از دانشگاهها از دادن پایان نامه ها و رساله ها به ایرانداک امتناع می کنند. مشکل دیگر ما این است که اسناد در اختیار مراکزی است که خودشان مرکز تحقیق هم دارند و دیگران را رقیب خود می بینند و فکر می کنند فقط خودشان باید آنها را منتشر کنند. مانعی ندارد که یک مرکز اسناد، دایره انتشارات و تحقیقات داشته باشد، اما حق این که اینها را در انحصار خود داشته باشد ندارد. به نظرم این قانون ها باید خیلی صریح باشد، و دولت برای اجرایی شدن آن تلاش کند و حتی در مواردی باید از دست این سازمان ها به نهادهای قضایی شکایت کرد تا آنها را وادار به اجرای قانون کنند.

 آیا می‌توان به اسناد و آثار تاریخی اصطلاح محرمانه را اطلاق داد و آثار هنری و عکس‌های تاریخی را در طبقه بندی های مرسوم جزو اسناد محرمانه به حساب آوریم؟

به نظر می رسد آنچه ممکن است محرمانه تلقی شود، تابع قوانین یک کشور است، و شاید هم اگر قانونی نباشد، برخی از عمومات از نصوص شرعی یا اخلاقی، برای حفظ حرمت افراد یا گروهها، احتیاط در عدم انتشار را توصیه کند، اما به طور کلی چنین امری محرمانه نیست. این که محرمانگی سندی بعد از چهل یا پنجاه سال برداشته شود، در بسیاری از کشورها رعایت می شود. هرچند همان ها هم ممکن است در موارد خاصی استثناء داشته باشند. بسیار روشن است که اسناد تاریخی، اغلب بعد از نیم قرن، منعی برای انتشار ندارند و این توهم عده ای سختگیر است که فکر می کنند اگر این اسناد در اختیار محققان قرار گیرد، ممکن است مشکلی ایجاد کند. به هر حال، آنان باید تابع قانون باشند و قانون دقیقا برای همین است که این مرزها را روشن کند. آنچه مشکل درست می کند، همان توهم است. جالب است که در باره برخی از نسخ خطی توهم بدتری هم هست، این که کسانی فکر می کنند این ها علوم ماست که نباید به آسانی در اختیار دیگران قرار گیرد. گاهی هم تعبیر نامحرمان را به کار می برند. تجربه این سالها نشان داده است که انتشار اسناد برای یک ملت و برای روشن کردن تاریخش، بسیار سودمند است و قانون باید به صراحت از آن حمایت کند و دست افرادی را که در این باره مشکل درست می کند، از تسلط بر آنها قطع کند.

مواجهه شما به عنوان یک پژوهشگر با این انحصار و مانع تراشی برای دسترسی به اسناد چگونه بوده است؟

این مسأله بستگی دارد که شما به چه کتابخانه یا مرکز اسنادی مراجعه کنید و با چه پشتوانه ای، و چه معرفی نامه‌ای داشته باشید. مراکز ما مختلف است، با مدیریت های گاه فهمیده و گاه کمتر فهمیده. بسیاری از آنها محدویت هایی را در داخل خودشان تصویب می کنند که خلاف قانون است، اما به بهانه این که امکانات اسکن ندارند و جز آن مانع می شوند. بنده هم مثل همه مراجعین، در برخی از مراکز به آسانی توانسته ام اسناد مورد نیازم را بگیرم، و در مواردی با محدودیت مواجه شده‌ ام و گاه با درخواستم مخالفت شده است. می توانم عرض کنم، اوضاع به تدریج بهتر شده و الان نسبت به بیست سال قبل، شرایط قابل قبول تر است. گاهی یک رئیس، با متقاضیان همراهی دارد، ولی از قضا رئیس بعدی مانع تراشی می کند و اجازه استفاده نمی دهد. برخی از آنها که خودشان حتی در عمرشان یک کار اسنادی و تحقیقی از این نوع نکرده اند، حتی نمی توانند بفهمند که با این ممانعت چه مشکلی درست می کنند. برخی ترس هم دارند که شاید مدیر بعدی یا بالاتری، از آنها ایراد بگیرد که چرا این اسناد یا منابع را در اختیار دیگران می گذارند. مشکل ما فقط محدودیت فکری و مشکل ذهنی مدیرا نیست، بلکه بحث امکانات مالی و فنی برای تجهیز مراکز جهت اسکن منابع هم هست. اگر مسئولان همۀ منابع خطی خود را اسکن کنند و روی وبسایتشان بگذارند، هم خودشان آسوده خیال هستند، هم افراد نباید از دور به آنان مراجعه کنند و زمان و عمر و پولشان را هزینه رفت و آمد بکنند، و عاقبت هم به چند سند اکتفا کرده کار ناقصی ارائه دهند. این را هم بیفزایم که بنده چون زمانی مدیریت کتابخانه‌های مجلس و دانشگاه تهران را داشته ام، بسیار مورد مراجعه کسانی هستم که اسناد یا تصاویری را می خواهند، اما متاسفانه با آنها همکاری نمی شود. من درددل آنها را می شنوم، در حالی که نمی توانم کاری انجام دهم. البته معمولاً افراد شناخته شده در این زمینه مشکلی ندارند، اما دانشجویانی که تازه به این حوزه ها وارد شده اند، با رفتارهای نادرست مواجه می شوند. توصیه می کنم اولا استادان با‌ید پشت سر این دانشجویان باشند، ثانیا به مدیران گفت، همین جوانها، محققان آینده خواهند بود و بهتر است با آنان از در مهربانی و همراهی درآیند.

