وقتی «مهندسان» هم نسخه روان شناسی میپیچند!/جولان روانشناسان زرد در فضای مجازی
مبلغ/ استاد روان شناسی دانشگاه می گوید: چون موضوع روانشناسی، انسان و روان است،غیر روان شناس حق ندارد درباره مسائل روان شناسی صحبت کند. مشاوره یا روان درمانی یک تخصص است؛ همان طور که قلب مان را برای جراحی به دست هر کسی نمیدهیم، روان مان را هم نباید به دست هر کسی دهیم.
به گزارش «مبلغ» به نقل از فارس، مشاوره و استفاده از نظرات صاحب نظران در حوزههای مختلف فردی و اجتماعی راه برون رفت از مسیر سردرگم و متلاطم مشکلات است.
عقل سلیم حکم میکند که انسان در بزنگاههای مهم زندگی برای در امان ماندن از زیانهای مادی و معنوی با خبرگان و متخصصان هر حوزه به مشورت و شور بپردازد.
در این میان، در حوزه ارتباطات فردی و بین فردی افراد با خود و دیگران، توجه به مهارتهای زندگی و ارتباطی و مدیریت صحیح مخاطرات معمول زندگی و استفاده از راهکارهای علمی در مسیر حل مشکلات روحی و روانی، اهمیت بسیار زیادی دارد.
این موضوع باعث شده که امروزه عدهای به عنوان روان شناس که البته روانشناسنما نام جامع تری برای آنهاست،در فضای مجازی دست به کار شده و به خلق آثار مکتوب و غیر مکتوب برای امور فردی و خانوادگی افراد آسیب پذیر اقدام کنند؛ اما برخلاف انتظار این جماعت بی دانش اما مدعی، مسبب مشکلات بیشتر برای این افراد میشوند.
«امیر حسین اُکاتی» کارگردان و نویسنده، برای بررسی ابعاد فعالیت یک روانشناس در مسیر مشاوره به یک فرد دچار اختلالات روحی و روانی شده که تصمیم به خودکشی گرفته، فیلم کوتاهی با عنوان «پنج» تهیه کرده است.
به بهانه این فیلم و برای پرداختن به فعالیت غیرعلمی و ناصحیح چنین افرادی که در قامت یک روان شناس! مشاورههای گمراه کننده و اظهار نظرهای غیر علمی ارائه میکنند به گپ وگفتی با این کارگردان و دکتر پور حسین، استاد روان شناسی دانشگاه و کارشناس حوزه رسانه نشستیم. آنچه در ادامه از نظرتان میگذرد، مشروح این میزگرد است.وی در این فیلم کوتاه،موضوع نحو ارائه مشاوره یک روانشناس به یک فرد دچار مشکلات روحی و روانی شدید را مورد واکاوی قرار داده و بحث فعالیت افراد به اصطلاح روان شناس نما را مورد بررسی قرار داده است.
آقای اُکاتی! ماجرای فیلم پنج چیست؟
در ابتدای صحبتم تشکر کنم از خبرگزاری فارس که این شرایط را فراهم کرد تا به بازخوانی فیلم «پنج »بپردازیم؛فیلم کوتاهی که درباره موضوع مهمی در حوزه روانشناسی و جامعه شناسی ساخته شده است.
این فیلم اولین تجربه فیلمسازی بنده در سال ۹۴ بود و انتخاب این سوژه بخاطر دغدغه و علاقه به رشتهای بود که در آن تحصیل میکردم و به گونهای خودم را مسؤول میدانستم؛به عنوان یک دانشجوی روانشناسی که درباره دغدغهام، فیلم بسازم.
ایده فیلم از خبرهایی که درباره خودکشی به گوش میرسید و مطالعه میکردم در ذهنم شکل گرفت و سعی کردم این ایده را بسط بدهم و به فیلمنامه تبدیل کنم. در این فیلمنامه به ابعادی بیشتری از قصه پرداختم؛از پرداختن به صلاحیت حرفهای روانشناسان تا پرداختن به نظریههایی چون خودکشی«دورکیم» و نظریه همدلی بین مشاور و مراجع از «راجزر» که پایههای اساسی فیلم هستند.
