چرا بايد خمس بدهيم؟

بايد توجه داشت كه سيستم اقتصادي توزيع و توليد ثروتها و پرداخت خمس و زكات و ساير مسائل مالي مانند كفارات، ديات و غيره نيز، رعايت عدل را در بعد اقتصادي روشن مي‌سازد، زيرا بدون يك سيستم اقتصادي، قشر عظيمی گرفتار فقر و محروميت مي‌شوند.به همين دليل مقصود ما از اقتصاد اسلامی، آن سيستمی است كه به وسيله آن راه و رسمی كه اسلام در تنظيم حيات اقتصادی دارد تجسّم و عينيّت پيدا می‌كند.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، به طور كلی می‏‌توان گفت: پرداخت خمسِ اموال، دو نقش اساسی در زندگی مسلمان‌ها به ویژه شیعیان ایفا می‌كند:

1 – مادی : توزیع ثروت بر اساس عدالت اجتماعی

2 – معنوی : ( تهذیب نفس)

عدالت اقتصادی در پرتو بعثت پیامبران

بنابر روایت شیعه نیوز، قرآن كریم یكی از مهمترین دلایل اجتماعی بعثت پیامبران را زمینه سازی برای اقامه قسط و گسترش مطلق عدالت توسط خود مردم میداند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛ ما پیامبران را با دلایل روشن و معجزات آشكار فرستادیم و كتاب و میزان حق و باطل را با آنان همراه ساختیم تا مردم (در پرتو تربیت دینی) به عدل و قسط قیام كنند .

تعریف عدالت

عدالت به مفهوم اتمّ آن عبارت است از: اعطای حق هر صاحب حقی كه شامل حق الله نیز میشود. امام سجاد (علیه‌السلام) فرمود: «حق الله الاكبر علیك ان تعبده و لا تشرك به شیئاً؛ بزرگترین حق خدا این است كه او را پرستش كرده و احدی را شریك او قرار ندهی.»

گاهی عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در جایگاه و پایگاه مناسب خویش است؛ از انفاق و پرداخت حقوق مالی گرفته تا سخن گفتن به موقع و هر كسی را در مقام مناسب گذاشتن، و نیز توزیع و تولید ثروت به صورت مناسب و عادلانه.

سیستم اقتصادی در اسلام

باید توجه داشت كه سیستم اقتصادی توزیع و تولید ثروتها و پرداخت خمس و زكات و سایر مسائل مالی مانند كفارات، دیات و غیره نیز، رعایت عدل را در بعد اقتصادی روشن می سازد، زیرا بدون یك سیستم اقتصادی، قشر عظیمی گرفتار فقر و محرومیت میشوند. به همین دلیل مقصود ما از اقتصاد اسلامی، آن سیستمی است كه به وسیله آن راه و رسمی كه اسلام در تنظیم حیات اقتصادی دارد تجسّم و عینیت پیدا می كند.

پیوستگی سیستم اقتصادی و اصول اعتقادیی

مبانی فلسفی نظام اقتصادی در اسلام با جهانبینی و اصول اعتقادی، به هم مرتبط و پیوسته است. به همین دلیل شناخت سیستم اقتصادی مستلزم شناخت مبانی فكری و فلسفی است؛ به عبارت دیگر سیستم اقتصادی از عقاید، اخلاق و احكام اسلامی تفكیكناپذیر میباشد، چون فروع دین از اصول دین نشأت پیدا كرده است و همین انسجام فروع و اصول و اخلاق و ایمان است كه ضمانت اجرایی خمس و زكات را تأمین میكند؛ مثلاً قرآن در باب وجوب خمس اموال و لزوم پرداخت آن به صاحبان سهام (سهم امام و سهم سادات) میفرماید: «ان كنتم آمنتم بالله و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان؛ اگر به خدا و آنچه بر بندهاش (حضرت محمد) در روز جدایی (حق و باطل) نازل كرده ایمان و اعتقاد دارید خمس خواهید داد.

پرداخت خمس و زكات در رشد اخلاقی و تربیتی پرداخت كننده نقشی اساسی ایفا میكند. قرآن میفرماید: «خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزكیهم؛ از اموال آنها صدقات را بگیر كه در پاك كردن و تزكیه و رشد معنوی آنها دخیل است، چرا كه هر عبادتی ظاهری دارد و باطنی. اراده و نیت و انگیزه شخصی، باطن عبادت و فرایض مالی را ترسیم میكند.

پرداخت خمس اموال به قصد قربت، آثار تربیتی و بركات اقتصادی در پی دارد، اما از نظر تربیتی، انفاقِ خمس اموال به مثابه دل كندن و رهایی از وابستگی آدمی به جذابترین مظاهر دنیوی است. قرآن میفرماید: «و انّه لحب الخیر لشدید؛ انسان علاقه بسیاری به مال دارد». از اینرو مشكلترین دستورات اسلامی، احكام مالی است.

انفاق مال از اهدای جان كمتر نیست. بسا افرادی در راه حفظ مال و منال از جان گذشتهاند. حرّیت و آزاد منشی از آن كسی است كه از مال بگذرد و اصولاً اطاعت از خدا در انفاق مال، اثرات معنوی بسیار بزرگی دارد. قرآن با توجه به این حقیقت میفرماید: «لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا مما تحبّون؛ هرگز به مقام نیكوكاری نمیرسید، مگر اینكه از آنچه دوست دارید انفاق كنید.»

خمس و یا زكات، از پلیدیهای روحی و روانی پاك میشود و زمینه نزول بركات مادی و معنوی را فراهم میآورد.

بسیاری از مردم از ترس كمبود مال و فقر و ناداری، زكات و خمس نمیدهند، ولی اگر ایمان و توكل به خدا در كار باشد نباید از فقر و ناداری ترس و واهمهای داشته باشند. از همه بالاتر اینكه آنچه موجب اهمیت و عنایت خداوند به این فریضه میشود همان تقوا، اخلاص، خوشحالی مستمندان و بندگان خدا و بستگان پیامبر است. خدا در قرآن میفرماید: «من ذا الذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه له؛ كیست كه به خدا قرض نیكو بدهد تا خدا آن را به صورت افزون برگرداند.»

ذات اقدس الهی نیازی به استقراض از بندگانش ندارد، میخواهد بفرماید: كسی كه به بندهای قرض بدهد مثل این است كه این احسان و هدیه را به خدا داده است؛ در صورتی كه آنچه مورد توجه خدا واقع میشود اخلاص و تقوایی است كه باعث این عمل گردیده است. قرآن درباره قربانی كردن میفرماید: «لن ینال الله لُحُومها و لا دماؤها و لكن یناله التقوی منكم؛ هرگز گوشت و خون قربانی شما به خدا نمیرسد، و لكن تقوای شما كه باعث این عمل گردیده است به خدا میرسد.»

در خمس هم همان قصد قربت و اخلاص است كه مورد توجه ذات اقدس الهی قرار میگیرد، چون این نوع انفاق كه با انگیزه پاك و نیت خالص و به قصد قربت انجام میشود به خدا میرسد، چرا كه اگر ایمان و اخلاص و امید به ثواب و علاقه به قرب پروردگار نبود هرگز كسی محصول زحمات خود را پرداخت نمیكرد.

