رسانههای دیداری؛ اسلحه بهروز جنگ نرم غرب علیه ایران
مبلغ/ رسانهها به ویژه فیلم و سریال از اهمیت بسیار بالایی در شکلگیری، جهتدهی و انتشار جریانهای فرهنگی جهانی و روابط خارجی برخوردارند و در عین حال ابزاری قدرتمند برای تحقق اهداف جنگ نرم غرب علیه ایران محسوب میشوند،این مساله ضرورت تحلیل کارشناسی محتواهای تولیدی این حوزه را دوچندان میکند.
به گزارش «مبلغ» به نقل از ایرنا، تجزیه و تحلیل شرایط و جریانات فرهنگی جهان بین الملل، علاوه بر اینکه در حوزه روابط خارجی و دیپلماسی فرهنگی اهمیت دارد، میتواند به پیشبرد سیاست های فرهنگی داخل کشور نیز کمک شایانی نماید؛ چرا که در دنیای کنونی، هیچ کنش و واکنشی را نمیتوان متصور شد که بر سایر رخدادهای پیرامونی اثرگذار نباشد.
در این میان، رسانه ها به ویژه فیلم و سریال با داشتن نقشی بی بدیل در فرهنگسازی، از اهمیت بسیار بالایی در شکل گیری، جهت دهی و انتشار جریان های فرهنگی مذکور برخوردار بوده و اهداف آنها را در سطوح محلی، ملی و بین المللی تأمین مینمایند.
از سوی دیگر با مطالعه رویارویی تمدن های اسلامی و غربی در طول تاریخ و همچنین جنگ نامتوازن فرهنگی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران در چهل سال اخیر، به وضوح می توان تلاش جبهه استکبار را برای تخریب وجهه اسلام در دنیا و تهاجم فرهنگی به ایران اسلامی مشاهده نمود.
بنابراین ضرورت دارد که مسئولان و متولیان امور فرهنگی کشور آگاهی جامعی از فعالیت رسانه های بیگانه علیه ایران و اسلام داشته و در این زمینه تحلیل های کارشناسی از محتواهای مذکور را مد نظر قرار دهند.
شواهد تاریخی نشان میدهد که جریان فرهنگی استکبار جهانی در پی تهاجم به اسلام و ایران است. امروزه رسانه رها که به صورت فراگیری در میان مردم جهان استفاده میشود، ابزاری قدرتمند برای تحقق اهداف جنگ نرم جبهه غرب را فراهم آورده است. در این میان، قالب سریال به دلیل اینکه مفاهیم مدنظر تولیدکنندگان را به صورت تدریجی ارائه کرده و مخاطب نیز آن را پیگیری و دنبال میکند، از قدرت اقناع و تأثیرگذاری بیشتری از یک پیام واحد مثل فیلم برخوردار است.
شورای فرهنگ عمومی به دلیل اهمیت موضوع به تحلیل و بررسی و معرفی جامع دو سریال شاخص پیرامون اسلام و ایران که در فاصله سال های ۲۰۲۰-۲۰۲۱ میلادی از رسانه های آمریکایی و اسرائیلی تولید و پخش شده اند، به عنوان نمونه پرداخته است.
سریال مسیح«Messiah»؛ مثلث تکراری اسلامهراسی، شیعههراسی و ایرانهراسی
این سریال آمریکایی ساخته مایکل پترونی است که توسط شرکت نتفلیکس (Netflix) تولید شده است، فصل اول این مجموعه شامل ۱۰ قسمت در ژانویه ۲۰۲۰ منتشر شد؛ اما در ۲۶ مارس ۲۰۲۰ نتفلیکس ساخت ادامه این مجموعه را لغو کرد.