هر خانواده نیازمند یک روانشناس
موضوع فیلم با اینکه سالها از ساخت آن میگذرد اما همچنان به روز است؛مخصوصا در این روزهایی که دوران پسا کرونا را میگذرانیم و با جامعهای مواجه هستیم که به خاطر مشکلاتی که این بیماری به وجود آورده، بسیاری از مردم دچار آسیبهای روحی و روانی بسیار شدند و خوشبختانه اقبال مردم برای داشتن یک روانشناس در کنار زندگیشان بیشتر شده و این میتواند نوید خوبی برای سلامت روان جامعه باشد؛ زیرا من اعتقاد دارم هر خانواده به یک روانشناس و مشاور نیاز دارد.
خدمات روانشناسی با این هزینه قابل استفاده همگان نیست
البته نیازمند شاخصههای مهمی است؛ یکی از آن موارد کیفیت کار روانشناسان و به صرفه بودن هزینههای درمان است که متاسفانه به دلیل اینکه تحت بیمه قرار نمیگیرند، برای عموم مردم استفاده از این شرایط فراهم نیست.
اما کلید واژه اصلی همان طور که در ابتدای فیلم هم گفته میشود، خودکشی است. موضوعی که دربارهاش آگاهی کم است و نظریات متفاوتی دربارهاش هست که در ادامه به آن میپردازم. اما ابتدا میخواهم درباره روانشناس قصه فیلم حرف بزنم تا ورودی باشد برای بررسی بحث کیفیت خدمات روان درمانی و مشاوره در کشور.
ارائه خدمات روانشانسی در دنیا چگونه است؟
در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا شما بعد از فارغ التحصیلی در رشته روانشناسی نمیتوانید مطب بزنید و مستقیم کار کنید؛ بلکه باید حتما یک دوره سوپر ویژن بگذرانید؛ یعنی در دانشگاه و زیر نظر اساتید باتجربه، کار بالینی انجام داد و در این دوره با نظارت یک استاد صاحب صلاحیت، به درمان مراجعین خود بپردازید و به یک روانشناس توانمند تبدیل شوید.
چگونگی فعالیت روان شناسان در ایران
در ایران هم قاعده این است که شما بعد از کارشناسی ارشد موظف هستید ۵۰۰ ساعت کارورزی بگذرانید و بعد از آن برای دریافت پروانه به سازمان نظام روانشناسی یا سازمان بهزیستی مراجعه کنید که این بخش آرمانی ماجراست.
حالا با شرایط موجود فرد مجوز را میگیرد و مطبی با چند اتاق اجاره میکند، بعد از آن سریعا یک آگهی میزند و اعلام میکند به روانشناس نیاز دارد و بقیه اتاقهای مطب را در اختیار دانشجوها و کارآموزها قرار میدهد.
در بسیاری از موارد برای صاحب مطب و دارنده مجوز مهم نیست که آیا روانشناسانی که در آنجا مشغول به کار میشوند پروانه ندارند و حتی دانشجو کارشناسی ارشد یا صرفا فقط فارغ التحصیل کارشناسی هستند؛بلکه فقط به این موضوع فکر میکنند که این شخص چقدر میتواند برای من مراجع بیاورد و تخصص و تبحر درمانی آن فرد برایشان مهم نیست.
روانشناسی به تجارت تبدیل شده است
در صورتی که روانشناسی و رشتههای زیر مجموعه آن حرفههای یاورانه محسوب میشوند ولی امروزه تبدیل به تجارت شده است.از طرفی بسیاری از افراد از رشتههای دیگر برای ارشد به سراغ روانشناسی میآیند؛مثلا شخص دوره کارشناسی مهندسی مکانیک خوانده اما ارشد روانشناسی بالینی میخواند و در کلینیک دیگران به راحتی کار میکند.
البته از سال پیش زمزمههایی شده بود تا اگر رشته کارشناسی شما بالینی نبوده، نمیتوانید ارشد بالینی بخوانید که امیدوارم این مسئله عملی شود و اتفاق خوبی در این باره رقم بخورد.