[1] انفال (8) آیه 41.

[1] توبه (9) آیه 103.

[1] ) عادیات (100) آیه 8.

[1] آل عمران (3) آیه 92.

دورنمائى از فلسفه خمس و زكات

گرچه اسلام درآمدهایى را كه از طرق نامشروع، همچون اختلاس، احتكار، كمفروشى، ربا، سرقت، رشوه و امثال آن بدست مىآید، به شدّت حرام كرده و حكومت اسلامى را مسئول بازگشت این اموال به صاحبان اصلى آنها دانسته است، چنانكه امیرالمؤمنین علىعلیه السلام فرمود: تمام اموالى را كه در زمان خلیفه سوّم میان نورچشمىها به ناحق تقسیم شده است، برخواهم گرداند، گرچه آن اموال در مهر زنان هزینه شده باشد.(2) امّا با این حال به دلایل تفاوتهاى حكیمانهاى كه خداوند میان انسانها قرار داده است و به خاطر تلاش و تخصّص و ابتكار، برخى افراد درآمد بیشترى دارند كه از طریق مشروع نیز كسب كردهاند، و برخى افراد با درآمد كم، توانِ اداره زندگى خود را ندارند.

تمام نظامهاى بشرى براى كمدرآمدها به فكر چاره بودهاند، زیرا اگر این خلاء به نحوى پر نشود، كینه و حسادتِ كمدرآمدها نسبت به پردرآمدها شعلهور مىشود و شعلهاش ممكن است همه چیز را بسوزاند. اگر گرسنگان سیر نشوند، خطر بالارفتن آمار جنایات جدّى مىشود و هر نظامى كه به فكر گرسنگان نباشد، ماندنى نیست.

گرسنگىِ جمعى از مردم و پرخورى جمع دیگر را هیچ عقل و وجدان سالمى نمىپذیرد. به همین دلیل، براى حلّ این مسأله افراد و حكومتها، طرحهاى زیادى ارائه دادهاند كه رایجترین آنها گرفتن مالیات و برقرارى تأمین اجتماعى و ایجاد مؤسسات خیریه و صندوقهاى قرض الحسنه و امثال آن است.

اسلام نیز كه مكتبى جامع و اجتماعى است، براى فقرزدایى و حل مشكل محرومان جامعه، طرحهایى را ارائه داده كه یكى از آنها، مسئله خمس است.

رسیدگى به فقرا به قدرى مهم است كه حضرت علىعلیه السلام در حال نماز انگشتر خود را به فقیرى كه در مسجد از مردم تقاضاى كمك مىكرد و كسى به او پاسخ مثبتى نداد، عطا كرد و اشاره نكرد كه صبر كند و بعد از نماز به او كمك كند بلكه در حال ركوع انگشتر خود را به او بخشید و آیه نازل شد: «انّما ولیكم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزّكاة و هم راكعون . 3

البتّه در بحث خمس، تفاوتهاى خمس و زكات با مالیات مرسوم دولتى بیان شده است كه ان شاءاللّه مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.

خمس، نوعى تعدیل ثروت است كه انسان با اراده خود و با قصد قربت، براساس ایمانى كه دارد و اعتمادى كه به او مىشود، درآمدهاى خود را بررسى و هزینه متعارف زندگى خود را از آن كاسته و بیست درصد از سودى كه مازاد بر هزینه زندگى سالانه او است، به عالمترین، متّقىترین و بىهوسترین افراد مىپردازد تا او همچون وكیلى مورد اعتماد، در آنچه به صلاح جامعه مىبیند، هزینه كند.

این تعدیل ثروت از طریق خمس و زكات، امرى واجب است، ولى اسلام براى تعدیل ثروت راههاى غیر الزامى دیگرى نیز از قبیل وقف، هبه، صدقه، انفاق، وصیت، كفّاره، نذر، عهد، ایثار و قرضالحسنه، قرار داده است.

تعدیل ثروت در بعضى از مكاتب اقتصادى همچون كمونیسم، از طریق نفى مالكیت خصوصى و به انحصار دولت درآوردن همه چیز، آن هم به صورت اجبار صورت مىگیرد كه در این نوع تعدیل هیچگونه آزادى و انتخاب و رشد وجود ندارد.

خمس در قرآن کریم

«وَ اعلَموا أنّما غَنِمتُم مِن شَىءٍ فَاِنّ لِلّهِ خُمُسَه و لِلرَّسولِ ولِذِى القُربى وَ الیتامى والمَساكینِ وابنِ السَّبیلِ اِن كُنتُم آمَنتُم بِاللّه…»(12)

«اگر به خدا ایمان دارید، بدانید هر چه را به عنوان غنیمت بدست مىآورید، بى تردید یك پنجم آن براى خدا و رسول و خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان است.»

نگاهى دقیقتر به آیه خمس

نگاهى به آیه خمس اهمیت آن را نشان مىدهد زیرا:

1- در كمتر آیهاى مربوط به احكام، این همه تأكید پى در پى آمده است. كلمات «واعلموا، انّما، من شى، فانّ، للّه خُمُسه (بجاى «خمسه للّه») و ان كنتم آمنتم» نشان تأكید است.

2- براى تهییج مردم مىفرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید. بنابراین پرداخت آن از لوازم ایمان شناخته شده است.

3- جمله «فانّ للّه خُمُسه» (كه به اصطلاح جمله اسمیه است) بیانگر این است كه این حكم دائمى است، نه موقّت و موسمى. به علاوه چیزى كه نشانه ایمان است نمىتواند موقّت باشد.

4- كلمه «واعلموا» در اول آیه به معناى آن است كه باید خمس دادن باورتان بیاید و مسئله را جدى بگیرید. راستى عجیب است كه شركت در جبهه، كنار پیامبر بودن، اهل نماز و روزه بودن، عقاید سالم داشتن، از مهاجرین، انصار و سابقین بودن، مجروح شدن و بالاخره بر سپاه كفر پیروز شدن به تنهایى كافى نیست، زیرا با آن همه كمالات باز هم قرآن مىفرماید: اى رزمندگان پیروز! اگر ایمان دارید خمس غنائم را بپردازید. اگر به بعضى از دستورات مثل جهاد و نماز عمل كردید، ولى به دستور خمس عمل نكردید، ایمان واقعى ندارید.

اهمیت خمس

نه تنها در آیه 41 سوره انفال، پرداخت خمس شرط و لازمه ایمان شمرده شده، بلكه چهارمین آیه این سوره نیز نشانه مؤمنان واقعى را كمك به محرومان مىداند و مىفرماید: «مؤمنان كسانى هستند كه هرگاه خداوند یاد شود دلهایشان مىطپد و… از آنچه به آنها روزى كردهایم انفاق مى كنند. اینان همان مؤمنان حقیقى هستند.» آرى، پرداخت خمس از جهات متعددى داراى اهمیت است كه ما به بعضى از آن جهات فهرستوار اشاره مىكنیم.

از نظر اعتقادى

همان گونه كه در آیه خمس خواندیم: پرداخت خمس نشانه ایمان و اعتقاد واقعى است. «اِن كنتم آمنتم…»

از نظر عبادى

خمس از عبادات است و باید با قصد قربت پرداخت گردد و هرگونه ریاكارى و ناخالصى در انجام این فریضه اختلال به وجود مىآورد.

