سوگوار شخصيتى در قامت يك نهاد

سوگنامه اى برای مرحوم آیت الله سید محمدعلی شیرازی كه كلمات و جملات، گوياى جايگاه خدمتگزارى و حضور تواناى او را به قلم نتوان نگاشت!

متن زیر یادداشت دکتر هادی انصاری، خادم افتخارى اعتاب مقدسه عراق و عضو فرهنگستان علوم پزشكى ايران است که در پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ می خوانید:

در برابر اخبار تلخ و جانکاه، همیشه دشوار است که ذهن آرامش خود را باز یابد و کلمات ، در قالبی منسجم و گویا ، شکل گیرند. اما، زمانی که سخن از مهر و احساس باشد، سخن از بزرگى كه پشتوانه بود، سخن از همچون پدرى براى همه باشد ، کلمات خود به میدان می‌آیند و دلتنگی‌ها و سوگ‌ها به طور طبیعی از دل به زبان جاری می‌شوند.

هفت روز پيش خبری دردناک و غم‌انگیز به گوش رسید:
عالم بزرگوار و خدمتگزار ، مرحوم آیة الله سید محمدعلی شیرازی در مشهد مقدس از میان ما رفت و دفتری از صمیمیت، مهر و ارتباطی که در طول نيم قرن ، در صدر زندگی‌ من گشوده بود، برای همیشه بسته شد. در چنین لحظاتی، ناخودآگاه به یاد آن سفر کرده می‌افتم و در دل خود جستجو می‌کنم که چرا او را چنین گرامی می‌داشتیم؟ چه چیزی او را در دل‌ها جاودانه ساخت؟

نوجوانى بودم كه جوانى تلاشگر را در پس پدرى بزرگ ، مرجعى عاليقدر ، و دشمن ستيز ، با قلم و بيانيه هاى مشهورش كه همواره در هر رخداد جهان اسلام ، در ايران ، عراق ، فلسطين و ديگر اقاليم قبله همواره پيشتاز و پيش قدم بود را مى ديدم و از آنجا كه پدرم مرحوم آية الله شهيد انصارى ، شخصيتى پر تلاش و خدمتگزار در حوزه علميه نجف أشرف بود ، و سلولهايى از پيكر آن مجتهد خدمتگزار ، در جسم و جان من وجود داشت ، از اين سيد جوان كه به دنبال پدر بزرگ مرجع خود در حركت بوده و خنده و تواضع و احترام به ديگران ، در سلولهاى پيكرش تنيده بود را در دل مهرى جايگزين گرديده بود.

چند دهه از آن دوران سپرى شد و در هنگامى كه مرحوم آية الله العظمى سيد عبد الله شيرازى به تهران هجرت كرده و در جمع علماى تهران آن هنگام كه بيش از يكصد مجتهد را در خود جاى داده بود ، زيبا روزى را در منزل استاد بيان و سخن ، مرحوم آية الله محمد تقى فلسفى تمام علماى سرشناس آن هنگام تهران ، به احترام اين مرجع گرد آمده و در مورد رحل اقامت افكندن آية الله العظمى شيرازى ، به شور نشستند!

جمعى ايشان را تشويق به قم رفتن مى كردند ، و برخى اقامت در تهران ، و نيز تعدادى اصرار بر جايگزينى ايشان در مشهد مقدس را داشتند!
در اين هنگام بود كه مرحوم آية الله سيد محمد على شيرازى لب به سخن گشود و با بيانى زيبا و تواضع ، ضمن سپاس و تشكر از حضور آقايان و بزرگان تهران ، عنوان نمود كه پدر بزرگوارشان ، شب گذشته ندايى در عالم رؤيا را شنيده اند ، كه به ايشان مى گفتند : مِن عَليً إلىٰ عَلي!!