جولان موضوعات زرد روانشناسی در فضای مجازی
معضل دیگر، برخی از روانشناسانی هستند که از دل فضای مجازی بیرون میآیند. متاسفانه افراد زیادی هم آنها را دنبال میکنند؛ زیرا دست روی موضوعات زردی میگذارند که بارها باز نشر و توزیع میشود.
چون نظارتی هم روی صفحههای این چنینی نیست، مردم با مراجعه به این افراد روز به روز به جامعه روانشناسی بی اعتمادتر میشوند.
روان شناس نماها کلاهبردارند نه درمانگر!
بسیاری از این افراد دیدگاههای غیر حرفهای به مسائل و موضوعات روانی انسان دارند و رفتار و حرفهایشان بیشتر شبیه کلاهبرداری است تا یک درمانگر دغدغهمند کار بلد.
روانشناس مطرح شده در این فیلم هم از این قاعده مستثنی نیست؛ او مسلط به اصول حرفهای در روان درمانی نیست؛مخصوصا درباره موضوع مهمی همچون خودکشی که یکی از رفتارهای خطرناک برای سلامت عمومی جامعه است.
افسردگی یکی از زمینههای اصلی خودکشی به حساب میآید و شیوع افسردگی خودش میتواند عامل جدی برای بالا رفتن خودکشی باشد.
خودکشی یازدهمین علت مرگ در جهان
بر اساس پژوهشها خودکشی یازدهمین علت مرگ در جهان محسوب میشود و سومین عامل مرگ در جمعیت بین ۱۵ تا ۲۴ ساله دنیاست. متاسفانه درباره این رفتار سوءتفاهمهای بسیاری بین عامه مردم است؛مثلا افسانهای که در این باره وجود دارد؛ اینکه کسانی که میخواهند خودکشی کنند اعلام نمیکنند.
در صورتی که در واقعیت،درصد بالایی از کسانی که میخواهند خودکشی کنند از قبل خبر میدهند یا افکار و نیتهای خودکشی را اعلام میکنند یا رفتارهایی میکنند که میتوان این رفتار را حدس زد یا حرف دیگری که افرادی که اقدام به خودکشی میکنند واقعا قصد داشتند بمیرند یا قطعا مرگ را انتخاب کردند.
ولی در واقع این افراد دچار دوسوگرایی راجع به مرگ و زندگی هستند و درباره کشتن خود مصمم نیستند. اغلب مردم فکر میکنند صحبت و یا پرسش از افراد در معرض خطر خودشکی، احتمال این کار را بالا میبرد.
اما در واقعیت عکس آن صادق است؛در ابتدای صحبتهایم اشاره کردم که فیلم بعد از گذشت سالها باز هم میتواند اثر بخشی داشته باشد؛ زیرا کافیست شما نگاهی به آمارها بیاندازید و به میزان افسردگی در کشور پی ببرید.
افسردگی خودش میتواند مسبب خودکشی باشد و این خطرناک است.از طرفی هم به آمارهای خودکشی که رسانهای میشوند توجه کنید؛ نمونهاش جوانی که چند وقت پیش در مترو خودکشی کرد، یا نمونههای دیگر که در صفحه حوادث روزنامهها میتوان مطالعه کرد.
اینجاست که نقش روانشناس به عنوان یکی از افرادی که در حوزه درمانی جامعه میتواند اثرگذار باشد پررنگ میشود. البته این وسواس باید در نظارت بیشتر توسط نهادهای مربوطه شکل بگیرد و سازمان نظام روانشناسی به صورت جدی پا به میدان گذارد.
از طرفی هم به نظرم در بحث صیانت از فضای مجازی به جای بحث فیلترینگ، به سراغ نظارت و صیانت از پیجهای علمی برویم که دنبال کنندگان بسیاری دارند و محتوای غیر علمی و غیر کارشناسانهای به مردم ارائه میدهند؛ این خود آسیب جدی به جامعه است.
