حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام؛ سرآمد عابدان

آیت الله میر سیدمحمد یثربی تصریح کرد؛

به راستى خدا را اهل عبادت يافتن يعنى چه ؟ آيا اين يافتن مثل يافتن گمشده‌هاى ديگر است ؟ و آيا بشر به جايى مى‌رسد، كه خدا را گم كند؟ بيان حضرت اميرالمؤمنين علیه‌السلام، ما را به اين نتيجه مى‌رساند، كه پيمودن مسيرى غير از طريق حضرات اهل بيت علیهم‌السلام، خدا را، كه همان ميثاق فطرت است ، در نهاد آدمى به دست فراموشى مى‌سپارد.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، يكى از زيارت‌هاى بسيار جامع و جالب حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام زيارتى است ، كه حضرت امام حسن عسكرى علیه‌السلام از پدر بزرگوارشان نقل مى‌فرمايند.

در اين زيارت كه به زيارت غديريه معروف است ، حضرت امام هادی علیه‌السلام ، حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام را مورد مدح و ثنا قرار مى‌دهند.

حضرت علیه‌السلام در محاصره‌ى كسانى ، كه با شنيدن نام مبارك حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام دندان به هم مى‌سائيدند، فرمودند :

«صلوات الله عليک غاديةً ورائحةً وعاكفةً وذاهبةً فما يحيط المادح وصفک ولا يحبط الطّاعن فضلک . أنت أحسن الخلق عبادةً وأخلصهم زهادةً وأذبّهم عن الدّين ؛ أقمت حدود الله بجهدک وفللت عساكر المارقين بسيفک » .

درودهاى خدا بر تو باد! بامدادان و شامگاهان و در هنگام اقامت و در سفر، اى كه هيچ مدح كننده‌اى به اوصاف كماليّه‌ات احاطه پیدا نخواهد كرد و طاعنان و دشمنان‌ات هم باز، مقام فضل و كمال تو را نتوانند از بين ببرند. تو از نظر عبادت و بندگى خدا بهترين خلق و از جهت زهد و تقوى خالص‌ترين بندگان و از همه كس در دفع دشمنان دين ، سخت‌تر بودى . تويى كه با مجاهده‌ى بسيار، حدود و اركان دين اسلام را استوار كردى و لشكرهاى گردن‌كشان را به شمشيرت شكست دادى .

آرى ! كتاب فضل حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام به سر انگشت كسى ورق مى‌خورد، كه هرگز در سخنان‌اش اغراق و غلو يافت نمى‌شود؛ همان كسى، كه وارث سخن گرانبهاى رسول‌ الله صلی الله علیه وآله است وذرّه ذرّه‌ى وجودش، عمق فرمايش رسول خاتم صلی الله علیه وآله را درك كرده است ، آنجا كه فرمودند :

«لو أن الرياض أقلام والبحر مداد والجن حسّاب والإنس كتّاب ما أحصوا فضائل عليّ ابن أبي طالب» .
اگر شاخه‌هاى درختان قلم و درياها مركب شوند و جن‌ها حسابگر و انسانها نويسنده شوند، نمى‌توانند فضيلت‌هاى على ابن أبى طالب را گرد آورند.

حضرت امام هادى علیه‌السلام جد بزرگوارشان حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام را بهترين خلايق در عبادت ، خالص‌ترين مردم در زهد و تقوى و نيرومندترين مدافع عالم هستى براى دين معرّفى مى‌كنند. وجود مبارك حضرت امام هادى علیه‌السلام در اين زيارت، فضايلى مهم براى جدّ بزرگوارشان بيان مى‌كنند. نخستين فضيلتى كه حضرت علیه‌السلام ياد مى‌كنند «أحسن الخلق عبادةً » است . به راستى عبادت چيست و عابد چه جايگاهى دارد؟ اين چه فضيلتى است كه حضرت امام هادى علیه‌السلام براى حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام بيان مى‌كنند؟ اگر در اين عبارت به ظاهر ساده تأمّل كنيم در مى‌يابيم ، كه حضرت امام هادى علیه‌السلام ، حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام را قلّه نشين فضيلتى معرّفى كرده‌اند، كه خداوند تبارك و تعالى هدف از خلقت انسان را دستيابى به آن بيان فرموده است .

﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ﴾ .

من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادت‌ام كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).

واژه‌ى عبادت دقّت ويژه‌اى مى‌طلبد. عبادت از مفاهيم ذات تعلّق است ؛ يعنى نيازمند وجود معبودى است ، كه پرستش شود و عابدى ، كه در محراب عبادت بنشيند. علم و عقل دو بال انسان براى رسيدن به مقام عبوديت است . عبادت بدون اين دو بال ممكن نيست . توجّه به اين نكته ضرورى است كه تا عقل ، كه اشرف مخلوقات خداوند است ، نباشد، تحصيل علم ، نيز مقدور نخواهد بود. علمى كه در پرتو عقل حاصل مى‌شود تنها اندكى از پرده‌ى اسرار خلقت را كنار مى‌زند. قرآن كريم مى‌فرمايد:

﴿وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلا﴾ .
جز اندكى از دانش به شما داده نشده است .


اقسام عبادت

تا به اين جا دانستيم ، كه اسباب و لوازم عبادت ، علم و عقل است . حال پرسش اين است ، كه بشر به مقتضاى خلقت‌اش و به فراخور توانايى‌هايش چه چيزهايى را مى‌تواند تعقّل كند و به چه چيزهايى علم پيدا مى‌كند؟ به عبارت دقيق‌تر آيا بشر با افق ديد محدودش مى‌تواند خداوند نامحدود و نامتناهى را تعقّل نموده و او را ستايش نمايد؟ حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام پاسخ اين سؤال را داده و مى‌فرمايند:
«كلّما ميّزتموه بأوهامكم في أدقّ معانيه مخلوق مصنوع مثلكم مردود إليكم » .
هر آنچه را ] كه به عنوان خدا [ در اوهام خود ] از سايرين [ با دقيق‌ترين معانى ، متمايز مى‌كنيد باز ساخته‌ى شما و مانند شما است و به شما باز مى‌گردد.
پس خدايى كه مى‌خواهيم به آن علم پيدا كنيم و تعقّل‌اش نماييم تا در نتيجه او را عبادت كنيم مخلوق ذهنى ما مى‌شود.
در تعاليم دينى ، دو نوع عبادت معرفى شده است ؛ عبادت جبرى ، و عبادت اختيارى . عبادت اجبارى عبادتى است كه خدا همه‌ى مخلوقات‌اش را به آن وادار كرده است .
﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ﴾ .
هر موجودى، تسبيح وحمد او مى‌گويد ولى شما تسبيح آنها را نمى‌فهيمد.

بنابر نصّ صريح آيات قرآن كريم ، خداوند متعال همه‌ى مخلوقات خويش را به اين عبادت واداشته است .
﴿وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعاً وَكَرْهاً﴾.
براى خدا سجده مى‌كنند تمام كسانى ، كه در آسمانها و زمين هستند از روى اطاعت يا اكراه .
﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الاَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ﴾
آيا نديدى ؛ تمام كسانى كه در آسمان‌ها و كسانى كه در زمين‌اند براى خدا سجده مى‌كنند؟! و همچنين خورشيد و ماه و ستارگان و كوه‌ها و درختان وجنبندگان.

﴿وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ﴾ .

گياه و درخت بر او سجده مى‌كنند.

تعاليم آسمانى قرآن به ما مى‌آموزد كه همه‌ى مخلوقات خداوند، حتّى آنان كه به ظاهر بى جان هستند در برابر عظمت خداوند متعال خضوع مى‌كنند، امّا سجده‌ى آنان نه از روى اختيار، بلكه از سر جبر است.

