معنویت مورد تأیید اسلام چه ویژگیهایی دارد/ تبیین دلایل رواج معنویتهای خودساخته
مبلغ/ مدیرگروه عرفان اسلامی پژوهشکده بینالملی عروه الوثقی اظهار کرد: معنویت مورد تایید اسلام، معنویت برخاسته از عرفانی است که برپایه نظام عبادی و در چهارچوب شریعت و نظام تربیتی اسلام شکل گرفته باشد.
به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، کرسی ترویجی «معنویتگرایی اسلامی و ضرورت امتداد اجتماعی آن»، از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با ارائه حجتالاسلام والمسلمین محمداسماعیل عبداللهی، مدیرگروه عرفان اسلامی پژوهشکده بینالملی عروه الوثقی برگزار شد.
در ادامه سخنان وی را میخوانید:
نوع جهانبینی هر انسان در ارزش و اعتبار معنویت وی اثرگذار است بنابراین ارزش معنویت، بستگی به ارزش جهانبینی شخص دارد. نوع و کیفیت شناخت انسان از اسلام نیز در کیفیت شناخت باطن پدیدههای هستی اثرگذار است. اگر با این فرمول پیش برویم، انسان هر پدیدهای را دارای زبان باطن میداند و این پدیده حکایتگر وجود حق متعال است؛ چنین نگاهی به پدیدههای عالم، نیازمند پدیدههای تربیتی و اقتضائاتِ ارتباطی است که در دو دانش علوم تربیتی و اخلاق بررسی میشود.
معنای امتداد اجتماعی معنویت اسلامی
منظور من از امتداد اجتماعی معنویت اسلامی، اعمال نگرش حاصل از جهانبینی و ایدئولوژی خاص در عناصر اجتماعی است. اگر بتوانیم این نوع نگرش در عناصر جمعی را اعمال کنیم و آنها را از ساحت فردی به ساحت اجتماعی امتداد دهیم، در واقع به امتداد اجتماعی معنویت اسلامی دست یافتهایم. این اعمال نگرش باید به گونهای صورت گیرد که در هر مواجههای باطن آن پدیده را لحاظ و ارتباط پدیده را با سایر پدیدهها و در نهایت وجود مطلق، مورد سنجش قرار داده و از آن پدیده، معرفت کسب کنیم. این معرفت میتواند اکتسابی و معنابخش زندگی انسان باشد، بنابراین امتداد اجتماعی معنویت اسلامی، مجموعه یک فرآیند است که به ساحت اجتماعی نفوذ پیدا میکند.
درباره اهمیت امتداد اجتماعی معنویتگرایی اسلامی باید گفت که گاهی از این امتداد اجتماعی معنویتگرایی اسلام با عنوان معنویتِ اجتماعی نیز تعبیر میشود و گاهی اگر کلمه به صورت دقیقتر به کار رود، میگوییم همان معنویت اجتماعی است که امتداد پیدا کرده است؛ همانگونه که به تعبیر علامه طباطبایی، اگر عرفان اسلامی به جامعه نیاید آن را عرفان نمینامیم. در حوزه معنویت اسلامی نیز اگر امتداد اجتماعی پیدا نکند، اساساً آن را معنویت نمیدانیم. از سوی دیگر معنویت شامل نظام عبادی، عرفانی، اخلاقی و تربیتی اسلام میشود. معنویت مورد تایید اسلام، معنویت برخاسته از عرفانی است که برپایه نظام عبادی و در چهارچوب شریعت و در نظام تربیتی اسلام شکل گرفته باشد.
رواج معنویتهای خودساخته
گر اینگونه نباشد و معنویت حاصل از عرفانی باشد که در چهارچوب نظام اخلاقی و تربیتی و یا بر پایه شریعت نباشد، در نهایت یا چیزی شبیه معنویتگرایی مدرن در جهان غرب حاصل میشود که معنویت منهای دین است، از اعتدال خارج شده و دچار افراط و تفریط میشود. این همان وضعیتی است که در معنویتهای خودساخته بشر مشاهده میکنیم که متاسفانه امروز بسیار زیاد شدهاند.
معنویتگرایی اسلامی علاوه بر پاسداشت شریعت، برای اتصال به معبود بر خدمت به خلق، ایثار و از خودگذشتگی در همه متغیرهای جامعه تاکید دارد و هر یک از این امور را وسیلهای برای تقرب به خدا میداند، بنابراین ابزارهای تقرب به خدا فقط در مسجد، سجاده و محراب خلاصه نمیشود بلکه به هر میزان اقدامات ما با نیت خالصانه و برای خدا و در جهت خدمت به خلق باشد، ابزاری برای تقرب به خدا نامیده میشود لذا در نگاه امتداد عملی و اجتماعی، پیدا کردن معنویتگرایی اسلامی، وصل به حق، تنها از مسیر گذر اجتماع امکانپذیر خواهد بود و ارزش بیشتری نیز خواهد داشت.