در اين هنگام بود كه انجمن به شور آمد و با سلام و صلوات ، اين سخن و ندا را به فال نيك گرفتند و پس از مقدماتى مرجع و مرجع زاده راهى ديار رضا ! شدند.
ورود مرحوم آية الله العظمى شيرازى ، نقطه عطفى در تاريخ حوزه علميه مشهد مقدس بشمار مى آيد ، ایشان پس از فوت آیت‌الله العظمى سید محمدهادی میلانی، در دوران بحرانی آن زمان، نقش بسیار مهمی در هدایت علمی و دینی حوزه علمیه مشهد و تثبیت مرجعیت در این شهر ایفا کردند.

و در اين راستا قاطعانه مى توان اذعان نمود كه پس از جايگاه علمى و حوزوى و اجتماعى والد معظم خود ، اين تلاش و نقش برجسته مرحوم آية الله سيد محمد على شيرازى بود ، كه دستگاه مرجعيت والد خويش را با زيبايى و قدرت و مهم ، اخلاق مدارانه و تواضع و خوش رفتارى با جامعه روحانيت مشهد از سويى ، و ديگر اقشار جامعه مشهد و ايران و جز اين ها ، از سوى ديگر همچون محورى برجسته بر عهده داشت و چه زيبا درخشيد !

مرحوم آية الله سيد محمد على شيرازى از ابتداء ورود و استقرار در مشهد مقدس ضمن اشتغال به برنامه های درسی، بار سنگین مرجعیت والد معظم و اشراف بر امور و شؤون حوزه علمیه مشهد مقدس را بر عهده گرفت و از سوی دیگر به دلیل ورود مبارزات به حق مردم مسلمان ایران علیه نظام شاهنشاهی به مرحله جدید، که منجر به پیروزی انقلاب گردید وبا توجه به اینکه بیت مرحوم آیت الله العظمی شیرازی تنها پایگاه و مرکز این مبارزه و محل حضور همه مبارزان و کانون تبادل نظر و تصمیم گیری مردم بود و نقش رهبری دیگر شهرها و حوزه هاى علمیه و مجامع مسلمان را ایفاء می کرد، آیت الله زاده شیرازی نقش حساس و ارزنده مهمی را ایفاء می نمود. تا آنجا که همه متصدیان و سردمداران حرکت و مبارزه ، ایشان را به عنوان بهترین پل ارتباطی با آیت الله العظمی شیرازی بشمار مى آوردند.

همچنانکه ایشان رابط میان معظم له و مراجع قم و تهران و دیگر ارکان قیام و نهضت بودند. و در تمام آن مراحل ، مردانه و مقاوم ایستاد و همچون انسانی مسؤول با تمام قوا، دلیرانه و قاطعانه با ستیز با دشمنان اسلام برمی خواست و بهترین نقش را در مسیر مبارزه با طاغوت و گسترش نهضت اصیل اسلامی ایران و پیشرفت آن و متجلی نمودن جنبش اسلامی مردم استان خراسان که نه فقط در آن زمان چند میلیون نفر از مردم ایران را در بر داشت بلکه میعادگاه میلیون ها مسلمان مشتاق از اقصی نقاط کشور و جهان می باشد، ایفاء می نمود.

آیت الله زاده شیرازی در کنار برنامه های گسترده که در بیت مرجعیت با اشراف و نظارت و مباشرت ایشان صورت می گرفت ، به منظور آگاهى از وضعيت مسلمانان، به خصوص شیعیان در نقاط مختلف جهان مسافرتهایی به کشورهای گوناگون اسلامی می نمود و با علماء و روحانیون و مجامع شیعیان دیدار و از شرايط و نيازهاى آنان آگاهى يافته واقداماتی متناسب با نیاز آنان می نمودند که می توان از سفر ایشان به کشورهای هندوستان، پاکستان، سوریه، جنوب لبنان، و دیگر کشورهای عربی و اروپایی نام برد.

