شیعه و سنی – وحدت یا اتحاد؟
گفتگو با آیتالله گرامی
مبلغ- اتحاد در برابر دشمن مشترک یک امر عقلائی است اما به این معنا نیست که ما دست از عقائد خود برداریم بلکه هر مذهب و فرقهای عقاید خاصی دارد. ما عقایدمان را از قرآن، روایات و نصوص اهلبیت(ع) گرفتیم و بههیچوجه هم از این عقاید خودمان دست نمیکشیم.
به گزارش «مبلغ» به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله گرامی- آیت الله گرامی در گفتگویی به تبیین مسئله «شیعه و سنی؛ وحدت یا اتحاد؟» پرداخته است که متن این گفتگو در ادامه می آید:
آیا اساساً وحدت میان دو مذهب یا میان دو آیین امکان پذیراست؟
منظور عقلای قوم که این بحث را مطرح میکنند این است که در شرایط حساس جامعه اختلافات کمتر مطرح شود تا به مقابله با دشمن مشترک بپردازیم.
فرض بر این است که دشمنی داریم که نه میخواهد شیعه بماند و نه سنی. در این شرایط گرچه فرقههای مختلف با عقائد مختلف داریم بهتر این است که آن اختلافات خاص خودمان را کنار بگذاریم، به مقابله با دشمن مشترک بپردازیم که این تقریباً از قرآن استفاده شده که میفرماید« قُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ تَعالَوْا إِلی کلِمَهٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکمْ»
ای اهل کتاب بیایید مطلبی را بگوییم که همهمان قبول داریم، مثلاً اصل وحی. بعد بیاییم درباره متفرعات صحبت کنیم.
لذا وحدت نگویید، اتحاد بگویید.
آیا این بحث اتحاد میتواند آسیبزا هم باشد؟
اتحاد در برابر دشمن مشترک یک امر عقلائی است؛ اما متأسفانه معنای درستی از آن نمیشود؛ اتحاد به این معنا نیست که ما دست از عقائد خود برداریم. متأسفانه چنین سوءاستفادههایی میشود.
هر مذهب و فرقهای عقاید خاصی دارد. ما عقایدمان را از قرآن، روایات، نصوص اهلبیت (ع) گرفتیم و بههیچوجه هم از این عقاید خودمان دست نمیکشیم.
یک کسانی در فرقههای دیگر بودند که دشمنی خاصی با رهبران تشیع و اهلبیت علیهمالسلام داشتند و ضربههایی به حضرات زدند.
بعضی افراد هستند که در اثر سوء فهم میخواهند دست از عقائدشان بردارند. عجیب این است که تحریف در منابع مذهبی میکنند.
چه تحریفاتی؟
خیلیها تصرفاتی در متون مذهبی میکنند. این خیلی اشتباه است. مثلاً گاهی اذیت و آزارهایی را که از طریق بعضیها نسبت به اهلبیت علیهمالسلام شده منکر میشوند. هیچ عاقلی نمیتواند منکر شهادت و چگونگی شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها شود.
حدود ده سال قبل خودم از رادیو شنیدم که امامجمعه تهران در خطبهای راجع به حضرت صحبت میکرد.
میگفت حوادثی جلو آمد که ایشان متأسفانه بیمار شدند و بعد هم فوت کردند. اینها خیلی بیانصافی است.
ائمه ما اذیتها شدند، مشکلات دیدند، کتکهایی را که حضرت زهرا (س) در کوچه خورد هرکسی میداند. عقبنشینی کردن از این مسائل به عقبنشینی از حوادث عاشورا کشیده میشود. کمکم به آنجا میرسد که یزید دستور نداده بود و ابن زیاد خراب کرده بود، ابن زیاد هم بگوید مأموران ما کردند و من نگفتم.
برخی برای وحدت به آیه شریفه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعًا وَ لا تَفَرَّقُوا» تمسک میکنند. آقایان حبل را اجتماع و جامعه معنا میکنند. اجتماع امری اعتباری است. یعنی واعتصموا بهعنوان اجتماع. شأن قرآن اجل از این است که بهعنوان اعتباری دعوت کند. همانطور که در روایات دارد، منظور از حبلالله، ریسمان ولایت و حبل ولایت واعتصموا به مقام ولایت واعتصموا بحبل الله. از این عقبنشینی نکنید ولاتفرقوا. بههرحال نباید سوءاستفادهگری پیش بیاید. خدایی نکرده طوری نشود که فردا نسل ما اصلاً ندانند بحث حضرت امیر و مخالفان چه بوده، حضرت زهرا سلاماللهعلیها و اهلبیت علیهمالسلام چه کشیدند! جنایت بزرگی است کسانی که جامعه را به این سمت میبرند!