رسانه و سینما به معضلات اجتماعی بپردازند
رسانه و سینما برای آگاهی صحیح مردم باید دست به کار شوند؛ اینکه فیلمهای روی پرده سینما، سریالهای تلوزیونی و شبکههای نمایش خانگی، به جای پرداختن به مسائل زرد یا کلیشهای به معضلات جامعه بپردازند، خوب است.
اجازه دهند که مردم انتهای یک رویکرد بزهکارانه و آسیب اجتماعی را در قالب رسانه ببینند و با شناخت به نسبت مسائل، در زندگی خود آگاهانه عمل کنند.
سینما و مستند به عنوان یک رسانه صوتی و تصویری، میتواند آینه تمام نمای آگاه سازی جامعه باشد. در بین آثار مطرح جهان هم رگههای بررسی معضلات و آگاه سازی مردم به نسبت مسائل اجتماعی وجود دارد؛ برای همین مسئله، سینمای ما هم که در این حوزهها کارنامه قابل ارائهای هم دارد، باید بیش از پیش به این سوژهها توجه کند.
مانند مسئله ساخت اثر با محوریت زندگی پرستاران شهید در دوره کرونا نشود که رهبر انقلاب شخصا عدم ساخت آثاری با این محتوا را به اهل هنر و رسانه، گوش زد کند.
آقای دکتر پور حسین!شما به عنوان استاد روانشناسی و صاحب نظر در حوزه رسانه چه تحلیلی از فیلم پنج که به موضوع مشاوره یک روانشناس به فردی با مشکلات روحی و روانی شدید پرداخته دارید؟
فیلم «پنج» بهانهای برای پرداختن به این موضوع است.مدخل ورود موضوع روانشناسی و روانشناس، خودکشی یک فرد است؛ به عبارتی فردی که تمایلات خودکشی دارد به یک روانشناس مراجعه کرده است.
این فیلم این موضوع را میخواهد بیان کند که روان شناس با این فرد برخورد حرفهای نمیکند. قاعدتا آنچه در فیلم دیدم روان شناس نبود؛ روان شناسی است که اگر تحصیلات مربوط را هم داشته باشد، کاملا معلوم است.
در اتاق روان شناسی یکی از مهم ترین چیزها ارتباط است.دوم پذیرش دیگری به عنوان یک انسان متمایز، مستقل و انسانی که دچار وضعیت خاصی شده است و میخواهیم به عنوان یک عضو جامعه کمک کند؛ حتی برچسب بیمار را به او نمیزنیم، بلکه تاب آوری فرد پایین آمده، پرخاشگر شده و میخواهیم به عنوان عضو جامعه او را بپذیریم و ارتباط برقرار کنیم.
وقتی میخواهیم احساسات او را به خودش منعکس کنیم به او تخفیف میدهیم اما در این فیلم تخفیف نمیدهد بلکه احساسات را با تحکم ارائه میکند.
یک روان شناس برای زمانی که میخواهد یک احساساتی را منعکس کند اول لحن سئوالی دارد؛ دوم اینکه تخفیف یافته است.در روان شناسی «تحکم» نداریم. ما به دلائل مختلف شاهد یک روان شناسی زرد هستیم که این روان شناسی زرد در حوزه مکتوب، مقالات، روزنامه، کتاب و… وجود دارد.
جولان روانشناسان زرد در فضای مجازی
اکنون در فضای مجازی بشدت شاهد روان شناسی زرد هستیم. این روان شناسی زرد را دو گروه جلو میبرند؛گروهی که روان شناس نیستند و با لفاظیهایی بازار خوبی پیدا کرده و برای مردم صحبت میکنند.
چون قشنگ صحبت میکنند و از الفاظ خوب استفاده میکنند مردم دوست دارند. قبل از کرونا در فرهنگسراها و جاهای دیگر با ورودیهای تقریبا نامتعارف وارد میشدند اما وقتی افراد شرکت کننده در این جلسات وارد خانه میشوند میبینند تغییری در رفتارشان نشده و همان بودند که هستند.