برخی بر این باورند که بخش زیادی از تاریخ ایران و اطلاعاتی که می‌تواند جنبه روشنی بخش و آگاهی بخش از تاریخ و فرهنگ و هنر ایران باشد به واسطه سخت‌گیری‌ها و مانع تراشی‌هایی برای انتشار و دسترسی به اسناد و آثار تاریخی محبوس شده‌اند، به نظرتان این گزاره تا چه حد می تواند درست باشد؟

فقط بحث اسناد و عکس ها نیست، نسخه های خطی هم همین وضع را دارد. دسترسی به اینها، بدون تردید، و به نظر هر عاقلی، به روشن شدن تاریخ یک ملت کمک می کند. بسیاری از شبهات را از بین می برد، تصورات باطلی که در میان یک قوم رواج یافته را زایل می کند. تجربه موفقیت ها و ناکامی های یک ملت را روشن می کند. این که اجانب در کشور ما نفوذ کرده و اسباب دردسر شده اند، در سایه همین اسناد روشن می شود. در این صورت، بسیار روشن است که ما باید با همکاری با محققان، در روشن کردن تاریخ کشورمان همراه باشیم. هرکاری جز این، حماقت محض و حمایت از جهل و حاکم کردن ظلمت و تاریکی بر فضای علمی کشور در حوزه تاریخ و فرهنگ است. عرض کردم نسخ خطی، به تجربه شخصی می گویم، از سال ۱۳۹۰ که تصاویر نسخ خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی در اختیار عموم قرار گرفت، بدون تردید، صدها پژوهش و تحقیق بر اساس این تصاویر صورت گرفت که اگر چنین نبود، پنج درصد پژوهشهای این سال‌ها هم صورت نمی گرفت. همین اواخر که هزاران عکس از یکی از مراکز اسنادی درز کرد، دیدیم که چه قدر سبب خوشحالی محققان شد و چه فضایی در اینترنت ایجاد شد. چه قدر مطلب علمی در این باره نوشته شد و چه عکسهایی که هیچ گاه دیده نشده بود، دیده شد. چه اشکالی دارد که کاخ گلستان همه عکسهای خود را انتشار دهد و امکان شناخت بهتر محیط ایران را از زاویه عکس فراهم کند. چه مانعی برای این کار هست؟  اگر اسناد وزارت امور خارجه، با رعایت همان سال قانونی که برای مجوز انتشار آنها گفته اند در اختیار دانشجویان تاریخ باشد، چقدر پایان نامه های خوب نوشته خواهد شد و در آن صورت دانشجویان حوزه تاریخ می توانند منشأ خدمات علمی شایسته ای شوند. به نظر من باید قانونی تصویب شود، به صراحت، که همه کتابخانه های دولتی، می‌بایست بدون فوت وقت، تصاویر نسخ خطی خود را در اختیار عموم قرار دهند. حتی ممکن است پول مختصری هم بگیرند، اما انجام دهند، گرچه ما دلمان می خواهد مجانی باشد. مراکز اسناد دولتی، بویژه سازمان اسناد ملی باید تصاویر اسناد خود را فهرست کرده روی وبسایت های خود قرار دهند. لزوما باید هزینه های آن را هم دولت تقبل کند. به نظر می رسد هرچه قوانین ما در این باره شفاف تر باشد و نظارت بر اجرا هم در آنها باشد شرایط بهتر خواهد شد. مدیران این کتابخانه ها، هم خودشان باید دیدشان بازتر شود، و هم نظارت بر مدیران پایین دستی داشته باشند. گاهی آنها مشکلی ندارند اما کسانی که در مراتب پایین تر هستند، بی دلیل سختگیری می کنند. محققان هم باید به طور دایم در فضای مجازی مشکلات را بنویسند، درخواست کنند، انتقاد کنند، و فضا را منصفانه پر از مطالبات خود کنند تا شرایط برای بهتر شدن اوضاع مراکز اسنادی و کتابخانه ای بهتر شود. خیلی ها در این باره مجامله می کنند و به خاطر کارهایی که دارند، حاضر به انتقاد نیستند.

