روانشناسی تاریخی روابط فلسطین و الجزایر
به گزارش «مبلغ» به نقل از شعوبا، تاریخ گواه آن است که مردم الجزایر در دفاع از مساله فلسطین با همه توان و ظرفیت های خویش پیشگام بودهاند. خاصه زمانی متوجه این مقوله خواهیم شد که به ریشه تاریخی این همبستگی پی ببریم. شیخ شعیب بومیدن الغوث در سال ۱۱۸۷ میلادی به همراه ۱۴ هزار جنگجو به سوی فلسطین رهسپار شد تا در نبرد آزادسازی بیتالمقدس (حطین) از چنگ صلیبیها به فرماندهی صلاح الدین ایوبی شرکت کند. در این نبرد شیخ بومدین دست راست خود را از دست داد و آن را برای همیشه در قدس به یادگار گذاشت. صلاح الدین ایوبی هم به پاس همیاری برادران الجزایری در نبرد حطین، محله مغاربه را به ایشان هبه کرد. اما در سال ۱۹۶۷ پس از اشغال قدس شرقی، رژیم صهیونیستی با هدف گسستن پیوندهای عربی- اسلامی در قدس شریف، این محله تاریخی را تخریب کرد.
در گذشته، مسجد الاقصی پس از مسجد الحرام، دومین عبادتگاه اصلی الجزایری ها به شمار میآمد؛ چراکه ایشان یک نماز در مسجد الاقصی را معادل ۵۰۰ نماز میدانستند. هنگام سفر به قدس نیز محله مغاربه را برای اقامت برمیگزیدند.
روانشناسی تمایز روابط فلسطین و الجزایر
همانطور که میدانیم، الجزایر در سال ۱۸۳۱ به اشغال فرانسه درآمد و مردم الجزایر شنیعترین مدل استعمارگری را در عصر جدید تجربه کردند. استعمار فرانسوی بدترین جنایتهای انسانی را در حق مردم الجزایر روا داشت؛ مردمی که در برابر این قوای اشغالگر ایستادگی کرده و تلاش کردند تا از قتل و بردگی خود به دست اشغالگران، جان سالم به در برند.
دولت فرانسه فرمانی را موسوم به «کریمیو» صادر کرد که به موجب آن یهودیان الجزایر (۳۵ هزار یهودی) با جامعه یهودیان فرانسوی، ادغام شدند؛ رویدادی که درهای نفرت و کینه را میان یهودیان فرانسوی و صاحبان راستین سرزمین الجزایر (یهودیان الجزایری)، گشود. با این همه، تمایز روان شناسی تاریخی روابط فلسطین و الجزایر تصادفی نیست!
رهبر نامدار الجزایر «مصالی الحاج» در سال ۱۹۳۱ با رهبر جنبش ملی فلسطین «شیخ امین الحسینی» تماس گرفت و طی آن بر حمایت بی حد و مرز مردم الجزایر از مردم فلسطین تأکید کرد. همچنین گروه بلندپایهای را برای شرکت در کنفرانس عمومی اسلامی در شهر قدس (۱۹۳۲)، روانه این دیار کرد. در این بین، مواضع انجمن علمای مسلمان و حزب مردم الجزایر را که کمپین های پشتیبانی و کمک های مالی را سازماندهی میکردند، نمیتوان فراموش کرد. همینطور در پایتخت الجزایر یک جشنواره مردمی تحت اشراف مصالی الحاج برگزار شد که طی آن مردم خواهان پایان قتل عام مردم فلسطین، مقاومت در برابر جنبش مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین و تجهیز مجاهدین فلسطینی با پول و اسلحه بودند. از دلِ این همایش شورایی با نام «شورای الجزایر برای حمایت از فلسطین عربی» تأسیس شد. حزب مردم الجزایر (به ریاست مصالی الحاج) نیز کمکهای مادی مردمی را به ارزش پنج هزار و چهارصد و چهل و شش فرانک فرانسوی، برای مردم فلسطین ارسال کرد. کمکهایی که در اثناء جنگ ۴۸ نیز قطع نشد.
