چگونه بفهمیم خداوند ما را دوست دارد و از کارهای ما راضی است؟
سؤال شما از دوستی خداوند به دو صورت قابل فهم است: یكی آن كه علامت محبت الهی به بندگان و آفریدهگان خود چیست و دیگر آن كه نشانههای محبت او نسبت به یك بنده خاص چه چیزی است؟
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، پاسخهای استاد شیخ حسین انصاریان را به پرسشهای مطرح از سوی جوانان میخوانید:
همین سئوال را مردی از امام باقرعلیه السلام پرسید امام در پاسخ فرمود: به قلبت رجوع كن و ببین كه آیا دوستان خدا را در دل دوست داری یا خیر؟ اگر چنین محبتی را در خویش یافتی بدان كه پروردگار نیز تو را دوست میدارد. اصول كافی، ج 2، ص 126، باب حُبّ الله.
سؤال شما از دوستی خداوند به دو صورت قابل فهم است: یكی آن كه علامت محبت الهی به بندگان و آفریدهگان خود چیست و دیگر آن كه نشانههای محبت او نسبت به یك بنده خاص چه چیزی است؟
در مورد مسئله اول نشانههای بسیاری از حضور محبت خدا نسبت به بندگان میتوان به دست داد. حالات روحی، روانی ما میتواند نشان دهنده آن باشد. حقیقت این است كه ما تا به كسی ارادت و محبتی نداشته باشیم، به دیدارش نمیرویم، او را به مهمانی دعوت نمیكنیم، از سخن گفتن با او اكراه داریم، نامهای برایش نمیفرستیم و تلفنی برای جویا شدن از احوالش نمینماییم. وجود هر یك از این اعمال نزد ما گویای محبتی درونی به طرف مقابلمان است. بنابراین با همین قیاس كوچك میتوانیم پی به رابطه محبتآمیز خداوند با خویش بریم. قرآن این نامه بزرگ الهی، آیا برای كسی جز انسان فرستاده شده؟ آیا دعوت به عبادت به ویژه نماز و روزه آن هم در مواقع خاص، مفهومی جز محبت پروردگار دارد؟ آیا این خدا نیست كه از رگ گردن به ما نزدیكتر و بین قلب ما و خود ما قرار دارد؟
دوست نزدیكتر از من به من است
وین عجبتر كه من از وی دورم
امام سجاد (علیه السلام) در دعای ابوحمزه ثمالی درباره این محبت خداوندی كه تمامی عالم را فراگرفته، بسیار سخنان نغز آورده است. در جایی از این دعا میفرماید:
«الحمد لله الذی أنادیه كلما شئتُ لحاجتی و أخلوا به حیث شئت لسرّی بغیر شفیع فیقضی لی حاجتی… و الحمد لله الذی تحبّب الی و هو غنی عنّی»
امام، خدا را شكر كرده و میگویند: سپاس خدایی را كه هر وقت خواستم او را برای رسیدن به حاجتی مخاطب ساختم و هر میل داشتم، بدون واسطه شفاعت كسی با او خلوت كردم و او حاجت را به جا آورد. سپاس خدایی را كه به من محبت و نیكویی كرد، در حالی كه كمتر نیازی به من نداشت.
در مورد مسئله دوم: بهترین راهی كه میتوان فهمید كه آیا خداوند مرا دوست دارد، این است كه به قلب خود رجوع كرده و ببینم: آیا من او را دوست دارم و به آنچه برای من پسندیده و از من خواسته، راضی بوده و عشق میورزم؟ با او بودن و راز و نیاز با او را بهتر میپسندم و بر كارهای دیگر ترجیح میدهم؟ آیا دوستان او و نشانه های وی را دوست دارم؟
واضح است كه خداوند با انجام فرائض و اعمالی كه به آنها امر فرموده (مثل نماز، روزه، جهاد، امر به معروف، احترام به والدین و…) خشنود است و از منهیات ناراضی. در روایتی از حضرت امام باقر همین معنا را مییابیم: خدا سه چیز را در سه چیز دیگر پوشانده: خشنودی اش را در طاعتش قرار داده، پس هیچ طاعتی را كم مشمار، شاید رضایت خدا در آن طاعت باشد. دوم: خشمش را در معصیت پوشانده، پس معصیتی را ناچیز مشمار، شاید خشم او در آن معصیت باشد. سوم: اولیائش را در مردمان پنهان كرده، پس كسی را تحقیر مكن! شاید همو ولی خدا باشد. بحارالانوار، ج 75، ص 187، حدیث 27.
بنابراین وقتی به كار خوبی دست میزنید و نیت قربة الی الله میكنید، در مسیر رضای الهی قرار گرفته اید امإ؛ وقتی به كار ناشایستی دست مییازید، از این رضایت دور شده اید.