خب حالا اگر هم بخواهیم از وحدت دم بزنیم هم این موارد را رعایت کنیم چه باید کرد؟
حقایق را باید روشن کرد، باید واضح هم گفته بشود. اما با هم دعوا هم نداریم. البته طرف مقابل هم باید این را رعایت کند.
این نباشد که آنها در کتابها و رسانههای خود دائم به تشیع حمله کنند و تشیع یکسویه سکوت کند تا اتحاد شکل بگیرد. شما در کتابفروشیهای شهر مدینه بگردید ببینید چقدر کتاب علیه شیعه نوشته و منتشر شده است. اگر یک نفر در شیعه پیدا کنند که چیزی علیه ولایت و امامت و تشیع نوشته، آن را به بهترین شکل و بهصورت گسترده منتشر میکنند تا در سر مردم بکوبند. انواع اهانتها را به تشیع دارند. از آن سوی میگویند چیزی نگویید و حتی برخی از کتابها را ممیزی میکنند.
از عجایب اینکه میگویند حتی به معاویه، لعنت الله نگویید، بااینهمه جنایتی که معاویه کرد.
بحث به اینجا که میکشد کسانی میگویند به یزید هم لعن نکنید.
فرض صحبت در جامعه فعلی ما بر وجود دشمن مشترک است و همواره رسانهها تبلیغ میکنند که چنین دشمن مشترکی داریم. حالا این فرض حقیقت دارد یا نه بحث دیگری است و باید در این زمینه بیشتر فکر بشود و کارهای دشمن نشان داده شود.
علیای حال این مسیر مهمی است که انسان از عقاید حقه خودش دست برندارد و آنچه را از اهلبیت عصمت و طهارت رسیده حفظ کنیم.
خدایی ناکرده نباید طوری باشد که بعضیها فکر کنند برای اینکه مشکلی پیش نیاید باید چشم را به ظلمی که به اهلبیت شده ببندیم و یا ظالم را تقدیس کنیم و یا مسئولیت ظلم را از دوش ظالم برداریم. سخن دراین مورد زیاد است؛ اما وقتی دشمن مشترک وجود دارد، جهان اسلام باید اتحاد داشته باشند. این یک اصل عقلائی است اما به معنای عبور از اعتقادات نیست.
چگونه میشود هم حقایق را گفت و هم اتحاد مسلمین را حفظ کرد آیا امکان پذیراست؟
شیعه در این مسیر الگوی عصمتی دارد و باید بر اساس همان عمل کند. ما با مخفی کردن اعتقادات خودمان به اتحاد نمیرسیم. حضرات ائمه ما در طول زندگی خود الگوهای مناسبی را برای ما به یادگار گذاشتهاند؛ مهم این است که شما بهموقع سکوت کنی و بهموقع سخن بگویی.
امیرالمؤمنین اینگونه نبود که دائم سکوت کند. همه میدانستند حضرت علی علیهالسلام آنچه را پیشآمده قبول ندارد و این بهواسطه بیان حقایق بهوسیله حضرت بوده است. اما گاهی هم برای حفظ مصالح مسلمین سکوت میکردند. ولی این سکوت به معنای این نبود که حضرت قبول ندارد حق با ایشان بوده است.
این رفتار کاملاً عقلائی و عقلانی است. اگر دشمن مشترک داریم، عقل میگوید که اوّل مراقب آن دشمن باشیم، بعد بیاییم راجع به مسائل داخلی خودمان گفتگو کنیم.
اما این به معنای آن نیست که ما کلاً سکوت کنیم تا حقایق پنهان شود و طرف مقابل هرچه میخواهد در مکه و مدینه و سایر نقاط جهان منتشر کند.
ما هم باید طوری عمل کنیم که حقیقت گم نشود. اگر چنین شود این جنایت در حق مکتب اهلبیت علیهمالسلام است.