فقط روانشناس حق دارد درباره روان انسان صحبت کند
البته برخی شاید مطالب خوبی بیان کنند اما چون موضوع، انسان و روان است،غیر روان شناس حق ندارد درباره مسائل روان شناسی صحبت کند. بله، مشورت گرفتن ربطی به روان شناس و غیر روان شناس ندارد، اما مشاوره یا روان درمانی یک تخصص است؛ همان طور که قلب مان را برای جراحی به دست هر کسی نمیدهیم، به طریق ارجح تر نیز روان مان را به دست هر کسی نمیدهیم.
ورود مهندس به روانشناسی!
البته مردم تقصیر ندارند؛چراکه هرکسی بیان میکند بنده روان شناس هستم؛ اما برخی موارد پیگیری شده و دیدند فردی که مدعی روان شناس بودن بوده، مهندس صنایع است یا فردی حتی مدرک کارشناسی هم نگرفته اما به عنوان دکتر معروف است.
اینجا باید سازمان روان شناسی و مشاوره جدی تر برخورد کرده و عمل کند. همان طور که پزشک قلابی را معرفی میکنند روان شناس نما یا کسی که روان شناس نیست را مشخص و معرفی کنند.
روان شناسی زرد در دست برخی روانشناس نماها
روان شناسی زرد از سوی برخی روان شناسان اتفاق میافتد. چرا میگوییم زرد؛ به این دلیل که مبتنی بر پژوهش علمی نیست، مبتنی بر مولفههای بومی و اسلامی نیست. موضوع انسان موضوعی نیست که کلید جهانی داشته باشد و به هر قفلی بخورد.
دیگران آن طرف آب، هم این موضوع را رعایت میکنند و میگویند در زیست بوم من این را ترجیح میدهم. مثلا در آنجا دو نفر میگویند ما با هم تفاوهم نداریم و به آنها میگویند خب از هم جدا شوید، اما در فرهنگ ما سازش، برای هم بودن و از خود گذشتگی است.
رعب فرهنگی است؛حتی در این فیلم نیز دیدیم که با بیمار با کلمات سخت خارجی صحبت میکند و این رعب فرهنگ است.این روان شناسان جامعه نگری ندارند و با مراجعان خود همدلی ایجاد نمیکنند و از بالا به پایین به صورت یک طرفه به عنوان یک متخصص ناپیدا صحبت میکنند.
در اینستاگرام همه صحبت میکنند اما اگر صحبت چند نفر را کنار هم بگذارید گیج میشوید. باید شاگردی کرده و در کنار یک روان شناس مبرز دستیاری کرده باشید تا بتوانید چند کلام صحبت کنید؛ اما اکنون دانشجوی روانشناسی، جامعه شناسی و … همه با این موضوع درگیر هستند؛چون بازار آن داغ است.
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره تنها مرجع معرفی استانداردهای روان شناسی
مردم باید به جایی مراجعه کنند که این استاندارد را معرفی میکند؛ اسم آن سازمان نظام روان شناسی و مشاوره است و به لحاظ قانونی تنها مرجعی است که میتواند پروانه کار به افراد این حوزه بدهد. سازمان بهزیستی حق این کار را ندارد و اکنون در این موضوع دخالت میکند و بارها به آن تذکر داده شده است.
ضعف در سازمان نظام روانشناسی و مشاوره
چطور وقتی پزشکی شماره نظام پزشکی ندارد برای ویزیت به سراغش نمیرویم؛ اما سازمان نظام روانشناسی هنوز نتوانسته خود را به عنوان یک نهاد معیار علمی و حرفهای مطرح کند. این موضوع مقداری اخلاقی است و کسانی که رشته روان شناسی میخوانند بدون دستیاری و بدون هم نشینی با اساتید مبرز شروع به درمان و مشاوره نکنند.
این همان چیزی است که بنده به عنوان روان شناسی زرد از آن یاد میکنم.این تخصص، تکنیک و فن است و نصحیت نیست. مردم میخواهند به سراغ جایی بروند که مجوز لازم را میدهد و فرد پروانه لازم را داشته باشد.