میل به جاودانگی و ابدیت بهترین دلیل وجود آخرت است

مبلغ/ حجت‌الاسلام احمد ابوترابی، رئیس مرکز دایرة المعارف علوم عقلی اسلامی، گفت: براساس فلسفه اسلامی نمی‌شود ما گرایشی در وجودمان داشته باشیم و متعلقی در عالم نداشته باشد، ملاصدرا می‌گوید گرایش به وجود بی‌نهایت و میل به ابدی بودن و جاودانگی در انسان دلیلی بر وجود آخرت است زیرا ابدی بودن در دنیا تحقق نخواهد یافت.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، حجت‌الاسلام والمسملین احمد ابوترابی، رئیس مرکز دایرة المعارف علوم عقلی اسلامی، در نشست علمی «اعتبار و واقع‌نمایی معارف فطری» گفت: بحث واقع‌نمایی فطریات، مبانی دارد که بنده در این بحث آن را به عنوان پیش‌فرض در نظر می‌گیرم، واقع‌نمایی فطری از آن جهت مهم است که فطریات از مباحث مهم علوم انسانی است و در روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و … کاربرد دارد، در این زمینه این پرسش مطرح است که آیا قلب انسان لوحی خالی است یا اینکه از قبل ساخته شده است؟ اگر ما براساس فطریات ساخته شده باشیم بر همان اساس عمل می‌کنیم و راهی جز طی کردن آن نداریم.

وی افزود: یکی از مباحث مهم حقوق طبیعی و فطری هم مبتنی بر این مسئله است یعنی اگر قبول کردیم که فطریات و طبیعیاتی داریم یکسری قوانین هم باید با در نظر گرفتن آن تولید شوند، به همین دلیل در مبانی سکولاریستی می‌گویند انسان اگر غرایزی دارد باید ارضاء شود، و قوانین در این راستا تدوین شوند. واقع‌نمایی هم به این معناست که حقوق باید براساس واقعیات فطری تامین شود.

ابوترابی بیان کرد: شاید معنای آیه فطرت هم همین باشد، علامه طباطبایی مفهوم فطری بودن دین را به این معنا می‌داند که انسان به گونه خاصی ساخته شده که ساختار وجودی او با احکام خاصی هماهنگ است، این هماهنگی به معنای آن نیست که ما علوم فطری و یا گرایشات فطری داریم، مثلا درخت به گونه خاصی ساخته شده ولی خودش به این ساختار هیچ علمی ندارد. درخت آب نیاز دارد و بنزین و سوخت‌های دیگر او را از بین می‌برد و… .

وی اضافه کرد: آقای ملکیان این بحث را مطرح کرده که علمای ما از چیزی دفاع می‌کنند که نه با یافته‌های درونی و نه با گرایشات ما هماهنگ است یعنی از دید او دین فطری نیست ولی معتقدم که براساس روایاتی، تمام دین فطری است، همچنین فطری بودن معانی مختلفی دارد ولی ما آن را به معنای سرشت می‌دانیم. شهید مطهری فطری بودن وجود خدا و دین را به معنای فطری‌القیاس می‌داند به این معنا که هر کسی به عالم نگاه کند طبق قانون علیت که در درون همه هست می‌داند نیاز به خدا دارد البته در مواردی هم قائل به فطری بودن سرشتی است.

ابوترابی تصریح کرد: علامه مصباح یزدی هم بر معنای سرشتی از فطرت تاکید دارد و البته مفاهیم دیگر را هم درست می‌داند، دکارت هم معنای فطری بودن را سرشتی می‌داند؛ همچنین تقسیمات چندگانه‌ای از فطرت مانند فطرت زیستی، فطرت عقلی، فطرت روحی، بدنی، حسنه، سیئه و… ارائه شده است؛ بنده معتقدم که فطرت یا بینشی و یا گرایشی است همچنین فطرت سازوارگی هم داریم. بنده از آقای ملکیان خواهش کردم در دفاعیه پایان‌نامه من داوری کنند و ایشان هم پذیرفت و وقتی بحث را ارائه کردم نقدی بر نوشته‌های من نداشت.