موضوع ضعف در جمع آوری و دسته بندی و در نهایت ایجاد آرشیوهای دیجیتالی یکی از مواردی است که همواره در موضوع اسناد تاریخی و انتشار آنها مطرح است، برخی بر این باورند که هنوز در آرشیو کردن و دسته بندی اسناد و آثار تاریخی و همچنین تکمیل فرایند اسکن و دیجیتالی شدن اسناد، ضعف‌های بسیاری وجود دارد. نظر شما چیست؟

به نظرم حق با شماست. ما تا حوالی سی چهل سال قبل، به صورت منظم در این زمینه کار آموزشی نداشتیم. بسیاری از فهرست نویسان ما اعم از این که فهرست نسخ خطی بنویسند یا سند، به صورت تجربی و با دیدن کارهای دیگران، تمرین کرده و کارهای خود را انجام داده اند. اما حقیقت این است که در این سه چهار دهه، هم به صورت موردی و هم با تأسیس گرایش های خاص اسنادی در پاره ای از دانشگاهها، کار پیشرفت بهتری داشته است. تفاوت روش فهرست نویسی در نسخ خطی، بسیار فاحش است. بهترین کارها را داریم، کما این که بدترین ها را هم داریم. مشکل این است که نظم علمی تعریف شده ای در این باره وجود ندارد. با این حال، الان می توانم عرض کنم که در این زمینه، پیشرفت های جدی داشته ایم. این که ما بتوانیم این پیشرفت را ادامه دهیم، به همکاری مراکز کتابخانه ای، انتصاب مدیران شایسته و فهمیده، و اختصاص بودجه به این قبیل کارهاست نیازمندیم. انتشار مقالات علمی هم در این زمینه بسیار کمک خواهد کرد. یک مسأله دیگر پیشرفت هایی است که در این زمینه در کتابخانه های بزرگ دنیا به خصوص در حوزه «علوم انسانی دیجیتال» در حال رخ دادن است. نه تنها اسناد، اسکن شده و در اختیار است، با سیستم های هوش مصنوعی شرایط بهینه برای استفاده از آنها فراهم می شود. در این شراط تنها با مراوده با این مراکز علمی و کتابخانه ای، شرکت در نشست های علمی آنها، و همکاری های مشترک و فرستادن کارشناسان به آن کشورها برای بازدید از این کتابخانه هاست که می توانیم دانش خود را در این زمینه افزایش دهیم. باید عرض کنم ما یکی از کشورهایی هستیم که در زمینه فهرست نویسی  تجربه خوب و کارهای جدی برای عرضه داریم، مهم این است که مدیران ما ارزش این کارها را بدانند. افرادی که به قول معروف صفر کیلومتر در پست های مدیریتی می آیند و نمی دانند شرایط چیست، کار را دشوار می کنند. پیشرفت در هر زمینه ای به سطح شعور مدیرانی بر می گردد که نظارت بر این کارها را بر عهده دارند. 

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.