از نظر اقتصادى

پرداخت خمس راهى براى تعدیل ثروت، مبارزه با تكاثر و رسیدگى به محرومان و تهىدستان جامعه است.

از نظر اجتماعى

پرداخت خمس راهى براى ایجاد الفت و محبت میان طبقات مختلف و جلوگیرى از ایجاد شكافهاى عمیقِ اجتماعى است.

از نظر روانى

پرداخت خمس سبب مىشود كه انسان در خود احساس كند حامى اهل بیت و مراجع تقلید و حوزههاى علمیه و تبلیغات صحیح دینى است و این احساس همواره او را هوادار جبهه حق و مخالف جبهههاى باطل و وسوسههاى آنان قرار مىدهد.

از نظر تربیتى

پرداخت خمس انسان را حسابگر، دقیق، وظیفهشناس، نسبت به محرومان جامعه مسئول و نسبت به حمایت از خط خدا و رسول و اهلبیتعلیهم السلام، متعهّد تربیت مىكند.

پرداخت خمس روح سخاوت و نوع دوستى را در انسان شكوفا مىكند.

پرداخت خمس روحیه بىتفاوتى و دنیاپرستى را از انسان برطرف مىكند.

رابطه انسان را با خدا از طریق قصد قربت در پرداخت،

رابطه انسان را با محرومان از طریق كمك به ایتام،

رابطه انسان را با حاكم معصوم یا عادل از طریق كمك به فقهاى عادل،

رابطه انسان را با جامعه از طریق تقویت حوزههاى علمیه و اعزام اسلام شناسان به اطراف،

رابطه انسان را با خودش از طریق مهار كردن خوى حرص و بخل و بىتفاوتى،

رابطه انسان را با نسل آینده از طریق حلال كردن لقمهها و مهریهها،

و رابطه انسان را با پیامبر اسلام و اهل بیت معصومشعلیهم السلام از طریق رسیدگى به سادات محروم تنظیم و تصحیح و تقویت مىكند.

آثار خمس

اگر به تعبیراتى كه در آیات و روایات آمده است توجّه كنیم، به آثار پرداخت خمس بیشتر پى خواهیم برد. بعضى جملات و كلماتى را كه براى فلسفه خمس آمده فهرستوار مطرح مىكنیم.

1- نسل پاك

در روایات مىخوانیم: «لتطیب ولادتهم»(17) پرداخت خمس، مال را پاك و مال پاك مقدمه نسل پاك است.

2- تقویت دین

امام رضاعلیه السلام فرمودند: «الخمس عوننا على دیننا»(18) خمس، حق ما اهلبیت و پشتوانه مكتب و راه ما است.

3- نشانه وفا

در تعبیر دیگر مىخوانیم: «المسلم من یفى اللّه بما عهد الیه و لیس المسلم من اجاب باللسان و خالف بالقلب»، مسلمان واقعى كسى است كه به پیمان الهى وفادار باشد و كسى كه با زبان جواب مثبت ولى در دل جواب منفى مىدهد، در حقیقت مسلمان نیست.(19)

4- كمك به یاران

امام رضاعلیه السلام فرمود: خمس وسیلهاى براى كمك ما بر بستگان و یاوران ماست. «ان الخمس عوننا على عیالاتنا»(20)، «عوننا على موالینا»(21)

5 – پاكى مال

امام صادق علیه السلام فرمود: من از گرفتن درهم شما هدفى جز پاك كردن شما ندارم، زیرا وضع مالى من امروز خوب است. «ما ارید بذلك الا ان تطهروا»(22)

6- گوارا بودن درآمد

در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم: هر كس خمس ما را بدهد باقى درآمدش براى او گواراست. «یودّى خمسنا و یطیب له»(23)

7- حفظ آبرو در برابر مخالفان

امام رضا علیه السلام فرمود: به وسیله خمس، ما آبروى خود و طرفدارانمان را در برابر تهدیدات مخالفان حفظ مىكنیم. «و ما نبذله و نشترى من اعراضنا ممن نخاف سطوته»(24)

8 – فقر زدائى از خاندان رسالت

امام كاظم علیه السلام فرمود: خداوند نیمى از خمس را براى فقر زدائى از بستگان پیامبر كه از زكات و صدقات محرومند قرار داد. «و جعل للفقراء قرابة الرسول نصف الخمس فاغناهم به عن صدقات الناس…»(25)

9- كفّاره گناهان و ذخیره قیامت

امام رضا علیه السلام فرمود: خارج كردن خمس مال، وسیله آمرزش گناهان و ذخیره قیامت و روز نیاز شماست. «فان اخراجه… تمحیص ذنوبكم و ما تمهدون لانفسكم لیوم فاقتكم»(26)

10- ضمانت بهشت

شخصى نزد امام باقر علیه السلام آمد و خمس مال خود را پرداخت، امام فرمود: بر من و پدرم لازم است كه بهشت را براى شما ضمانت كنیم. «ضمنت لك علىّ و على ابى الجنّة»(27)

11- شمول دعاى امام

امام رضا علیه السلام فرمود: خمس، كمك ما بر حفظ مكتب است، سپس فرمود: تا مىتوانید خودتان را از دعاى ما محروم نكنید. «ولا تحرموا انفسكم دعاءنا ما قدرتم علیه»(28)

12- كلید رزق

امام رضا علیه السلام فرمود: پرداخت خمس كلید رزق شماست. «فان اخراجه مفتاح رزقكم»(29)

13- نظم و حساب در سرمایه

كسى كه حساب سال دارد و خمس مىدهد، در واقع شخصى حسابگر، منظم و دقیق است و میزان درآمد و مصرفش مشخّص است.

امام باقر علیه السلام فرمود: «الكمال كلّ الكمال: التّفقه فى الدّین والصبر على النائبة و تقدیر المَعیشة»(30) بالاترین كمال در سه چیز است: شناخت عمیق دین، پایدارى در برابر ناملایمات و نظم و برنامه در زندگى.

14- عنایات ویژه

كسانى كه اهل خمس هستند، یعنى در هر درآمد خود، سهم خدا، رسول، اهل بیت و سهم دیگران را در نظر دارند، قهراً خدا و اولیاى او نیز به او عنایات ویژه دارند.

مگر در قرآن نمىخوانیم: «فاذكرونى اذكركم»(31) مرا یاد كنید، شما را یاد مىكنم.

مگر در قرآن نمىخوانیم: «ان احسنتم احسنتم لانفسكم»(32) اگر خوبى كنید به خودتان خوبى كردهاید.

مگر در قرآن نمىخوانیم: «اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها»(33) اگر شخصى نسبت به شما كریمانه برخورد كرد، شما بهتر از او برخورد كنید.

مگر قرآن وعده نداده كه «ان تنصروا اللّه ینصركم»(34) اگر شما خدا را یارى كنید خداوند شما را یارى مىكند.

مگر قرآن خبر از دوست داشتن نیكوكاران نداده است: «انّ اللّه یحبّ المحسنین»(35)

آرى، كسى كه با پرداخت خمس، حق خدا و رسول و امام را مىدهد، در حقیقت مشمول تمام آیاتى است كه گفته شد. زیرا او هم خدا را یاد كرده، هم احسان كرده، هم اولیاى خدا و محرومان را گرامى داشته و هم مكتب الهى را یارى نموده است و دریافت این همه عنایات در برابر 20% مازاد درآمد سال، سود بزرگى است.