ماهیت غریزه جنسی

رئیس مرکز دایرة المعارف علوم عقلی اسلامی با بیان اینکه برخی امور فطری داریم که نه از نوع بینش و نه از نوع گرایش است، گفت: این امور با مبانی لغوی و دینی سازگار است ولی با بینش وگرایش سازگار نیست. فطرت به بالقوه و بالفعل تقسیم می‌شود؛ بالقوه یعنی چیزی از ابتدای خلقت انسان همراه او نیست ولی در شرایطی فعلیت می‌یابد. مثلا غریزه جنسی، غیر اکتسابی است، ولی شرایط بدنی، اجتماعی و روحی و … لازم دارد تا بتوان آن را شکوفا کرد.

پژوهشگر فلسفه و علوم عقلی اظهار کرد: چامسکی در بحث زبان تاکید دارد که زبان، فطری است و برای فطری بودن آن نیاز نیست ثابت کنیم از ابتدای خلقت همراه انسان بوده است بلکه همین که از بیرون گرفته نشود، نشانه فطری بودن است. وی لغات زیادی را هم به عنوان مؤید گرفته و تاکید دارد که بچه‌ها گاهی برخی افعال و واژه‌ها را می‌سازند. او حتی معتقد است بینایی چشم هم در شرایط محیطی سبب بینایی می‌شود و اگر این شرایط نباشد به فعلیت نخواهد رسید.

ابوترابی با بیان اینکه علوم آگاهانه و غیرآگاهانه به ندرت در آثار گذشته دیده می‌شود، اظهار کرد: وقتی ما چیزی را درک می‌کنیم در درک آن، علم به خود داریم، انسان نمی‌تواند چیزی را درک بکند ولی وابستگی آن را به خود درک نکند. بنده برای توضیح این مطلب ۵ فرض در مورد علم ناخودآگاه ارائه کرده‌ام؛ یکی اینکه علم حضوری به حصولی تبدیل نشده باشد، دیگری اینکه علم حصولی باشد ولی علم به علم وجود نداشته باشد، دیگری علم حافظه‌ای است یعنی ما شماره تلفن یک نفر را می‌دانیم ولی باید به یاد بیاوریم.

وی با طرح این پرسش که واقع‌نمایی امور فطری به چه معناست، اضافه کرد: کسانی که درباره واقع‌نمایی امور فطری بحث کرده‌اند گاهی آن را به مثابه علم حضوری و گاهی به مثابه علم حصولی، گاهی حضوری تصوری و گاهی علم حصولی تصدیقی می‌دانند، برخی هم می‌گویند گرایش انسان به چیزی دال بر واقعیت است. دکارت می‌گوید ما مفهوم کامل مطلق داریم که فطری است و ما آن را از جایی نگرفته‌ایم، زیرا اگر حصولی بود باید آن را از جایی بگیریم، این کامل مطلق خداوند است.

وی تاکید کرد: ما مفهوم کامل مطلق را درک می‌کنیم و این مفهوم غیر اکتسابی است و چون اکتسابی نیست پس دال بر وجود خداست زیرا منعکس‌کننده یک واقعیت است که من و عالم بیرون از من غیر خدا نیست، پس مفهوم کامل مطلق دال بر وجود یک کامل مطلق واقعی در بیرون است.

گرایش به جاودانگی بهترین دلیل بر وجود آخرت

استاد حوزه علمیه اضافه کرد: در فلسفه اسلامی ما این مباحث را به آسانی حل می‌کنیم، زیرا نمی‌شود ما گرایشی در وجودمان داشته باشیم و متعلقی در عالم نداشته باشد، ملاصدرا می‌گوید گرایش به وجود بی‌نهایت و میل به ابدی بودن و جاودانگی در انسان دلیل بر وجود آخرت است زیرا ابدی بودن در دنیا تحقق نخواهد یافت.