این مسافرت ها توانست به طور چشمگیر اثرات مفید و ثمر بخشی در جهت همبستگى مسلمانان و تشکل هر چه بیشتر شیعیان و به حرکت در آوردن مسلمانان منطقه در برابر تهاجمات دشمنان اسلام داشته باشد؛ همچنانکه در همه این سفرها اقدامات فراوانی برای معرفی و نشر معارف عالیه مکتب مقدس اهل بیت علیهم السلام انجام می شد و از هر فرصتی جهت پرده برداری از چهره پلید وهابیت و دیگر دشمنان اسلام و خاندان عصمت و طهارت صلوات الله و سلامه علیهم استفاده می گردید.

معظم له در راه خدمت به جامعه مسلمانان، از هیچ فعالیتی دریغ نداشته و هر گونه خدمات ممکنی را انجام داده از قبیل:
تقویت حوزه های علمیه چه از نظر بنیه علمی و چه از جهت کمک به هزینه زندگی آنان از راه پرداخت شهریه و همچنین کمک به مستضعفان، تأسیس مؤسسات عام المنفعه همانند:
مؤسسه خیریه درمانی آیت الله العظمی شیرازی (بیمارستان ام البنین سلام الله علیها ویژه زنان)،   مجتمع خیری مسکونی آیت الله العظمی شیرازی ،     مدرسه علمیه امام امیرالمؤمنین علیه الصلوة والسلام ، کتابخانه عمومی آیت الله العظمی شیرازی ، مؤسسة الامام أمیرالمؤمنین للشؤون العلمیة والخیریة،
همچنین تأسیس مدارس علمی و دینی در داخل و خارج کشور و نیز سرپرستی برخی از حوزه های علمیه خارج از کشور و ایجاد طرح های نوین در جهت پیشرفت درسی طلاب حوزه ، سخت کوشا و نقش مؤثرى داشتند.

کوتاه سخن آنکه آیة الله حاج سید محمد علی شیرازی که فرزند برومند مرجع عالیقدر شیعه آیة الله العظمی حاج سید عبدالله شیرازی می باشد، مردی فاضل، دانشمندی محقق، استادی عالیقدر در حوزه علمیه، پرتلاشی نستوه، متواضعی خلیق و محبوب، مدیری لایق و کاردانی پرتوان بود که در تمامی برنامه ها و در اساس و پایه ریزی جزء جزء پروژه های به ثمر نشسته والد بزرگوارشان صاحب نظر و با پيگيرى خستگی ناپذیر و خلاق بوده است و حضور وی در این بیت مرجعیت ، موجب گسترش حرکت مرجعیت و توسعه آثار و برکات آن و انتظام بخشیدن به برنامه های طرح شده و پیشنهاد شده گردیده که جلب توجه حوزه های علمیه و دیگر بیوت مراجع را نموده است ، حتی بعد از رحلت آیة الله العظمی شیرازی (ره) تکمیل طرح های نیمه تمام و اندیشه تداوم خدمات شایان توجه به اقشار مختلف و تغذیه معنوی و ایجاد رفاه برای مستضعفین، بسیارچشمگیر و بی بدیل بوده است.

حضور فعال چهره ای خوش ذوق چون معظم له د رکنارمرجعیت ، عامل مهمی در جهت تسریع در تمامی برنامه های سازنده و تضمینی در راستای تحقق اهداف و منويات بلند فقاهت و مرجعیت شیعه بشمار مى آمد.
گفتنى است که اکثر آثار بزرگی که امروزه در مشهد مقدس و دیگر نقاط کشور و کشورهای خارج به نام فقید سعید مرحوم آیة الله العظمی شیرازی (ره) می باشد، در اصل برنامه هایی است که از سوی آیة الله حاج سید محمد علی شیرازی تأسیس گردیده و خیلی از آنها بعد از وفات آیة الله العظمی شیرازی صورت گرفته است ، لیکن معظم له بر اساس علاقه وافر به پدر بزرگوارش آنها را به نام آن فقید سعید نامگذاری نمودند.