یك نمونه از عنایات ویژه

زنى به نام شطیطه یك درهم پول و یك كلاف نخ را از نیشابور براى امام كاظم علیه السلام فرستاد و از كمى مال خود عذرخواهى كرد و گفت: «انّ اللّه لا یستحیى من الحق»

امام درهم و كلاف را پذیرفت و فرمود: سلام مرا به این خانم برسانید و این چهل درهم و این پارچهاى كه جزو كفن خودم هست به او بدهید، او چند روزى بیشتر زنده نیست ولى همین كه از دنیا رفت من براى نماز بر جنازه او به نیشابور خواهم آمد.(36) در این ماجرا امام چند درهم را از یك مسلمان مخلص مىپذیرد و این همه او را مورد تفقد قرار مىدهد ولى مبالغ سنگینى را از افراد نااهل نمىپذیرد.

خمس در روایات

امام كاظم علیه السلام فرمود: «لقد یسر اللّه على المؤمنین ارزاقهم بخمسة دراهم جعلوا لربّهم واحداً واكلوا اربعة حلالا ثم قال هذا من حدیثنا صعب مستصعب لایعمل به ولا یصبر علیها الا ممتحن قلبه للایمان»(37) خمس مالتان را بدهید تا رزق شما حلال شود، سپس فرمود: این كلام سختى است كه جز افراد با ایمانِ امتحان شده، تحمّل آن را ندارند.

نپرداختن خمس، در كنار شرك و قتل نفس، از بزرگترین گناهان كبیره شمرده شده است. امام صادقعلیه السلام فرمود: «اكبر الكبائر سبع: الشرك والقتل واكل اموال الیتامى و عقوق الوالدین و قذف المحصنات و الفرار من الزحف وانكار ما انزل اللّه»، سپس فرمود: امّا خوردن مال یتیمان همان حقّ ما است كه از ما ربوده و خوردند.(38).

امام زمانعلیه السلام فرمود: «لعنة اللّه والملائكة والناس اجمعین على مَن استحلّ من مالنا درهماً»(39)، لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر كسى كه یك درهم مال ما را حلال بشمارد و در روایت دیگر فرمود: ما دشمن این گونه افراد هستیم. «و نحن خصمائه»(40).

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «هلك الناس فى بطونهم و فروجهم لانهم لم یؤدوا الینا حقّنا»(41)، مردم بخاطر اینكه حقّ ما را نمىدهند غذا و آمیزش آنان ناپاك شده و سبب هلاكت آنان مىشود.

در بعضى احادیث مىخوانیم: «من استحل منها شیئاً فامسكه فانما یاكل النیران»(42)، كسى كه بخشى از خمس را حلال پندارد و آن را نپردازد، گویا آتش مىخورد.

یاران واقعى اهل بیت علیهم السلام آنگونه ایمان داشتند كه نپرداختن خمس را مساوى با حرام خوردن و قبول نشدن نماز و روزه مىدانستند و در سؤال كتبى خود از آن بزرگواران مىپرسیدند كه خمس را چگونه بپردازیم تا جزو حرام خواران و كسانى كه نماز و روزهشان قبول نیست نباشیم.(43).

امام باقرعلیه السلام فرمود: آسانترین وسیلهاى كه انسان را به دوزخ مىبرد خوردن مال یتیم است، سپس حضرت فرمود: ما یتیم هستیم(44) (و نپرداختن خمس، به منزله خوردن مال یتیم است.

در حدیث دیگر مىخوانیم: از سختترین شرائطى كه مردم در قیامت دارند وضعیت تاركان خمس است.(45).

در حدیثى مىخوانیم: «الدنیا و ما فیها للّه و رسوله و لنا فمن غلب على شیىء منها فلیتّق اللّه و لیؤدّ حقّ اللّه و لیتبرّ اخوانه فان لم یفعل ذلك فاللّه و رسوله و نحن براء منه»(46)، هر كس بر مال دنیا دست یافت باید تقوى پیشه كند و حق خدا را بپردازد و به برادران ایمانى خود احسان كند و اگر این چنین نكرد خدا و رسول و ما اهل بیت از او بیزاریم.

امام رضا علیه السلام فرمود: «ان الخمس عوننا… فلا تزووه عنّا ولا تحرموا انفسكم دعاءنا ما قدرتم علیه»(47) خمس كمك به ماست آن را از ما دور نكنید تا از دعاى ما محروم نشوید.

امام زمان علیه السلام فرمودند: «فلا یحلّ لاحد ان یتصرف فى مال غیره بغیر اذنه فكیف یحل ذلك فى مالنا من فعل شیئاً من ذلك لغیر امرنا فقد استحل منا ما حرم علیه و من اكل من مالنا شیئا فانما یأكل فى بطنه نارا و سیصلى سعیرا»(48)، با اینكه هیچ كس حق ندارد در مال غیر تصرّف كند، پس چگونه مردم در مال ما تصرف مىكنند؟ هر كس بدون دستور ما در مال ما تصرف كند مرتكب گناه شده و هر كس ذرهاى از مال ما را بخورد پس گویا آتش در شكم اوست.

در روایات مىخوانیم: «لا یعذر عبد اشترى من الخمس شیئاً ان یقول ربّ اشتریته بمالى حتّى یأذن له اهل الخمس»(49)، عذر كسى كه از خمس چیزى خریدارى كند پذیرفته نیست، مگر آنكه صاحبان خمس اجازه دهند.

امام باقر علیه السلام فرمود: براى هیچ كس حلال نیست مال خمس ندادهاى را خریدارى كند مگر آنكه حق ما را به ما برساند.(50).

در كتب فقهى و رسالههاى مراجع بزرگوار مسائلى است كه بر همه مقلدین دانستن آنها لازم است و ما چند جمله از كتاب شریف عروةالوثقى بیان مىكنیم:

اگر انسان قبل از پرداخت خمس كنیزى بخرد حق تصرّف ندارد.(53)

تا مقدار خمس را با فقیه جامع الشرائط مصالحه نكرده، تصرّف در مال خمس نداده جایز نیست، حتّى اگر در نیت خود قصد پرداخت مبلغ را داشته باشد.(54).

استفاده از لباس و مكانى كه خمس آن داده نشده نماز را با مشكل مواجه مىكند، چنانكه در حج، طواف با لباس احرامى كه خمس آن داده نشده، باطل است.

خمس در زمان پیامبر اعظم صلى الله علیه وآله

1- در آیات و روایات نام زكات بیشتر از خمس آمده است، شاید بدلیل این كه جز افراد نادر در مكّه و بعضى از قبایل كه بازرگانى مىكردند بیشتر مردم كشاورز و دامدار بودند، ولى با این حال پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله افرادى را براى گرفتن خمس به مناطق مىفرستاد، چنانكه در تاریخ آمده است: مثلاً علىّ بن ابیطالبعلیهما السلام و عمروبن حزم و معاذبن جبل را به یمن و مُحمیه را در بنى زبید براى گرفتن خمس فرستاد. «بعثه رسول اللّه لاخذ الاخماس».(55)

2- پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله براى هیأتهایى كه به حضورش مىرسیدند بعد از امر به ایمان در كنار نماز و زكات، خمس را نیز مطرح مىفرمودند: «آمركم بالایمان… و اقام الصلوة و ایتاء الزكاة و تعطوا الخمس من المغنم»(56)

3- پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله در نامههایى كه براى قبایل مىفرستادند به موضوع خمس اشاره مىكردند.(57).