انقلاب ۵۴
بی شک مردم الجزایر در نبردی تلخ و خونین قدم گذاشتند و بهای آن را در طول ۱۳۲ سال با تقدیم هشت میلیون شهید الجزایری، پرداختند. استعمار فرانسوی در طی این سال ها مرتکب قتل عام های هولناکی در الجزایر شد اما ایمان مردم به حق و وطن خویش، بسی قوی تر از اراده اشغالگران فرانسوی بود.
در طول این سال ها انقلابات متعددی همچون انقلاب المقرانی، انقلاب امیر عبدالقادر و… به وقوع پیوست. در نهایت این انقلاب اول نوامبر بود که در زمان قحطی معجزهها، چنان معجزه عظیمی را رقم زد که چون ستارهای نورانی در سپهر جهان عرب همواره میدرخشد. در طی این انقلاب، الجزایر بر بزرگترین دولت نظامی – استعماری در اروپا فائق آمد و ارتش آن را از کشور خویش بیرون راند. تنها در طی ۷ سال حدود یک میلیون شهید الجزایری در این راه به شهادت رسید. اما در نهایت حق پیروز گشت و باطل شکست خورد. باطلی که گمان می کرد الجزایر بخشی از فرانسه شده است. می گویند هرگاه دنیا بر یاسر عرفات سخت می گرفت، به الجزایر میرفت و در خیابان دیدوشمراد قدم زنان به سازهها و عمارتهایی که فرانسویها با گمان فرانسوی کردن الجزایر بنا کرده بودند، نظر میافکند و ایمانش به پیروزی فلسطین و زوال اسرائیل، بیش از پیش تقویت میشد.
جنبش فتح؛ الجزایر، ۱۹۶۵
پیروزی انقلاب الجزایر انگیزه ای قوی در رگ و پی آوارگان و پناهجویان فلسطینی تزریق کرد و چراغ یقین را درون ایشان روشن ساخت و بار دیگر ایده مبارزه مسلحانه را به عنوان تنها راه آزادی، به ایشان یادآوری کرد. از این نقطه بود که جریان رهبری فلسطین تجربه الجزایر را سرلوحه کار خویش قرار داد و اولین دفتر خود را در خیابان دیدوشمراد به ریاست شهید خلیل الوزیر بازگشایی کرد. ابوعمار (یاسر عرفات) و ابوجهاد (خلیل الوزیر) پیش از آغاز انقلاب، با فرمانده انقلابی الجزایر خالد هواری بومدین دیدار کردند. در این دیدار یاسر عرفات خطاب به خالد هواری گفت: ما در این فکریم که در مسیر شما و بر خط مشی انقلاب پیروزمندانه شما قدم بگذاریم و پس از آنکه جنبش انقلابی خود یعنی «فتح» را راهاندازی کردیم، وارد مبارزه مسلحانه شویم. خالد هواری در جواب او گفت: ابوعمار! برو و اولین گلوله را شلیک کن و به الجزایر بازگرد. در آن هنگام عقول، دلها و انبار مهمّات ما را در تصرف خویش خواهی یافت. بدین ترتیب، یاسر عرفات به فلسطین رفت و انقلاب معاصر فلسطین در تاریخ ۱ ژانویه ۱۹۶۵ با حمایت بی چون و چرا و بی حد و مرزِ سیاسی، معنوی و نظامی الجزایر، طلوع کرد. الجزایر مواضع سیاسی و تاریخی را نیز در قبال مساله فلسطین اتخاذ کرده است. هواری بومدین در سال ۱۹۷۴ در کنفرانس رباط جمله تاریخی و ماندگار خود را بیان کرد: ما با فلسطین خواهیم ماند؛ چه ظالم باشد و چه مظلوم!