مرحوم آیة الله شیرازی، شخصیتی بود که همگان را با هوش سرشار، بصیرت ژرف، مدیریتی قدرتمند و عزمی راسخ به خود جذب می‌کرد. اما بالاتر از همه این‌ها، آنچه او را در دل‌ها ماندگار ساخت، همان محبت بی‌پایان و مردمداری بی‌دریغش بود. او با همین ویژگی‌ها در کنار زائران امام هشتم(ع)، که به مشهد آمده بودند تا دل‌های زخمی خود را شفا بخشند، همواره با آغوشی گشوده و دلی سرشار از محبت میزبانی می‌کرد. حسینیه و محفل‌های روضه‌اش، خانه و محضرش، همیشه مأوای دل‌های دردمند و نیازمند بود و این روال در هر سفر زیارتی تکرار می‌شد.

صاحب اين قلم براى نخستين بار و از نزديك در شور انقلاب ، هنگام تشرف و عتبه بوسى امام رووف ، توفيق يار گرديد كه به بيت آية الله العظمى شيرازى گام نهاده ، و با چهره خندان و آغوش باز و گرم اين بزرگ روبرو گرديدم و هيچگاه لحظات زيبايى را كه در محضر مرجع بزرگوار شرفياب شده و با معرفى سرشار از مهر و محبت اين بزرگ زاده در برابر پدر روبرو گرديدم را از ياد نبرده و نخواهم برد !
و از آن پس با دنیای پر از محبت، شفقت و عنایت او آشنا شدم. همان‌طور که مهر او در دل من ریشه دواند، رابطه‌ای عمیق و پایدارى شکل گرفت که با گذشت زمان هرچه بیشتر از این محبت افزوده می‌شد.
آشنایی نزدیک با آن مرحوم در چنين شرایطی رقم خورد، و روز به روز اين ارتباط ، گسترده و گسترده تر گرديد بطورى كه حضور ايشان در انجمن هاى علمى و حوزوى و اجتماعى تهران وقم ، مرا شتابان به سوى خود جذب مى نمود .
اين ارتباط و دوستى و استفاده از محضر پر مهر و لطافت رفتارى و گفتارى اين بزرگ نزديك به نيم قرن و تا واپسبن لحظات زندگى پر بار و سپس آرميدن در بستر بيمارى كه مدت ها با آن دست و پنجه نرم كرد ، ادامه يافت و زيبا آن كه در اين هنگام نيز لطافت روح و رفتارش چنان بود كه گاه با رنج و درد درونى ناشى از بيمارى ، لبخندى بر لب داشت كه ملال و افسردگى و ناراحتى را از درون من و ديگر حاضران مى زدود!