4- مسلمانان همان گونه كه زكات را نزد پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله مىفرستادند، خمس را نیز خدمت حضرت مىفرستادند.(58).

خمس پس از پیامبر اعظم صلى الله علیه وآله

گرچه مسیرى كه پیامبر معین فرموده بود دچار انحراف گردید و خلفا غنیمت را منحصر در غنائم جنگى نمودند و اهل بیت پیامبر تا زمان امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام از خمس منع گردیدند، لیكن هنگامى كه فضاى تبلیغ براى این دو امام عزیز باز شد، به مسئله خمس پرداختند.(59)

بعد از امام صادق علیه السلام تا زمان غیبت حضرت ولىعصر علیه السلام امامان معصوم در مناطق مختلف مثل بلخ، بخارا، رى، قم، نیشابور، شیراز، همدان، خراسان، قزوین، اهواز، عراق، یمن، موصل و بغداد براى گرفتن خمس نماینده داشتند.

وسوسه هاى شیطانى

وسوسه از راه وعده فقر

هنگامى كه فردى تصمیم بر دادن حقّ اللّه مىگیرد، شیطان به او وعده فقر مىدهد(62) كه اگر خمس بدهى مال تو كم مىشود و فردا فقیر و محتاج مىشوى، هنوز فرزندانت به سر و سامان نرسیدهاند. ولى قرآن نیز در برابر وعده فقر شیطان وعدههایى دارد از جمله:

– آنچه در راه خدا بدهید، خداوند جایگزین مىكند: «فهو یخلفه»(63) انفاق مثل مكیدن شیر مادر است كه هرچه فرزند مىخورد، خداوند دوباره سینه مادر را پر مىكند.

– هر چه بدهید گم نمىشود و آن را نزد خداوند مىیابید. «تجدوه عنداللّه»(64)

– كارهاى خیر شما باقى مىماند و پاداش بهتر دارد. «والباقیات الصالحات خیر عند ربّك ثواباً»(65)

– هر چه نزد شماست فانى مىشود، ولى اگر رنگ الهى پیدا كند و در راه او مصرف شود ابدى مىگردد. «ماعندكم ینفد و ما عنداللّه باق»(66).

– در راه خدا از خرج كردن نترسید كه او به شما وسعت مىدهد. «و اللّه واسع علیم»(67)

– مثال آنچه در راه خدا مىدهید مثال دانه گندمى است كه در خاك پنهان مىشود، ولى چیزى نمىگذرد كه از آن دانه، هفت خوشه و در هر خوشه صد دانه ظاهر مىشود.(68).

نوع دیگرى از وسوسه

اگر شیطان در مرحله اول حریف انسان نشد كمى تخفیف داده و مىگوید: خمس واجب است ولى حالا صبر كن. عجله درست نیست هنوز آخر كار نشده و معلوم نیست سود و زیان چقدر است، ممكن است بعضى از سرمایههاى تو نقد نشود، ممكن است بعضى از جنسهاى فروخته شده برگردد، امسال سود بردى، شاید سال آینده زیان كنى و… .

قرآن در برابر این تأخیر، سفارشاتى دارد و تذكراتى مىدهد از جمله:

1- در قرآن بارها كلمه «بغتة» بكار رفته است، یعنى ممكن است مرگ ناگهانى فرا رسد و توفیق عمل خیر نداشته باشى.

2- تاریخ افراد و اقوام و گروههایى در قرآن مطرح شده كه ناگهان گرفتار قهر الهى شدند.

3- قرآن صحنههائى از آرزوى برگشتن به دنیا و انجام كار خیر را نقل مىكند كه البتّه هرگز به این آرزو پاسخ مثبتى داده نمىشود.

4- قرآن در آیه 14 سوره حدید گفتگوى دوزخیان را با بهشتیان در قیامت اینگونه بیان مىفرماید: منافقان التماس مىكنند كه نگاهى به ما كنید تا از نور شما استفاده كنیم. وقتى جواب رد مىشنوند مىگویند: آیا ما در دنیا با شما نبودیم؟ بهشتیان مىگویند: چرا ولى شما خودتان را فریب دادید و در كار خیر، امروز و فردا كردید.

وسوسه دیگر

گاهى شیطان وسوسه مىكند كه خدا خواسته گروهى فقیر و گروهى در رفاه باشند، اگر خدا بخواهد به فقرا نیز ثروت مىدهد. «انطعم من لو یشاء اللّه اطعمه»(70) گویا این افراد غافلند كه دادنها و گرفتنهاى الهى براى آزمایش مردم است تا كسى كه ثروت دارد از خود سخاوت و كسى كه ندارد از خود صبر و قناعت نشان دهد.

گاهى مىگویند ما هنوز مشكل مسكن و همسر و مركب و اشتغال خود یا فرزندانمان را حل نكردهایم كه خمس بپردازیم.

پاسخ: اسلام، خمس را پس از تأمین هزینههاى متعارف و متعادل زندگى قرار داده است. تأمین نیازهایى مانند ازدواج خود یا فرزندان، تهیه مسكن و مركب و سفرهاى تفریحى و زیارتى و هدایا و مهمانىها و انواع هزینههایى كه در آن ریخت و پاش نیست و در نظر عموم مردم بجاست، مقدم بر خمس است ولى متأسفانه بعضى از مردم اسرافكارى و بلند پروازى و تجمّلگرایى و چشم هم چشمى را بهانه نپرداختن خمس قرار مىدهند.

به هر حال خمس پس از تأمین زندگى عادى است. مثلاً اگر پنج میلیون تومان درآمد سال شما و چهار میلیون تومان خرج زندگى سالانه شما باشد، تنها خمس یك میلیون تومان یعنى دویست هزار تومان بر شما واجب است و از پنج میلیون تومان سود، نپرداختن دویست هزار تومان، بىانصافى است. راستى اگر باغ انگورى را به انسان ببخشند و بگویند در هر سال چند كیلو از انگور این باغ را به صاحبش بدهید، بىاعتنایى به این خواسته خلاف هر وجدان بیدار نیست؟

موارد ومصارف خمس- خمس براى كیست؟

در آیه 41 سوره انفال موارد خمس چنین بیان شده است: «واعلموا انّما غنمتم من شىء فانّ لِلّه خُمُسَه و للرسول و لذى القربى» بدانید هر چه را كه بدست آوردید پس قطعاً یك پنجم آن براى خدا و رسول و ذىالقربى است.

از امام رضا علیه السلام درباره این آیه سؤال شد كه سهم خدا را به چه كسى بدهیم؟ فرمود: سهم خدا، به رسول خدا مىرسد و هر چه براى رسول خداست براى امام است.(78)

ناگفته پیداست كه سهم خدا و رسول و امام، امروزه باید در راه معرّفى مكتب و احكام آن و عزّت و نجات پیروان آن صرف شود.