الجزایر و عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی
سرانجام پاییز عبری جهان عرب را دربرگرفت و تلاش کرد پیوندهای ملی و قومیتی میان دولت های عرب را بگسلاند و جریان صهیونیزم را بر تمامی منطقه حاکم کند. البته این پروژه با شکست مواجه شد و به اهداف خود نرسید اما ملت عرب برای دفاع از موجودیت، تاریخ و ساختار خود بهای سنگینی را پرداخت. در این بین، الجزایر در جبهات مختلف ( جبهه عادی سازی روابط با اسرائیل، عادی سازی از طریق ورزش، پیوستن اسرائیل به اتحادیه آفریقا و…) به مقابله با این پروژه به پاخاست. همچنین سکّان هدایت آگاهی جهان عرب در تغییر تعاملات خود با رژیم صهیونیستی و مبارزه همه جانبه علیه این رژیم را در دست گرفت.
الجزایر تنها حکومتی است که نمی تواند به خون شهدای انقلاب الجزایر و فلسطین خیانت کند و معتقد است تطبیع (عادی سازی روابط) در جوهره خود تسلیمی است با پوشش صلح و امنیت. بنابراین، الجزایر به فرماندهی رئیس جمهور عبدالمجید تبون جنبشی سیاسی را راهبری می کند که همانند سدی محکم در برابر تطبیع فراگیر ایستاده است. دولت الجزایر تنها صلحی را عادلانه و فراگیر می داند که منجر به برپایی دولت فلسطین شود و مردم فلسطین نیز بدان راضی باشند. بنابراین الجزایر رهِ مقاومت در برابر تسلیم و سازش با اسرائیل را در پیش گرفته و هرگز انقیاد در برابر رژیم صهیونیستی را در ازای کسب توهم امنیت و ثبات و بقای تاج و تخت، نخواهد پذیرفت.
الجزایر در این راه، بر تاریخ پهناور خویش در برابر اشغالگری فرانسویها تکیه کرده است. الجزایر {در مواجهه با مساله فلسطین} تاریخ غنی مبارزاتی خود را علیه بزرگترین و قویترین استعمار وطنگزین یعنی فرانسه، به یاد میآورد؛ استعماری که در الحاق الجزایر به فرانسه عاجز ماند. اما همان شرایطی را که مردم الجزایر طی ۱۳۲ سال تحت آن زیستند، امروز مردم فلسطین با آن دست و پنجه نرم می کنند. شرایطی مملو از خرابی و نابودی سرزمین و هویت. امروز الجزایر تفاوتی میان اشغالگران صهیونیست و اشغالگران فرانسوی نمی بیند. همانگونه که فرانسه با دروغ و تهمت و توسل به زور، مدعی تعلق الجزایر به فرانسه شد و حکومت و حقوق مردم الجزایر را به رسمیت نشناخت، امروز نیز استعمار صهیونیستی با تکیه بر ادعاهای خویش (سرزمین یهودی، سرزمین خالی از سکنه، سرزمین موعود، سرزمین تورات) در فلسطین همان اقدامات (یهودی سازی، الحاق و اخراج فلسطینیان) را انجام می دهد.
نتیجهگیری
در سایه این مواضع آشکار، مبنایی و استوارِ الجزایر، نیروهای شر، دشمنان و صهیونیستها به دشمنی علیه الجزایر برخاستهاند و تلاش میکنند در عرصه داخلی و وحدت ملی الجزایر را زمینگیر کنند. اما مردم الجزایر هشیار و بیداراند و این قبیل برنامههای فرانسوی – آمریکایی- اسرائیلی را به خوبی شناسایی کردهاند. همچنین در کنار این کشورها، برخی دولتهای عربی خود را در آغوش رژیم صهیونیستی انداختهاند و در مقابل الجزایر صفآرایی کردهاند. میخواهند این نور عربی پرفروغ که سپهر تاریخی و تمدنی این کشور را نورانی کرده است، خاموش کنند اما غافل از اینکه خداوند، مردم، ارتش و رهبری حکیم الجزایر در کمین ایشاناند و خون شهدا را با هیچ چیزی معامله نخواهند کرد. بلکه همواره نسبت به این شهدا و خون پاکشان و ارواحی که در آسمان الجزایر در جنبشاند همواره وفادار بوده و خواهند بود.