نفس با روح چه فرقی دارد؟
در لغت نفس با روح به یك معنا گرفته شده،ولی برای آن دو معانی دیگر گفته اند.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، پاسخهای استاد شیخ حسین انصاریان را به پرسشهای مطرح از سوی جوانان میخوانید:
نفس به معانی: روح، چشم زخم، خون، جسم(بدن)، شخص انسان، عظمت و مردانگی آمده است.
روح به معانی: وسیلة حیات و زنده ماندن، نفس، لطیف، وحی، ملاك، حكم الله و روح القدس آمده است.
ابوعلی سینا گوید: خداوند مردم را از گرد آمدن سه چیز آفرید: یكی تن كه او را به تازی بدن یا جسد خوانند و دیگری جان كه آن را روح خوانند و سوم روان كه آن را نفس خوانند. غزالی گوید: روح همان خود تو و حقیقت تو می باشد. همان چیزی كه از هر چیز بر تو پنهان تر و تو به آن ناآگاه تری. روح تو همان بُعد ویژة انسانی است كه منسوب به خدا است، چنان كه فرموده است: قل الروح من امر ربّی؛ بگو روح از امر پروردگارم است، و نفختُ فیه من روحی؛ از روح خود در آدم دمیدم.
البته این روح غیر از آن روح جسمانی لطیف است كه منشأ آن قلب است و در سراسر اجزای بدن میان رگ ها منتشر است و حامل نیروی حسّ و حركت می باشد. این روح به انسان اختصاص ندارد، بلكه انسان در این جهت با دیگر حیوانات شریك است. این روح به واسطة مرگ نابود می شود، زیرا عبارت است از بخاری كه اعتدال آن بر اثر اعتدال و انسجام اخلاط و عناصر مزاج است. چون انسجام به پراكندگی گرایید، بخار منعدم می شود، مانند چراغ كه روغنش به اتمام می رسد و خاموش می شود. این روح بار امانت و معرفت را نتواند حمل كند و آن روح كه حامل بار امانت و معرفت است، روح ویژة انسان است.
وی می گوید: روح فناپذیر و مردنی نیست، بلكه به مرگ بدن حال او به حال دیگر تبدیل می شود.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود:روح نكتة لطیفی و لمحة شریف است كه حكایت از خلقت و عظمت خالق دارد. آن را از خزائن ملكش به این عالم آورده، پس آن ودیعه و امانتی الهی است. ابوعلی سینا این كلام را به شعر در آورده است:
هبطت الیك من المحلّ الارفع أنفت فما الفت فلمّا آنست ورقاء ذات تعزز و ترفّع كرهت مفارقه الدیار البلقع
حقیقت و كنه روح بر همگان نامعلوم است و بزرگان اهل تحقیق به عجز خود در این باره معتقدند و آیة یسئلونك عن الروح…؛ از تو دربارة روح سؤال می كنند، بگو: روح از امر پروردگارم است و اطلاعات كمی نسبت به آن داده شده اید. بیانگر این حقیقت است.
امام صادق(ع) فرمود: روح را نتوان به سنگینی و سبكی توصیف كرد. روح جسمی رقیق است كه قالبی تیره بر آن پوشانیده شده است. از او پرسیدند: آیا بعد از مردن، روح از بین می رود؟ فرمود: خیر، باقی می ماند.
نفس دارای معانی مختلفی است. از انسان یا حیوان، نفس تعبیر می شود، چون دارای حساسیت و درّاكیت است. احتمال دارد چون انسان و حیوان تنفّس می كنند، از آن ها به نفس تعبیر شود. احتمال دارد چون انسان دارای ارزش و نفاست است، چون روح، شریفترین جزء انسان و حیوان است،این كلمه بر انسان و حیوان اطلاق شود.
نفس در قرآن به اعتبار صفات مختلفی كه در آن است، به پنج مرتبه تقسیم شده است:
1_ نفس امّاره و آن نفسی است كه به خوی ملكوتی تهذیب نگشته، به هوای خود به پیش می رود.
2_ نفس لوامه كه مدام خود را به كوتاهی در انجام وظائف ملامت و سرزنش كند، هر چند به نیكی كوشا باشد.
3_ نفس مطمئنّه نفسی است كه از اضطراب شك به آرامش یقین گراییده و از هر بیم و هراسی ایمن است.
4_ نفس راضیه بدانچه بر او بگذرد خشنود است.
5_ نفس مرضیه كه خدا از او راضی باشد.
از كمیل بن زیاد نقل شده: علی(ع) عرض كردم: یا امیرالمؤمنین! نفسم را برایم تعریف كن! فرمود:كدام نفست را؟ گفتم مگر چند نفس داریم؟ فرمود: ای كمیل! چهار نفس است: نفس نامیة نباتیه، حسیة حیوانیه،ناطقة قدسیه كه ویژة انسان است و مدار تكالیف الهی است و كلیة الهیه كه خاص انبیا و اولیای الهی است.
منبع: عرفان