سهم پیامبر و امام براى شخصیت حقوقى آنان

اموالى كه به عنوان خمس در اختیار پیامبر اكرم و اهلبیت معصومشعلیهم السلام قرار مىگیرد، جزو اموال شخصى آنان نیست كه بعد از شهادت یا رحلت به وارثانشان منتقل شود، بلكه در اختیار مقام رسالت و امامت و جایگاه حقوقى آنان است، البتّه این منافاتى ندارد كه آنان براى اداره زندگى خودشان به مقدار متعارف از آن استفاده كنند. دلیل ما مواردى است از جمله:

16ذى القربى كیست؟

بر اساس آیه خمس، بخشى از خمس براى خدا و رسول و بخشى براى ذى القربى است، كه مراد از آن، امام معصوم است، زیرا:

1- در روایات بسیارى از شیعه و بعضى از اهل سنّت مىخوانیم كه مراد از ذى القربى در آیه خمس، امام معصوم از اهل بیت پیامبر است كه مقام رهبرى جامعه را دارد و خمس براى مقام رهبرى اوست.(80)

2- كسى كه نامش در كنار نام خدا و رسول آمده است باید مقام و فكر و راه و هدفش در كنار خدا و رسول باشد. «فانّ للّه خُمُسه و للرسول ولذى القربى» چنانكه در آیه «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولى الامر منكم»(81) نیز ما این عقیده را داریم كه آنكه نامش در كنار خدا و رسول مطرح و اطاعت بىقید و شرطش در كنار اطاعت خدا و رسول واجب شده جز معصوم نمىتواند باشد.

3- كلمه «ذى القربى» مفرد است و در هر زمان تنها به یك نفر از خاندان رسالت این سهم مىرسد. آرى، اگر به جاى ذى القربى، ذوى القربى بود معناى جمعى داشت كه باید خمس به همه بستگان پیامبراكرم برسد.

4- كلمه «قربى» صیغه مبالغة و در موردى بكار مىرود كه نزدیكترین نزدیكى را داشته باشد و نزدیكترین فرد به پیامبر از نظر وراثت و نسبت و تربیت، حضرت فاطمه وعلى وفرزندان معصومشانعلیهم السلام است. امّا خلفاى بعد از پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله خمس را از بنى هاشم منع و آن را به بیتالمال اضافه كردند و زكات هم كه براى بنى هاشم حرام بود، در نتیجه براى خاندان رسالت نه خمس ماند و نه زكات و امروزه در كتب فقهاى اهل سنّت عنوانى به نام خمس مطرح نیست.(82)

كوتاه سخن آنكه در آیه 41 سوره انفال براى خمس شش مصرف نام برده شده كه براى سه مصرف اول، حرفِ لامِ ملكیت آمده است، «للّه خمسه وللرسول ولذى القربى» امّا براى سه مصرف دوم، یعنى یتیمان، مساكین و در راه ماندگان، حرف لام نیامده است، «والیتامى والمساكین وابن السبیل» و شاید این رمز آن باشد كه این سه گروه از شاخهها و فروعات همان ذى القربى (اهل بیت) باشند نه آنكه مستقل و دستهاى جدا باشند.(83) و در روایاتى این معنا تأیید مىشود، چنانكه امام سجاد علیه السلام فرمود: مراد، یتیمان و مساكین وابن السبیل از خاندان ماست.(84)

سؤال:

آیا پرداخت نیمى از خمس به یتیمان و مساكین و در راه ماندگان سادات، تبعیض خویشاوندى و امتیاز نژادى نیست؟

پاسخ:

1- اولاً خمس براى سادات فقیر است و هر كدام بالفعل یا بالقوه توان كار كردن دارند باید كار كنند و حق گرفتن خمس را ندارند.

ثانیاً: تنها به مقدار رفع نیاز، داده مىشود، آن هم نیاز یكسال نه بیشتر. «ما یستغنون به فى سنّتهم»(85)

ثالثاً: استفاده از صندوق خمس به خاطر آن است كه سادات فقیر از صندوق زكات محرومند، چنانكه امام صادق علیه السلام فرمودند: «لما حرم علینا الصدقة انزل لنا الخمس»(86)

بنابراین تمام خمس براى سادات نیست، بلكه نیمى از خمس، آنه هم براى سادات فقیر است، آن هم به اندازه یك سال، و مازاد خمس در اختیار حاكم اسلامى است. البتّه اگر نصف خمس، سادات فقیر را بى نیاز نكرد حاكم اسلامى مىتواند از سایر اموال و اختیاراتى كه دارد آنان را سیر كند.(87) همان گونه كه اگر مقدار زكات بیش از نیاز فقرا بود، در اختیار والى قرار مى گیرد و به خزانه بر مىگردد، امّا اگر زكات كم آمد والى باید از منابع دیگرى كه در اختیار دارد فقراء را سیر كند.(88) آنچه مهم است این است كه در حكومت اسلامى گرسنه نباید وجود داشته باشد، لكن گرسنگان خاندان رسالت از صندوق خمس و سایر گرسنگان از صندوق زكات تأمین مىشوند و هر صندوقى زیاد آورد باید به خزانه بر گردد و هر صندوقى كم آورد از سایر منابع جبران شود.

3- نتیجه جدا شدن صندوق زكات از صندوق خمس، جدا شدن سادات و بستگان پیامبر از دیگران است تا نسب پیامبر در جامعه محو نشود.

4- شناخته شدن سادات رمز احترام بیشتر مردم به آنان و این سبب قرب مردم به رسول اللّه صلى الله علیه وآله است زیرا كه رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: «المكرم لذریتى من بعدى والقاضى لهم حوائجهم والساعى لهم فى امورهم والمحبّ لهم بقلبه و لسانه»(89)، من كسانى را كه بعد از من ذریه مرا تكریم كنند یا حوائج آنان را بر آورند یا در رفع مشكلات آنان تلاش نمایند یا آنان را با قلب و زبان دوست دارند، شفاعت مىكنم.

دیدگاه شیعه

امّا از دیدگاه شیعه، به جز فعالیت كشاورزى و دامدارى كه مشمول زكات مىباشد، هرگونه فعالیتِ درآمدزا، چه روى زمین، همچون استخراج معدن و كشف گنج و چه در دریا، همچون صید و غواصّى و چه فعالیتهاى تجارى، خدماتى، صنعتى، آموزشى، درمانى، در سطوح كلان یا خرد، مشمول خمس مىباشد و روایات بسیارى در این موارد وارد شده كه فقهاى بزرگوار بر اساس آنها، مسائل مربوطه را به تفصیل در رسالههاى عملیه بیان كردهاند.

به نمونهاى از روایات در اینباره توجّه كنید:

از امام رضاعلیه السلام درباره خمس سؤال شد، حضرت فرمودند: «فى كلّ ما افاد الناس من قلیل او كثیر»(98)، در هر چیزى كه مردم سود ببرند كم باشد یا زیاد، خمس واجب است.

امام جواد نیز مىفرمایند: «الخمس بعد المؤنة»(99)، هزینه یك سال را به حساب آورید و اگر زیاد آمد، خمسِ همان مقدار زائد را بپردازید.