داستان سریال از این قرار است که مردی جوان در کشور سوریه و شهر دمشق ظهور کرده و با خواندن آیاتی از قرآن، مردم را به سوی خدا دعوت میکند. این در حالی است که گروه داعش قصد دارد تا این شهر را ویران کند. همزمان با شروع عملیات داعش برای نابودی شهر، طوفانی بزرگ آغاز شده و آنها را از این عملیات منصرف میکند. مردم از ترس طوفان، به این طرف و آن طرف فرار میکنند ولی مشاهده میشود که آن مرد جوان همچنان به موعظه مردم پرداخته و آنها را از ترس و فرار بازمیدارد و ادعا میکند که خدا قصد دارد با این طوفان، دشمنان شما را از بین ببرد. در ابتدا مردم او را باور نمیکنند؛ اما بعد از اینکه میبینند او جان سالم از طوفان به در برد و به سبب این طوفان، حمله داعش متوقف شد، دور او جمع شده و او را «المسیح» میخوانند…
در ادامه با تحقیقات سازمانهای امنیتی مذکور، مشخص میشود که این مرد جوان (المسیح) دارای هویتی ایرانی یعنی شیعه است و در یکی از دانشگاه های آمریکا در رشته علوم سیاسی تحصیل کرده و با یکی از تروریستهای روسی نیز در همانجا دوستی داشته است. بعدها هم معلوم میشود که این مرد جوان، در کودکی پدر و مادر خود را از دست میدهد و توسط یکی از اقوام خود که ساحر و شعبده باز بوده، تربیت میشود. ظاهراً سریال در پی این است که به مخاطبان خود چنین القا کند که منجی آخرالزمان، دارای هیچ قدرت خدادادی نبوده و اتفاقا یک ساحر و شعبده باز است که با فریب مردم، آنها را به دور خود جمع میکند…
بازیگر این نقش، با موهایی مشکی و چهرهای آسیایی، به خوبی نماد یک فرد شرقی بوده و جالب است که نام اصلی او در واقعیت «مهدی دبی» است. انتخاب این بازیگر اتفاقی نبوده و سازندگان آمریکایی این سریال قصد دارند تا این پیام را به جهان مخابره کنند که فردی ایرانی، مسلمان و شیعه که همنام منجی آخرالزمان مسلمانان است، به دروغ ادعا میکند که از طرف خدا و برای عدالت و آزادی بشر آمده است.
تولیدکنندگان این اثر میخواهند این پیام را به مخاطبان خود برسانند که منجی واقعی آینده بشر، آمریکا و اسرائیل بوده و مسلمانان به خصوص شیعیان و ایرانیان، تهدید بشریت هستند. در واقع پیام اصلی این سریال را نیز میتوان همین مثلث اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایرانهراسی دانست.
نگاهی به بازخوردهای مختلف منتقدان، مخاطبان و شبکه های خبری در مورد مسیح نشان می دهد، رتبه این سریال در سایت imdb (بانک اطلاعات اینترنتی فیلم ها) با ۴۱ هزار بازخورد از مخاطبان به ۷.۶ از ۱۰ رسیده است که نشان دهنده موفقیت آن در جذب مخاطب و تأمین رضایت آنهاست.
واکنش برخی نیز به این فیلم جالب توجه است. برای مثال، کمیسیون سلطنتی فیلم اردن از نتفلیکس خواسته بود تا پخش این سریال آمریکایی جنجال برانگیز را متوقف نماید. در بیانیه این کمیسیون اشاره شده که ممکن است پخش این سریال، در میان مخاطبان معتقد، تجاوز به تقدس مذهب تعبیر شود. همچنین چهار هزار نفر با امضای بیانیه ای، خواهان منع پخش آن سریال شده بودند و در متن اعتراض آنها آمده که این سریال حاوی تبلیغات شیطانی و اسلام ستیز است.
وبگاه متاکریتیک «Metacritic» و پایگاه اینترنتی «Tomatoes Rotten» از جمله سایت هایی هستند که نظرات منتقدان این سریال را منعکس کرده اند؛ نظرسنجی متاکریتیک نشان میدهد که اکثر کاربران عادی از سریال مذکور رضایت داشتند؛ اما این سریال نتوانسته نظر بیشتر منتقدان مشهور را به خود جلب کند. هرچند که آنها نیز کاملا به سریال نمره منفی نداده و حتی برخی آن را کمی جذاب و کمی هم خسته کننده خوانده اند.
نظرسنجی راتن تومیتوز نیز نشان میدهد که اکثر کاربران عادی از سریال مذکور رضایت داشتند؛ اما این سریال نتوانسته نظر بیشتر منتقدان مشهور را به خود جلب کند. هرچند که اختلاف تعداد منتقدان با نظر مثبت و تعداد منتقدان با نظر منفی بسیار اندک است. بر اساس گزارش همین سایت، نقطه نظر مورد توافق تمام منتقدان، این جمله است: «یک پیشفرض امیدوارکننده و گروه فوق العاده نمیتواند مسیحا را از داستان سرایی بیمزه خود نجات دهد».
سریال تهران «Tehran»
تهران یک مجموعه تلویزیونی در ژانر ماجراجویی، درام و جاسوسی ساخت رژیم صهیونیستی است که توسط موشه زوندر به کارگردانی دانیل سیرکین برای کانال «کان ۱۱» این کشور ساخته شده است. این سریال درباره رویارویی ایران و رژیم صهیونیستی است. نخستین قسمت سریال در ۲۲ ژوئن سال ۲۰۲۰ در سرزمین های اشغالی به نمایش درآمد.