از سوى ديگر مشخص است ، كه فقط موجودى از روى اختيار به عبادت مى‌پردازد، كه از نيروى عقل بهره‌مند باشد. در بين تمام مخلوقات الهى تنها بشر و ملائكه داراى عقل‌اند. هر كدام از بشر و ملائكه نيز داراى ويژگى‌هاى مخصوص به خويش مى‌باشند؛ زيرا بشر، موجود عاقلى است ، كه علاوه بر قواى عاقله ، در نهاد او آتش‌فشانى از قواى شهوانى وجود دارد؛ امّا ملائكه عقل محض‌اند، كه خداوند آنها را منحصرآ براى عبادت خلق كرده است . حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام در مورد ملائكه و عبادت آنان مى‌فرمايند:

«من ملائكة أسكنتهم سماواتک ورفعتهم عن أرضک ، هم أعلم خلقک بک وأخوفهم لک ، وأقربهم منک ، لم يسكنوا الأصلاب ولم يضمّنوا الأرحام … وإنّهم على مكانهم منک ومنزلتهم عندک ، واستجماع أهوائهم فيک وكثرة طاعتهم لک وقلّة غفلتهم عن أمرک ، لو عاينوا كنه ما خفى علهيم منک لحقّروا أعمالهم ولزروا على أنفسهم ولعرفوا أنّهم لم يعبدوک حقّ عبادتک ولم يطيعوک حقّ طاعتک » .

فرشتگانى كه در آسمان‌هاى خود، اسكان فرمودى و از زمين‌ات بالا بردى ، آن فرشتگان ، داناترين مخلوقات به مقام ربوبى تو هستند و بيمناك‌ترين موجودات از تو و نزديكترين مخلوقات به بارگاه قدس و كبريايت . فرشتگان در مجارى تناسل مردها سكونت ننموده و در ارحام زنان قرار نگرفته‌اند… و آن موجودات شريف با آن مقام و منزلتى ، كه در نزد تو دارند و با آن كه همه‌ى خواسته‌هاى آنها متوجّه و متمركز مقام تو بوده ، و آن اطاعت‌هاى فراوان ، كه براى تو انجام مى‌دهند، و با اين كه غفلت آنان از امر تو كم است ، با اين همه اوصاف ، اگر حقيقت نهايى عظمت تو را كه از آنها پوشيده است ، ببينند، اعمال خود را كوچك مى‌شمارند، و به خودشان خرده‌گيرى مى‌نمايند، و مى‌فهمند، كه مطابق آنچه شايسته‌ى مقام ربوبى توست ، تو را نپرستيده‌اند و به نحوى ، كه حقّ اطاعت توست ، تو را اطاعت ننموده‌اند.
حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام در جاى ديگر، مى‌فرمايند:

«… من ملائكته ، منهم سجود لا يركعون وركوع لا ينتصبون ، وصافّون لا يتزايلون ومسبّحون لا يسأمون ، لا يغشاهم نوم العين ولا سهو العقول ولا فترة الأبدان ، ولا غفلة النّسيان ؛

برخى از فرشتگان ، سجده كنانى هستند كه ركوعى ندارند، برخى ديگر براى ركوع خميده‌اند و قامت براى قيام راست نمى‌كنند، گروهى از آنان صف كشيدگانى هستند، كه هرگز هيچ دگرگونى در وضع خود نمى‌دهند، تسبيح گويانى هستند، كه خستگى و فرسودگى راهى به آنان ندارد. نه بر چشمانشان خوابى پيروز مى‌گردد و نه بر عقولشان اشتباهى ، نه بر كالبدهايشان ، سستى روى مى‌آورد و نه به آگاهى‌هايشان غفلت و فراموشى .
حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام برخى‌از ملائكه را اين‌گونه معرفى مى‌كنند :

«منهم اُمناء على وحيه وألسنة إلى رسله ومختلفون به قضائه وأمره ومنهم الحفظة لعباده والسّدنة لأبواب جنانه ومنهم الثابتة في الأرضين السفلى أقدامهم والمارقة من السّماء العليا أعناقهم والخارجة من الأقطار أركانهم والمناسبة لقوائم العرش أكتافهم ناكسة دونه أبصارهم متلفّعون تحته بأجنحتهم … لا يتوهّمون ربّهم بالتّصوير ولا يجرون عليه صفات المصنوعين ولا يحدّونه بالأماكن ولا يشيرون إليه بالنّظائر» .