راهبردهای مختلفی نیز برای امتداد اجتماعی معنویت اسلامی وجود دارد اما بنده به دو مورد از آنها اشاره میکنم؛ یکی از از موارد، طراحی نظامهای معرفتی حاصل از مبانی وحیانی دین و دوم هم تولید نظریههای پایه به منظور اجتهاد در گزارههای استنطاقی دین یعنی گزارههای مرتبط با حوزه معنویت است.
حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
ارائه مقاله ایشان هم به لحاظ ساختاری و هم محتوایی و علمی بسیار خوب و پرمحتوا بود اما لازم است مباحثی را نیز در این زمینه مطرح کنیم تا شاید به غنای بحث کمک کند. آقای دکتر عبداللهی در مقاله خود، اشاره داشتهاند که معنویت برخاسته از عرفان، بر پایه نظام عبادی و شریعت است اما باید روشن میشد که مقصود از عرفان به معنای خود معرفت و بصیرت است یعنی معنویتی که خاستگاه آن معرفت و بصیرت و بر پایه شریعت اسلامی است یا مقصود از معنویت برخاسته از عرفان، عرفان اصطلاحی یعنی عرفان به عنوان یک دانش است.
نکته دیگر اینکه دکتر عبداللهی، بحث ضرورت امتداد به ساحت فردی و اجتماعی را متفرع به پاسخ چند سؤال همانند شاخصههای معنویتگرایی، رابطه دین و معنویت و نقش معنویت در هویتبخشی اجتماعی منوط کردند اما معتقدم باید ابتدا هویت اجتماعی معنویت اسلامی کاملا مشخص شود و سپس به نقش معنویت اسلامی در هویتسازی اجتماعی اشاره شود؛ چراکه تا هویت اسلامی را به صورت دقیق تعریف نکنیم، نوبت به نقش معنویت در هویتسازی اجتماعی نخواهد رسید.
امتداد اجتماعی در ذات معنویت اسلامی است
پیشنهاد این است که باید از ابتدا در زمینه معنویت، تعریفی ارائه شود که سیستمی و نظامواره باشد؛ مثلاً میتوانیم بگوییم معنویت در ساحتهای بینشی، گرایشی و کنشی چه ویژگیهایی دارد؟ گرچه در درون این سه ساحت کلان، دو ساحت منشی و روشی نیز قابل بیان است اما ساحتهای هویتبخش در معنویت اسلامی همان ساحتهای سهگانه هستند. از سوی دیگر، اگر این معنویت ما اسلامی به معنای واقعی کلمه باشد، اساساً امتداد اجتماعی دارد یعنی امتداد اجتماعی را ما به معنویت اسلامی نمیدهیم بلکه ما صرفاً میخواهیم امتداد اجتماعی آن را بروز و ظهور بدهیم. در واقع گاهی میخواهیم اجتماعیات را به معنویت الصاق کنیم اما گاهی در ذات آن است که باید این نکته را در نظر داشته باشیم.
کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی» مقام معظم رهبری یا «جهان بینی اسلامی» شهید مطهری و کتب بزرگان دیگر همانند علامه طباطبایی و … به گونهای اسلام را طراحی و تبیین میکنند که امتداد اجتماعی در درون آن است و عناصری همانند عقلانیت، عدالت، معنویت و … که ارائه میدهند از هم گسیخته نیستند بلکه پیوسته هستند، بنابراین اگر کسی معنویت اسلامی را اینگونه مورد توجه قرار ندهد و نداند این عناصر ارتباط ذاتی و وجودی دارد، نتیجه مؤثری در پی ندارد لذا اگر از این پژوهش، صورتبندی بهتری ارائه کنیم و ابتدا از خاستگاه معنویت اسلامی، ساحتها و مؤلفههای معنویت اسلامی سخن بگوییم و سپس به فکر بیان امتداد اجتماعی آن باشیم، شکل سیستمیتری پیدا خواهد کرد. به نظرم تمام مباحث دکتر عبداللهی درست است اما در زمینه طراحی سیستمی که ایشان به دنبال آن هستند، باید اقدامات و تمرکز بیشتری صورت گیرد تا پژوهش کارآمد و اثربخشی بیشتری داشته باشد.