وی افزود: دکارت در بحث مفهوم خدا از طریق تصورت وارد شده ولی فلسفه او مبتنی بر این است که ما یک‌سری امور واضح و بدیهی داریم که همان فطریات و اصول عقلی هستند، یعنی چیزهایی که ما به روشنی می‌یابیم و نمی‌توانیم نادیده بگیریم اگر واقعیت نداشته باشند خدایی که اینها را در درون ما گذاشته است فریبکاری کرده است، در بحث حقوق هم اگر طبیعیات انسان پذیرفته شود لازم است ما به واقعیاتی در بیرون توجه کنیم و این دال بر سازگاری دین با فطرت انسان است.

ابوترابی اظهار کرد: افلاطون در بحث مثل، نظریه استذکار دارد و آورده که ما قبل از تولد چیزهایی را آموخته‌ایم و وقتی متولد شدیم آنها را با خود به همراه می‌آوریم و لازم است برای تذکار و یادآوری آنها را به فعلیت در بیاوریم، وی معتقد است که انسان‌ها همه چیز را می‌دانند، لذا خطاب به غلام سقراط می‌گوید تو می‌توانی مساحت مثلث و مربع را حساب کنی، او می‌گوید من نمی‌دانم مثلث و مربع چیست؟ به او چند شکل متفاوت نشان می‌دهد و به او می‌گوید تفاوت اینها چیست، در نهایت افلاطون به او می‌گوید تو  این اشکال را از قبل می‌شناختی فقط نام آنها را نمی‌دانستی. او معتقد است این غلام در عالم مثل اینها را می‌دانسته و امروز وقتی برای او یادآوری شد می‌شناسد؛ البته این براهین و مثال‌ها قابل نقد است. اینکه اصلا عالم مثلی قبل از خلقت بوده یا خیر، یا واقعا اینها یادآوری است یا عقل آنها را تحلیل می‌کند؟

محصولات عقل فطری نیست

وی تصریح کرد: عقل قوه فطری است که خدا از ابتدا به انسان داده ولی آیا به محصول آن هم می‌توان معارف فطری گفت، چیزهایی که ما از طریق حس به دست می‌آوریم فطری نیست یا محصولاتی که از عقل به دست می‌آید لزوما فطری نیست. در زمینه سخن افلاطون نقدهایی شده که مهمترین منتقد او هم ارسطوست.

ابوترابی بیان کرد: دکارت هم برای اثبات اینکه فطریات مطابق با واقع هستند چند دلیل آورده است؛ اول اینکه انسان بر مثال خدا آفریده شده و این مفهوم را از تورات گرفته که شبیه به برخی روایات ماست، او تصریح می‌کند خداوند مهر خودش را بر انسان به عنوان مصنوع و مخلوق خود زده است؛ پس اگر ما فطریاتی داریم چون ساختار وجودی آن از خداست در آن خطایی وجود ندارد، برخی اخلاق فطری انسان را برگرفته از کمالات خداوند می‌دانند یعنی همه ما بر صورت خدا از جمله صور اخلاقی خدا آفریده شده‌ایم و شهودات اخلاقی پایه ما خود به خود تصویری از دیدگاه‌های اخلاقی خداوند هستند.

این استاد و پژوهشگر حوزه افزود: البته اینکه انسان عین خدا آفریده شده نیازمند اثبات است، در روایتی داریم که انسان از صورت خدا آفریده شده است، من در زمینه این روایت تحقیق زیادی کرده‌ام ولی برخی می‌گویند سند ندارد گرچه تواتر معنوی آن مورد قبول است. در برخی روایات دیگر هم توجیهی برای آن آورده‌اند از جمله اینکه فردی زشت چهره بود و فرد دیگری به او طعنه زد و یکی از ائمه(ع) فرمودند که خداوند آدم را بر صورت خدا آفرید.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.