گروهى از فرشتگان را امناى وحى و زبان گويا براى پيامبرانش قرار داد و دسته‌ى ديگرى را وسايط اجراى فرمان قضا و امر ربوبى‌اش . جمعى از آنان را نگهبانان بندگان‌اش فرمود و جمع ديگرى را پاسبان درهاى فردوس برين‌اش . بعضى از فرشتگان پاهايى در سطوح پايين زمين دارند و گردن‌هايى بالاتر از مرتفع‌ترين آسمانها و اعضاى كالبدى گسترده‌تر از پهنه‌ى صفحات كيهان بى‌كران و دوش‌هايى همسان پايه‌هاى عرش ، اين موجودات مقدّس در برابر عرش خداوندى از روى تعظيم چشم به پايين دوخته‌اند و در زير عرش ربّانى ، به بال‌هاى خويشتن پيچيده‌اند… آنان هرگز خدا را با تصوير و ترسيم‌هاىِ محدود كننده ، نمى‌پندارند و صفات ساخته‌ها را به مقام شامخ‌اش نسبت نمى‌دهند، و او را با تصوّر در جايگاه‌ها محدود نمى‌سازند و با امثال و نظاير، اشاره به ذات اقدس‌اش نمى‌كنند.

حضرت امام هادى علیه‌السلام وجود مقدّس حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام را «احسن الخلق » معرّفى مى‌كنند نه «احسن الناس ». اين خود بيانگر فضل حضرت علیه‌السلام بر تمام عالم خلقت است . معناى سخن اين است ، كه هيچ خليقه‌اى و هيچ موجودى مثل حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام نمى‌تواند خدا را عبادت كند؛ يعنى عبادت حضرت علیه‌السلام مثلا با عبادت ملائكه‌اى ، كه هميشه در حال ركوع و يا سجودند قابل مقايسه نمى‌باشد. در يك كلام ، عبادت ملائكه‌اى ، كه قوائم عرش الهى را بر دوش مى‌كشند و پاى در اسافل زمين داشته و گردن در اعالى آسمان‌ها افراشته‌اند در مقابل يك تكبير حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام قطره‌اى نا چيز، در اقيانوسى پهناور است .

*عبادت از نگاه حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام*

براى آنكه «احسن الخلق عبادةً » را بهتر بشناسيم ، جا دارد كه با مراجعه به سخنان حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام نگرش ايشان را نسبت به چگونگى و انگيزه‌هاى عبادت دريابيم . حضرت علیه‌السلام مى‌فرمايند:

«إنّ قومآ عبدوا الله رغبةً فتلک عبادة التجّار وإنّ قومآ عبدوا الله رهبةً فتلک عبادة العبيد وإنّ قومآ عبدوا الله شكرآ فتلک عبادة الأحرار»
قومى ، خدا را براى سودجويى پرستيدند. اين ، عبادت بازرگانان است و گروهى خدا را عبادت كردند به جهت ترس و اين ، عبادت بندگان است و جمعى خدا را به انگيزه‌ى سپاسگزارى عبادت كردند و اين ، عبادت آزاد مردان است .

صرف نظر از اينكه آيا عبادت تاجران و بندگان ارزش دارد يا خير، بايد توجّه داشته باشيم ، كه اين دو دسته به طمع يا ترس ، خداى ناديده را عبادت مى‌كنند. اين دو دسته دينِ حدّاقلى خود را حفظ مى‌كنند و اى بسا جز مصونيّت از عقاب الهى چيزى عايدشان نشود. امّا آنان كه خدا را به انگيزه‌ى سپاسگزارى پرستش مى‌كنند و به فراتر از بهشت و جهنّم مى‌انديشند كسانى هستند، كه خداوند قلوبشان را به نور يقين منوّر نموده است .
عصاره‌ى عالم خلقت ، گرفته شده و خداوند، خدايى خويش را به نمايش گذاشته تا بنده‌اى چون حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام خلق شود، كه سر آمد احرار عالم باشد و خداوند را به جهت خدايى‌اش پرستش كند. چه كسى جز حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام جرأت مى‌كند، كه بانگ برآورد:
«إلهى ما عبدتک خوفآ من نارک ولا طمعآ في جنّتک ولكن وجدتک أهلا للعبادة فعبدتک » .