در خاتمه این بحث، حدیثى را نقل مىكنیم كه شخصى نزد حضرت على علیه السلام آمد و گفت: من اموالى دارم كه حلال و حرام آن به هم مخلوط شده است، امام فرمود: اگر صاحب اموال را مىشناسى به خود آنان رد كن وگرنه یك پنجم آن را بپرداز تا باقى براى تو حلال مىشود.(100)

گیرنده خمس در زمان غیبت كیست؟

آیه 41 سوره انفال براى مصرف خمس شش مورد تعیین كرده است كه سه مورد آن خدا و رسول و اهلبیت پیامبرند. ما در بحثهاى گذشته گفتیم حق خداوند به رسول داده مىشود، آن هم نه براى زندگى شخصى، بلكه براى مقام رسالت و امامت و براى تبلیغ دین و عزّت اسلام.

ناگفته پیداست كه اهداف الهى و نبوى براى زمان خاصى نیست و چون اهداف ابدى است نیاز به بودجه ابدى دارد. در این زمان كه دست ما به پیامبر و امام نمىرسد سهم آنان را باید به كسانى بدهیم كه نزدیكترین افراد به پیامبر و امام باشند، علم و فكر، اعتقاد، زهد، شجاعت، بصیرت و تقواى آنان شبیه پیامبر و امام باشد، از علوم آنان بهره وافر داشته و اگر معصوم نیستند از حد اعلاى عدالت برخوردار باشند.

در روایات براى فقهاى متّقى تعبیراتى به چشم مىخورد از جمله:

دژهاى اسلام، اُمناى اسلام، وارثان انبیا، اُمناى پیامبران، كفیلان ایتام اهل بیتعلیهم السلام(101) و كسانى كه مجارى امور و احكام را در دست دارند و امین بر حلال و حرام هستند این تعبیرات ما را راهنمائى مىكند كه در این زمان حق خدا و رسول و امام را به این افراد كه جانشینان پیامبرند بدهیم و آنان در راه تقویت عقائد و توسعه فرهنگ دینى و تبلیغ و ارشاد و عزّت اسلام و مسلمین و مصالح آنان صرف نمایند.

امام هادىعلیه السلام مىفرماید: «لولا من یبقى بعد غیبة قائمناعلیه السلام من العلماء الداعین الیه و الدّالین علیه والذابّین عن دینه بحجج اللّه و المنقذین لضعفاء عباد اللّه من شباك ابلیس و مردته و من فخاخ النواصب لما بقى احد الا ارتد عن دین اللّه و لكنّهم الّذین یمسّكون ازمّة قلوب ضعفاء الشیعة كما یمسك صاحب السفینة سكّانها اولئك هم الافضلون عنداللّه عزّوجلّ»(102)

اگر فقهاى با تقوى، مرزبان افكار و عقاید دینى مردم نبودند، شبكههاى ابلیسى مردم را از دین خدا دور مىكردند. این علما در عصر غیبت قائم ماعلیه السلام همچون ناخداى كشتى محافظ مسلمانان آسیب پذیرند. در پایان امام هادىعلیه السلام فرمود: این افراد نزد خدا با فضیلتترینند.

امتیازات پرداخت خمس به فقیه جامع الشرائط

1- خمس، حقّ حاكم شرع است، قهراً باید به حاكم اسلامى، فقیه عادلى داده شود كه امور دین و دنیا بدست اوست.

2- فقیه در دین، به حكم خدا و سنّت پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله و اهل بیت معصومش در مورد مصرف خمس آگاهتر است.

3- از آنجا كه عدالت و دورى از هوس شرط مرجع تقلید است، از ولخرجى و اسراف مصونیت دارد.

4- فقیه، ضرورتها و نیازهاى دینى جامعه را بهتر مىداند.

5 – تمركز وجوهات نزد فقیه جامع الشرائط قدرت و عزّت و نفوذ كلام و استقلال او را در برابر طاغوتها بیشتر مىكند.

8 – در اسلام حل مسئله فقر به عهده حاكم اسلامى است. در روایات مىخوانیم: حاكم باید فقرا را بىنیاز كند به گونهاى كه اگر زكات كافى نبود، والى باید از بودجههاى دیگرى كه در اختیار دارد مسئله فقر را حل كند. «و ان نقص او عجز عن استغنائهم كان على الوالى ان ینفق من عنده بقدر ما یستعفون»(104)

بنابراین باید حقّ اللّه (خمس و زكات و…) بدست او باشد تا بتواند به وظیفه خود عمل كند.

9- در سیره پیامبر اسلام و اهل بیت معصومش، خمس به صورت متمركز جمعآورى شده است.

در موارد متعددى مىبینیم كه آنان افرادى را در مناطق منصوب و مسئول جمع آورى خمس و متمركز كردن آن نزد خود مىكردند تا طبق كتاب خدا و سنّت نبوى در جاى خود مصرف نمایند.

مثلاً در فرمان پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله به عمربن حزم مىخوانیم كه او مأمور گرفتن خمس مردم بود. «امره ان یأخذ من الغنائم خمس اللّه»(105)

از توصیههائى كه به سلمان و ابوذر و مقداد شد این بود كه خمس مردم باید نزد حاكم اسلامى فرستاده شود. «و اخراج الخمس من كل ما یملكه احد من الناس حتّى یرفعه الى ولى المؤمنین و امیرهم»(106)

در ماجراى فدك نیز به مسئله گرفتن خمس اشاره شده است. «واخذ منهم اخماسهم»(107)

در تاریخ مىخوانیم كه رسول خدا گاهى افرادى را كه براى گرفتن خمس منصوب كرده بود احضار مىفرمود.(108)

در مسند احمد بن حنبل آمده كه حضرت على علیه السلام به عنوان مأمور گرفتن خمس از غنائم جنگى فرستاده شد.(109)

10- از بركات دیگر تمركز آن است كه اگر اشخاص ابتكار و طرحى دارند كه براى تبلیغ و ارشاد و یا هر امرى كه براى عزّت اسلام و مسلمین مفید است به همان مركز رجوع مىكنند، چون مىدانند قدرت مالى در كجاست، با نشاط و امید طرح خود را مطرح مىكنند و اگر برنامهریزى و مدیریت صحیحى در كار باشد طرح را بررسى و اجرا مىكند، ولى اگر حقاللّه در میان صدها و هزاران نفر پخش شد طرحها در ذهنها كور و مبتكران متحیر و ناامید مىشوند.

11- از بركات دیگر تمركز آن است كه گیرندگان حقّاللّه مىدانند به كجا مراجعه كنند و نزد هر كس گردن خم نمىكنند و آبروى خود را نمىریزند.