داستان سریال از این قرار است که رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از تهدیدات امنیتی تهران برای جهان، قصد دارد تا تاسیسات هسته ای آن را بمباران کند. در این راستا از تعدادی جاسوس و هکر برای از کار انداختن پدافند هوایی ایران استفاده میکند تا هواپیماهای اسرائیلی به راحتی بتوانند عملیات نظامی خود را پیش ببرند؛ اما در خلال این قضیه، مشکلاتی برای سازمان امنیتی اسرائیل موساد توسط سازمان امنیتی ایران اطلاعات سپاه به وجود می آید. نهایتا اسرائیل به دلیل خیانت مأموران خود در افشای اسرار محرمانه، موفق به انجام این کار نمیشود و تعدادی از هواپیماهای اسرائیلی هدف موشکهای پدافند وزارت دفاع ایران قرار میگیرند…
رتبه این سریال در سایت imdb (بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها) با ۱۱ هزار بازخورد از مخاطبان به ۷.۴ از ۱۰ رسیده است که نشان دهنده موفقیت آن در جذب مخاطب و تامین رضایت آنهاست. این سریال یک گل به خودی رژیم صهیونیستی با کاریکاتوری بودن فیلمنامه و بیشتر از آن اجرای ناشیانه صحنه هاست.
در سریال تهران، معترضان ایرانی شباهت زیادی به طبقه متوسط مدرن خود اسرائیل دارند؛ پارتی، موسیقی الکترونیک، طرفداری از آزادی زنان و اندیشه، بدون نگاه خصمانه به بیرون. چنین تصویری از ایرانی ها احتمالا برای مخاطب اسرائیلی باعث همزادپنداری بیشتری میشود. اما جدای از بحث سرگرمی، اهمیت سیاسی این سریال در حدی است که توییتر رسمی وزارت خارجه اسرائیل بارها آن را تبلیغ کرده و نظر مخاطبان فارسی زبان را پرسیده است.
نظرسنجی سایت متاکریتیک نشان میدهد که اکثر کاربران عادی از این سریال رضایت داشتند و تهران توانسته نظر بیشتر منتقدان مشهور را به خود جلب کند. برخی از منتقدان این سریال را دارای یک داستان جاسوسی با تعلیق و درام فرهنگها و هویتهای از دست رفته خوانده اند.
نظرسنجی راتن تومیتوز نیز نشان میدهد که اکثر کاربران عادی از سریال مذکور رضایت داشتند و این سریال توانسته نظر مثبت بیشتر منتقدان مشهور را به خود جلب کند.
تحلیل تطبیقی دو سریال مذکور میتواند ما را در فهم بهتر جریان سازی های رسانه ای استکبار جهانی علیه ایران و نظام جمهوری اسلامی یاری نماید. جالب است که توجه داشته باشیم این دو سریال در یک سال (۲۰۲۰ میلادی) تولید و پخش شده اند. هر دوی آنها دارای مضامین بسیار مشابه یعنی ایران هراسی و اسلام هراسی است. در هر دو سریال، این یهودیان اسرائیلی هستند که کار تأمین امنیت جهان را انجام میدهند و ایرانیان مسلمان نیز در حال به خطر انداختن آن هستند.
در هر دو سریال، شاهد هستیم که قهرمان داستان نمیتواند به خوبی و کامل از پس نابودی ضدقهرمان بربیاید. این را اصطلاحا پایان تراژدیک سریال میگویند و بدان معناست که یا قهرمان داستان بمیرد یا در انجام وظیفه خود با یک فرجام ناگوار و تلخ روبه رو شود. در این سریالها نیز همین اتفاق میافتد.
در سریال مسیح آمریکا نمیتواند منجی دروغین را کامل از بین ببرد و او دوباره زنده میشود. در سریال تهران هم اسرائیل نتوانست تأسیسات بمب هسته ای ایران را نابود کند. واکنش مخاطب در وهله اول این است که از این اتفاق تراژدیک ناراحت میشود؛ اما در وهله بعدی به صورت ناخودآگاه دوست دارد که اگر وی در چنین شرایطی قرار گرفت، بتواند ضدقهرمان را نابود کند.