]خدايا![ تو را نه از ترس آتش جهنّم‌ات و نه به طمع بهشت‌ات عبادت مى‌كنم ، بلكه تو را اهل عبادت و پرستش ديدم پس عبادت‌ات كردم .
اين سخن را كسى به زبان مى‌آورد، كه پاداش و نعمت‌هاى بهشتى و عظمت جنّت و جهنّم و هولناكى عذاب آن را به چشم ديده است و اينك هر كجا كه مى‌نشيند از سر دلسوزى اين آيه را تلاوت مى‌كند :

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ * يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا﴾ .
اى مردم ! از عذاب پروردگارتان بترسيد، كه زلزله‌ى رستاخيز امر عظيمى است * روزى كه آن را مى‌بينيد هر مادر شير دهى كودك شير خوارش را فراموش مى‌كند و هر باردارى جنين خود را بر زمين مى‌نهد.

حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام در خطبه‌ى متّقين در رابطه با انسان‌هاى با تقوا چنين مى‌فرمايند:

«فهم والجنّة كمن قد رآها فهم فيها منعّمون وهم والنّار كمن قد رآها فهم فيها معذّبون » .

مَثَل بهشت و آنان چونان است ، كه آن را ديده‌اند و در مقام والاى آن بهشت در نعمت غوطه ورند، و مثل دوزخ و آنان چونان است ، كه آن را ديده‌اند و در ميان آن در عذابند.

از اين گونه عبارت‌ها كه كسى جز، وجود حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام توان به زبان آوردن‌اش را ندارد، در تعابير حضرت علیه‌السلام فراوان يافت مى‌شود.

به راستى خدا را اهل عبادت يافتن يعنى چه ؟ آيا اين يافتن مثل يافتن گمشده‌هاى ديگر است ؟ و آيا بشر به جايى مى‌رسد، كه خدا را گم كند؟ بيان حضرت اميرالمؤمنين علیه‌السلام، ما را به اين نتيجه مى‌رساند، كه پيمودن مسيرى غير از طريق حضرات اهل بيت علیهم‌السلام، خدا را، كه همان ميثاق فطرت است ، در نهاد آدمى به دست فراموشى مى‌سپارد.

حضرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب علیه‌السلام اين ميثاق فطرت و اين خداشناسى نهفته در فطرت بشر را به نحو اكمل يافته است . تنها چنين شخصى مى‌تواند يافته‌ى خود را به شكل كامل عبادت نمايد.

از آن‌چه تا كنون بيان شد به خوبى روشن مى‌شود، كه عبادت اگر آن است كه حضرت اميرالمؤمنين علیه‌السلام به جا مى‌آوردند، آنچه ديگران انجام مى‌دهند يادآور جمله‌ى «حسنات الأبرار سيئات المقرّبين » است . سخن ازشناختن خدا ويافتن او فقط برازنده‌ى حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام است . به همين علّت است ، كه حضرت امام هادى علیه‌السلام فضيلت «برترين عبادت كننده» را به جدّ بزرگوارشان اختصاص مى‌دهند.

تاريخ بر اين سخن به خوبى مهر تأييد مى‌زند، كه هر زمان جوامع ، اهل تدبّر و انديشه بوده‌اند راه به جايى برده و سعادتمند شدند و هرگاه از انديشيدن فاصله گرفتند چونان پشه‌اى در باد، سرگردان شده‌اند. خدا را از بابت اينكه در معرض وزش نسيم محبّت حضرت اميرالمؤمنين علیه‌السلام قرار گرفته‌ايم شكر مى‌كنيم امّا شناخت عميق و متدبّرانه‌ى حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام اگرچه از هيچ فكر و انديشه‌اى ساخته نيست و كلمات هم توان بيان اداى حقّ حضرت‌اش را ندارد، بايد به صورت فرهنگ و تكليف روزانه‌ى شيعيان قرار گيرد. شايد همين سختى مسير شناخت حضرت أميرالمؤمنين علیه‌السلام است ، كه به رغم آنكه دوست و دشمن را به ثناگويى و مدح واداشته، حضرت را پرده‌نشين يگانه‌ی سراى مظلوميّت كرده است تا جايى ، كه خود مى‌فرمايند :

«ما زلت مظلومآ» .
همواره ، ستمديده هستم .

برگرفته از کتاب سرآمد خوبی ها، آماج دشمنی ها، نوشته آیت الله میر سید محمد یثربی

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.