اين ارتباط و دوستى چنان گرديده بود كه سوگند به امام رووف عليه السلام ، زيارت من از آستان ، با ديدار و حضور در كنار اين تنديس ادب و تواضع و بردبارى و بزرگ مرد خدمتگزار و… تكميل مى گرديد و تشرف به شهر رضا ، و زيارت امام رووف عليه السلام ، بدون ديدار و هم نشينى با اين بزرگ و بزرگ زاده و بهره از سخنان و بيان شيرين و گرم اين تاريخ مجسم ، تكميل نمى گرديد !
فراز و فرود هاى زندگى او ، ياد از تلخ و شيرين هاى دورانى كه وى همه آن ها را چه از درون ! و نيز از برون ! از آنانى كه روزى در محضرش ، محبت ها ديده بودند ، و حال بر جايگاههاى متزلزل زمانه ، تكيه زده و محبتى وارونه ! ابراز مى داشتند را ديد و حسً نمود ! ليكن چون كوهى استوار و راسخ ايستاد و خَم به أبرو نياورد!!؟؟
و چه آرام و متين و بردبارانه و بزرگ منشانه از اين پستى و بلندى هاى دوران سخن مى گفت!
پژواك صدايش ، هنوز در گوش هاى من طنين انداز است !
و چه زود آسمانى شد!
گرچه اين بزرگ حدود هشت دهه زندگى
پر فراز و نشيبى را پشت سر نهاد!
تلخ و شيرينى هاى فراوانى را ديد و با تلخى ها كه بخش گسترده اى از دو دهه پايان عمر با بركتش را در بر گرفته بود !
اما تا واپسين لحظات درنگش در اين جهان خاكى ! دست از خدمت و دلسوزى و دل نگرانى به مردم ، به حوزويان ، به زائران امام رووف از گوشه و كنار ايران و ديگر اقاليم قبله فرو گزارى نكرد!
بياد دارم كه گاه با پيكرى خسته ، خسته از ديدارها و پذيرايى ها ، خسته از درد و گرفتارى مردم جامعه ، چه داخل و چه خارج ، در ساعت هاى گذشته از واپسين نيمه شب ، سينى به دست ، غذايى نسبتا متنوع و لذيذ كه از دست پخت همسربزرگ زاده اش ، نواده مرحوم آية الله العظمى ميلانى كه همواره چنين بود ، و همسر به معناى واقعى كلمه بشمار مى آمد و در تمام مراحل زندگى ايشان ، در سختى ها و مرارت ها، و …. لحظه اى درنگ ننمود و ايشان بود كه بخش گسترده اى از موفقيت هاى اجتماعى و مهمان نوازى ها از زائران ، و غريبان ، و … را با طيب خاطر بر عهده داشت ، همچنانكه فرزندانش نيز ..
را در برابر اين ميهمان ناخوانده ! به تعبير اين قلم ! و فرستاده و خوانده از سوى حضرت به تعبير آن بزرگ ، در برابرش مى نهاد و خود نيز براى همراهى كنارش زانو مى زد و دستى بر سينى مى برد ! و گاه لحظاتى پلك ها را ناخودآگاه بر هم مى نهاد تا دمى بياسايد!
و صدها بار اين رخداد را ديده و حضور داشتم!

در اين سخن بودم ، گرچه هشت دهه عمر نمود اما به خدا سوگند بيش از يك قرن از پيكر خود براى خدمت به اين و آن ، براى تاسيس و نو بناى ديگر مدرسه پدر والا گهرش ، در نجف اشرف ، بدان سرزمين مقدس سفر نمود، با عشاير و شخصيت هاى عراق ، عربستان ، خوزستان ، بحرين ، كويت ، عمان ، و ديگر اقاليم قبله و جز اين ها ، ديدار مى نمود و بذر محبت و مهربانى را در دل آنان كاشته و با اين سرمايه گرانسنگ ، در هر سوى اين قاره ، ياران و وفاداران و دوستداران به اهل بيت عليهم السلام را به هم پيوند مى داد ، و با حضورش ، انجمن هايى از اين چهره ها از شيعه و سنى ، زيدى و اسماعيلى ، مسيحى و …. را گرد مى آورد و مجلس را به ذكر فضائل و مناقب آل الله ، متبرك و منور مى ساخت!
نيم قرن خاطره و ياد ، از تاريخ شفاهى او ، از هنگامى كه والا پدرش در درس مرحوم آية الله العظمى آقا ضياء عراقى ، و اشكالات عميق و اساسى كه بر پايه هاى درك علمى شاگرد بنا نهاده شده بود ، و از حساسيت حضور او از سوى استاد در درس ، و صدها و شايد بيش از آن اكنون با پژواك صداى نازنينش ، در گوش من طنين مى افكند و هنوز در باور نمى گنجد كه او پرواز كرد!