در واقع سازندگان همچنان مخاطب را در عطش از بین بردن شخصیت منفی داستان باقی میگذارند. از سوی دیگر، شخصیت اصلی و مثبت داستان در هر دو سریال، یک زن یهودی است. به این ترتیب مونث بودن با بار احساسی لطیف در کنار یهودی بودن قرار گرفته اند. در مقابل، شخصیت اصلی و منفی داستان در هر دو سریال، یک مرد مسلمان و ایرانی است. طبعا مذکر بودن دارای بار احساسی خشنی است که همراه با مسلمان و ایرانی بودن در کنار هم قرار گرفته اند. این نشانه ها به کمک بازنمایی مثبت از یهودیان و بازنمایی منفی از ایرانیان مسلمان در ذهن مخاطبان تقویت میشود.
وقتی تمامی این قطعات پازل را در کنار یکدیگر قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که جریان رسانه ای غربی در پی القای تفکر منجی پنداری یهودیان و تهدیدانگاری مسلمانان ایرانی به مخاطبان جهانی است.
فیلم بانوی بهشت «Heaven of Lady The»
بانوی بهشت یک فیلم سینمایی با محوریت وقایع تاریخی صدر اسلام است. به گفته سازندگان، این فیلم در خلال نمایش جنایات گروه داعش، به وقایعی تاریخی همچون غدیرخم، هجوم به خانه حضرت علی (ع)، آتش زدن در خانه و شهادت حضرت زهرا (س) میپردازد.
عنوان این فیلم در سال ۱۳۹۵ شمسی، (یوم العذاب) روز آزار و شکنجه اعلام شد و پس از تولید به بانوی بهشت تغییر نام یافت. این فیلم از ۱۰ دی ۱۳۹۹شمسی (۳۰ دسامبر ۲۰۲۰م) به صورت محدود به نمایش در آمده و از ۱۹ آذر ۱۴۰۰(۱۰ دسامبر ۲۰۲۱ ) اکران عمومی شد.
این فیلم قبل از اکران، توسط سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر (ساترا) در ایران ممنوع اعلام شد. سایت سازمان مذکور در این باره نوشته به دلیل داشتن محتوایی با موضوعات نفرت پراکن، تفرقه افکن، تهییج تعصبات نژادی که با توهین به مذاهب اسلامی، وحدت جهان اسلام را مورد حمله قرار میدهد، کاملا ناقض دستورالعمل های محتوایی ساتراست، به همین جهت انتشار آن در همه رسانه های صوت و تصویر فراگیر ممنوع است.
همچنین ساترا به دلیل ممنوع بودن محتوای نفرت انگیز در ادبیات حقوقی بین المللی، اعتراض خود را به نهادهای بین المللی با استناد به قوانین بالادستی و شرایط استفاده اعلام کرده است و از طرق حقوقی پیگیر آن خواهد بود.
در این میان، جمعی از مسلمانان شیعه از مراجع عظام خود در ایران درخواست صدور فتوا نموده اند و مراجع نیز به ساخت این فیلم واکنش نشان داده و آن را محکوم کرده اند. به عنوان مثال، پاسخ آیت الله نوری همدانی به استفتای مذکور چنین بوده است.
بدون شک کسانی که کمک به تهیه و نشر این فیلم و یا تماشای آن بکنند، مرتکب گناه کبیره شده اند. مخصوصا در شرایط فعلی که هرگونه اختلاف بین مسلمین سبب پیروزی دشمنان اسلام است، اینگونه کارها مسئولیت شرعی سنگینی دارد و به احتمال قوی دست دشمنان اسلام که این فیلم به دست آنها تهیه میشود در آن باز است و برنامه ریزی کرده اند و چنانچه خون هایی در این راه ریخته شود، تمام کسانی که کمک کرده اند، در آن شریک هستند. باید به همه اعلام کنید افرادی که دنبال تهیه چنین برنامه های تفرقه آمیزی هستند، از ما نیستند.
در فضای جهان اسلام نیز پس از اعلام خبر پایان ساخت فیلم، جمعیت علمای جبل عامل با صدور بیانیه ای اقدام یاسر الحبیب برای تولید و پخش این فیلم را با حمایت سازمان های اطلاعاتی انگلستان دانست که با هدف ایجاد اختلاف میان مسلمانان انجام شده است.
در این فیلم پروژه اختلاف فرقه ای بین مسلمانان در پیش گرفته شده است. اگر سریال های مذکور را در کنار این فیلم بخواهیم تحلیل کنیم، باید بگوییم که جریان رسانه ای غربی اولا مسلمانان را دشمن جهانیان می داند و ثانیا سعی دارد تا با تفرقه افکنی میان مسلمانان شیعه و سنی، زمینه نابودی آنها را فراهم کند.