مقدار پرداخت

در روایات مىخوانیم: نیمى از خمس كه براى یتیمان و مساكین و در راه ماندگان است، طبق كتاب خدا و سنّت پیامبر تقسیم مىشود و مقدار آن باید در حدّى باشد كه تا یكسال این افراد بى نیاز باشند. «ما یستغنون به فى سنّتهم»

در روایت دیگرى مىخوانیم: تقسیم خمس مىتواند در حدّى باشد كه گیرندگان را علاوه بر كفاف، توسعه هم بدهد.(113)

آداب پرداخت

آداب پرداخت خمس شبیه آداب پرداخت زكات است، ولى چون خمس حقّ رسول خدا و امام است، و به تعبیر روایات پولى است كه براى كمك به راه خدا، دین خدا و عزّت اولیاى خدا قرار داده شده، باید در پرداخت آن كرامت بیشترى از خود نشان داد و به نكات ذیل توجّه نمود:

1- بدانیم كه مال از خداوند است، «مال اللّه»(114)، و به ما روزى كرده است، «رزقكم اللّه»(115)، پس بخشى از آن را به راحتى براى خدا بدهیم. آرى، اگر كسى مال و ثروت را نتیجه تدبیر و قدرت و تخصّص خود بداند، تفكّر قارونى دارد. او بود كه مىگفت: سرمایه من محصول علم و تخصّص من است.«انّما اوتیتُه على علم عندى»(116)

2- گمان نكنیم كه خدا و رسول محتاج ما هستند. امام صادق علیه السلام مىفرمود: من از گرفتن خمس شما هدفى جز پاك كردن شما و مالتان ندارم. «ما ارید بذلك الا ان تطهروا»(117)

و در حدیثى دیگر فرمود: «مَن زَعم ان الامام یحتاج الى ما فى ایدى الناس فهو كافر و انما الناس یحتاجون ان یقبل منهم الامام»(118) هر كس گمان كند كه امام محتاج اوست، كافر است. این مردمند كه به قبول كردن امام نیازمندند.

هنگامى كه این آیه نازل شد: «مَن ذا الّذى یقرض اللّه قرضاً حسناً»(119) كیست به خدا قرض بدهد؛ بعضى از یهودیان گفتند، خدا فقیر است و ما اغنیاء و به همین دلیل او از ما قرض خواسته است.(120)

حضرت على علیه السلام در نهجالبلاغه مىفرماید: خدایى از شما قرض خواسته كه خزائن آسمانها و زمین به دست اوست. بنابراین درخواست قرض الهى یك نوع دعوت به حمایت از مستضعفین و آزمایش مردم است.

2- با اشتیاق و رغبت بپردازیم. قرآن از كسانى كه مال خود را با اكراه مىپردازند، به شدّت انتقاد كرده و مىفرماید: «و لاینفقون الا و هم كارهون»(121).

نکته :

خمس دهنده میتواند از حاکم شرع مورد قبولش اجازه بگیرد و خودش به سادات فقیر و نیز سهم امام را جایی که واجب تر است بپردازد. روش محاسبه خمس سود مال و مخمس و لوازم آشپزخانه که بی مصرف آخر سال مانده است بپرسد.

پی نوشت :

1) سوره بقره، آیه 127.

2) واللّه لو وجدته قد تزوّج به النساء وملك به الاماء لرددتُه». نهجالبلاغه، خطبه 15.

3) سوره مائده، آیه 55 .

12) سوره انفال، آیه 41..

16) اللهم انّك ان تهلك هذه العصابة لا تعبد بعد الیوم». بحار، ج 19، ص 334.

17) وسائل، ج 9، ص 547 .

18) وسائل، ج9، ص538 .

19) وافى، ج 10، ص 334.

20) وسائل، ج9، ص 538 .

21) وافى، ج 10، ص 334.

22) وسائل، ج 9، ص 484.

23) وسائل، ج 9، ص 488.

24) وسائل، ج 9، ص 538 .

25) وسائل، ج 9، ص 514 .

26) وسائل، ج 9، ص 538 .

27) وسائل، ج 9، ص 528 .

28) وسائل، ج9، ص 538 .

29) وسائل، ج9، ص 538 .

30) تحفالعقول، ص 301.

31) سوره بقره، آیه 152.

32) سوره بقره، آیه 152.

33) سوره نساء، آیه 86.

34) سوره محمّد، آیه 8 .

35) سوره بقره، آیه 195.

36) بحار، ج48، ص 74.

37) وسائل، ج 9، ص 484.

38) وسائل، ج 9، ص 536 .

39) وسائل، ج 9، ص 541 .

40) وسائل، ج 9، ص 540 .

41) وافى، ج 10، ص 337.

42) وسائل، ج 9، ص 550 .

43) وسائل، ج 9، ص 503 .

44) وسائل، ج 9، ص ص 483 و ص536 .

45) وسائل، ج 9، ص 545 .

46) وافى، ج 10، ص 289 .

47) وافى، ج10، ص 334.

48) وسائل، ج 9، ص 541 .

49) وافى، ج10، ص337 و تحریرالوسیله، ج1، ص334 با اندكى تفاوت.

50) وسائل، ج9، ص 484.

51) عروةالوثقى، كتاب الخمس، مسئله 50 .

52) تحریرالوسیله، ج 1، ص 334.

53) عروةالوثقى، مسئله 80 .

54) عروةالوثقى، مسئله 78.

55) كتاب خمس آیة اللّه نورى همدانى، ص 110.

56) صحیح بخارى، ج 1، ص 32، 33 و 131.

57) طبقات ابن سعد، ج 1، ص 374.

58) كتاب خمس آیة اللّه نورى همدانى، ص 88، 110 و 745.

59) كتابخمسآیةاللّهنورىهمدانى، ص746.

62) سوره بقره، آیه 268.

63) سوره سبأ، آیه 39.

64) سوره بقره، آیه 110.

65) سوره كهف، آیه 46.

66) سوره نحل، آیه 96.

67) سوره بقره، آیه 261.

68) سوره بقره، آیه 261.

69) سوره قصص، آیه 78.

70) سوره یس، آیه 47.

79) وسائل، ج9، ص 537.

80) تفسیر نور، ج 4، ص 327.

81) سوره نساء، آیه 59 .

82) كتاب خمس آیة اللّه نورى همدانى، ص 4.

83) كتاب خمس آیه اللّه فقیه امامى، از زبدةالمقال.

84) وسائل، ج9، ص 518 .

85) وسائل، ج 9، ص 520 .

86) وسائل، ج 9، ص 483.

87) وسائل، ج9، ص 520 .

88) وسائل، ج 9، ص 226.

89) بحار، ج 8، ص49.

90)سائل، ج 9، ص 513 .

98) وافى، ج 10، ص 309.

99) وسائل، ج9، ص 500.

100) وسائل، ج9، ص 506 .

101) كتاب خمس آیة اللّه نورى همدانى، ص 740 به نقل از عوائد نراقى، وسائل و مستدرك الوسائل، ابواب صفات قاضى.

102) بحار، ج 2، ص 60.

103) وافى، ج 10، ص 334.

104) وسائل، ج 9، ص 530 .

105) كتاب خمس آیةاللّه نورى همدانى، ص107.

106) وسائل، ج9، ص553 .

107) بحار، ج29، ص117.

108) كتاب خمس آیةاللّه نورى همدانى، ص110.

109) ما این بخش را از كتاب خمس آیة اللّه نورى همدانى، ص 88 تا 110 و آیة اللّه حسن فقیه ایمانى ص 82 تا 90 استفاده كردهایم.

110) وسائل، ج9، ص 519 .

2) 113) وسائل، ج 9، ص 521 .

114) سوره نور، آیه 33.

115) سوره یس، آیه 47.

116) سوره قصص، آیه 78.

117) وسائل، ج 9، ص 484.

118) كافى، ج1، ص537 .

119) سوره بقره، آیه 245.

120) سوره آلعمران، آیه 181.

121) سوره توبه، آیه 54.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.