رسم بر اين داشتم كه هربار هنگام تشرف و زيارت امام رووف (ع) ، هديه اى معنوى همچون تربت نياى أطهرش ، حضرت أباعبد الله الحسين عليه السلام ، قطعه سنگى مطهر از درون اعتاب مقدس عراق ، و… خدمت اين بزرگ تقديم دارم ، و قطرات اشك سرازير شده از ديدگانش را خود و حاضران در انجمن شاهد بوديم!

بياد دارم كه در آخرين بار از تشرفم كه در حدود دو ماه پيش بود ، ندايى در درون به من گفت كه اين آخرين ديدار تو در اين دنياى فانى با اين بزرگ است!
پس بخشى از تربت مقدس حضرت ، و آب پيرامون مزار مطهر امام حسين عليه السلام را كه در سال ١٣٩٦ شمسى ، هنگام توسعه اطراف ضريح بدست آورده بودم ، و آب پيرامون مزار مقدس حضرت أبا الفضل العباس عليه السلام و ديگر نيازهاى لباس آخرت را با مقدمه چينى خاصً ، تقديم فرزند برومند ايشان ، يادگار اين عزيز از دست داده ، موفق به خدمتگزارى مخلصانه و شبانه روزى پدر، جناب حجة الاسلام و المسلمين سيد عبد الله شيرازى نمودم كه در خانه ابدى وى همراهش سازند!
بنظر اين قلم ، مشهد يكى از تكيه گاه هاى خود را كه حجره اى از بارگاه با عظمت امام رووف عليه السلام ، و نيز مضيف و مهمانسراى علوى و حسينى و عباسى و رضوى ، و …. و يا به زبانى دگر ، پناهكده اى خرد و اندك كه از آستان ملائك پاسبان رضاى اين سرزمين ، امام رووف عليه آلاف التحية و الثناء ، پشتيبانى مى گرديد را از دست داد!

از آنجا كه همواره عشق و وابستگى او به نجف أشرف ، سرزمين مقدسى كه افتخار زادگاهش بود ، و آرزو داشت كه خانه ابدى او در اين بقعه و بهشت روى زمين باشد،
سرانجام به آرزوى ديرينه خود دست يافت و پس از طواف و زيارت دادن پيكرش در حرم هاى رضوى و عسكرى و كاظمى و عباسى و حسينى ، سرانجام آخرين وداع خود را در حرم علوى، كه هزاران خاطره از آن داشت ، در پايان در مدرسه علوم دينى شيرازى كه پدرش بنيانگزار او بود ، و وى پس از سقوط به بازسازى و از نو بنا نهادن آن پرداخت ، پيكر خسته از زمانه اش !

در كنار حجره كبوتران و سربازان امام زمان عجًل الله تعالى فرجه الشريف، آرام گرفت.
امید آن دارم که این منش و راه گران‌قدر همچنان در میان خانواده محترم ایشان، به‌ویژه در وجود فرزند گرامی‌اش، حجة الاسلام و المسلمين سید عبدالله شیرازی، همچون پدر كه دروازه هاى خانه مرجعيت ، يعنى پدر والا تبارش را نزديك به نيم قرن گشوده نگاه داشت ! او نيز به پيروى از اين سنت حسنه و زيبا ، و اخلاق مدارانه كه فراوان در او سراغ دارم ، ادامه یابد، انشاء الله

در پايان اينجانب ، روح و رضوان الهى را براى آن شخصيت و همچون پدرى مهربان و نيز صبر و اجر را براى بازماندگان از اين بيت رفيع ، به ويژه حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد عبد الله شيرازى ، يادگار آن ماندگار شخصيت ، و بيت والاى ميلانى ، و ساير بيوت وابسته را از درگاه ايزد متعال خواستارم.

و السلام عليه يوم وُلِدَ و يومَ ماتَ و يُومَ يُبْعثُ حياً
يادش گرامى و نامش مانا

بامدادان پنجشنبه ششم دى ماه / ١٤٠٣ شمسى برابر با ٢٤ جمادى الآخر ١٤٤٦ هجرى تهران

 

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.