راهکار چیست؟
برای مقابله با تهاجم فرهنگی تولیدات رسانه ای مذکور، استفاده از قدرت نظامی یا سیاسی جایگاه چندان زیادی نداشته و تنها با ابزارهایی از جنس فرهنگ میتوان در عمق باورها و اعتقادات ملتها رسوخ کرد و میبایست ذهنیت افکار مردم جهان را در باب اسلام محمدی، تشیع و ایران اصلاح نمود. از سوی دیگر، این تغییر و تصحیح نه تنها باید در سطح جهانی انجام شود بلکه نیاز است که در سطح داخلی نیز تعدادی از راهکارها مدنظر قرار گیرد تا مردم ایران اسلامی از آسیب جنگ فرهنگی دشمن در امان بمانند.
تقویت سواد رسانه ای در اقشار مختلف جامعه با معرفی دقیق و علمی رژیم صهیونیستی، برگزاری همایش های ملی علمی با موضوع مطالعات فرهنگی و مردم شناختی یهودیان معاصر در تهران و مراکز استانها، شناخت ظرفیت های فرهنگی و قومی داخلی. روایت داستان های حماسی و قهرمان محور ایرانی و اسلامی، تحکیم پایه های مذهبی و اعتقادی مردم، تلاش برای بالابردن اعتماد عمومی به رسانه های داخلی و نمایش این سریال ها در صدا و سیما همراه با برگزاری نشست های تخصصی نقد و بررسی از جمله راهکارها در حیطه داخلی و معرفی صحیح اهداف و مبانی دین اسلام به جهانیان، به نمایش در اوردن رخدادهای اسلامی ایرانی با زبانی جهانی همچون پیاده روی اربعین، و محور قرار دادن مساله صلح در آن، برگزاری همایش های بین المللی علمی با موضوع مطالعات فرهنگی و مردم شناختی یهودیان معاصر در جهان و اسرائیل با همکاری کشورهای محور مقاومت همانند عراق و سوریه، آگاه نمودن مردم جهان درباره اهداف انسانی و جهان شمول انقلاب اسلامی، بیان پیشرفت های مادی و معنوی انقلاب، تأکید بر حقوق بشر و گسترش ساختار حقوقی مطرح در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ایجاد تصویری مطلوب از هویت ایران و ایرانی بر پایه منطقه فهم مشترک فرهنگی با دیگر ملل و معرفی میراث فرهنگی و تمدنی ایرانیان در آثار ادبیات فارسی. از جمله مفاهیم مورد نیاز جامعه بشری امروز، همچون قناعت در برابر مصرف گرایی غربی را می توان از راهکارها در حیطه خارجی این مساله برشمرد.
تشویق آثار تصویری و صوتی با موضوع معرفی چهره یهودیان معاصر، تولید پادکست تخصصی به زبان فارسی و انگلیسی با هدف مطالعات انسان شناختی یهودیان و نشان دادن چهره ضد انسانی آنان، تولید فیلم، انیمیشن و سریالهایی با مضامین مهیج مثل آخرالزمان اسلامی یا تاسیسات صلح آمیز هسته ای ایران، تولید فیلم های مستند از تاریخچه شکل گیری رژیم غاصب اسرائیل، انتشار رمانهایی با مضامین عامه پسند مثل روابط عاشقانه زوج های مسلمان با ملیت های مختلف یا داستان علمی تخیلی از پیشرفت های ایرانیان، ساخت بازی های رایانه ای با مضامین پرطرفدار مثل جنگ مسلمانان با زامبی ها یا نابودی تروریستهای جهانی توسط ایرانیان، جریانسازی در شبکه های اجتماعی، هشتگ سازی در توییتر به زبان های مختلف، نشر اخبار پیشرفت های مثبت ایران اسلامی و مسلمانان جهان در تلگرام و انتشار کلیپ و تصاویر تحلیلی در اینستاگرام و یوتیوب را نیز می توان از راهکارهای مشترک در هر دو حیطه عنوان کرد.
محتواها و ابزارهای مطرح شده اما زمانی تأثیرگذار خواهند بود که نهادها و سازمان های متولی امر فرهنگ بتوانند نقش خود را به درستی و در هماهنگی کامل با یکدیگر انجام دهند. لازمه این فعالیتها، ایجاد هماهنگی و انجام سیاستگذاری برای سایرین از سوی شورای عالی انقالب فرهنگی است.