حضرت زهرا در نسخ خطی و آثار ادبی و تاریخی

یادداشت سیدامیر منصوری، محقق و نسخه‌پژوه

در تاریخ ادبی ما آثاری که نامی از حضرت زهرا را در خود جای داده باشند بی‌شمار هستند و به دو دسته تقسیم می‌شوند، اول آثاری که گروهی از شیعیان تولید کرده‌اند و گروه دیگر، آثاری که برادران اهل سنت تولید کرده‌اند.

دسته‌ای که متعلق به اهل سنت است، از قرن ۵ موجود هستند و دستهٔ اول را که ارادتمندان این حضرت و اهل شیعه در طول تاریخ ایجاد کرده‌اند در مدح و منقبت ایشان هستند. اما پیش از همهٔ این‌ها بنده از منظر فردی که اندکی به نسخ خطی و ادبیات فارسی آگاه است، می‌خواهم از وجه بلاغت این حضرت صحبت کنم، اگر تمام اسناد و مدارک و هرآن‌چه باقی مانده را کنار بگذاریم و تنها به «خطبهٔ فدکیه» بسنده کنیم، مشاهده می‌کنیم که از قرن دوم هجری به بعد، نسخه‌های خطی بسیاری در آثار ادبی ما متضمن بخش‌هایی از «خطبهٔ فدکیه» هستند.

نقل خطبهٔ فدکیه در کتاب «بلاغات النسا»
برخی در داستان فدک تشکیک می‌کنند. عده‌ای به نقل آن انتقاد دارند، عده‌ای به وجود آن و.. اما از قدیمی‌ترین منابع ما در این حوزه، ابن‌طیفور است که متوفی سال ۱۲۸۰ است. او در کتاب «بلاغات النسا» کل این خطبه را نقل کرده و نزدیک به ۲۱ نفر از جمله شیخ صدوق تا ابوالفرج اصفهانی نیز این خطبه را نقل کرده‌اند.
اما گروهی دیگر از افراد که این خطبه را نقل کرده‌اند، افرادی هستند که در خلال آثار بلاغی آن را نقل کرده‌اند، نظیر عمرالزمخشری یا احمدالفراهیدی.
لذا سیمای این مرد و زن اسوهٔ جهان اسلام در تمام آثار کهنِ ادبی، تاریخی و حدیثی وجود دارد و بزرگان و مفاخر ادبی ما بارها از آنان نام برده‌اند.
قدیمی‌ترین نسخهٔ کتاب «الاحتجاج» در کتابخانهٔ امام صادق در اردکان یزد است که شیخ طبرسی برای اقامهٔ عللی برای افراد لجوج در این اثر مهم، سخنان‌شان را با ذکر سند درج کرده‌اند که از جملهٔ این سخنان خطبهٔ فدکیه است.

بعد بلاغی شخصیت حضرت زهرا(س)
این حضرت یک بعد بلاغی نیز داشته است. ما بارها و بارها به ابعاد مختلف حضرت فاطمه نظیر حق‌طلبی، اندیشهٔ ایشان و … پرداخته‌ایم اما لازم است از منظر بلاغی هم به شخصیت ایشان پرداخته شود. از این منظر در بسیاری از نسخ خطی و آثار ادبی باقیماندهٔ ما ردپایی از ایشان وجود دارد.

رد پای حضرت زهرا در «کیمیای سعادت»
از جمله علمای معتبر اهل سنت و فرقهٔ شافعی، امام محمد غزالی است که در طوس ساکن بوده و اهل سنت او را حجت‌الاسلام می دانند. در کتاب «کیمیای سعادت» که با موضوع آداب مسلمان بودن نوشته شده هم از حضرت فاطمه یاد کرده، در جایی از این کتاب نوشته که از حضرت فاطمه می پرسند زنان را چه بهتر؟ گفت: «آن‌که هیچ مرد نبیند و مردی نیز او را نبیند» این جمله در ظاهر محدود کننده است و به این معنی است که زنان را از حیات اجتماعی کنار بگذاریم اما در واقع به این معنی است که باید روابط بین زنان و مردان دارای حجاب باشد.
در جایی دیگر از «کیمیای سعادت» نوشته شده که فردی با حضرت رسول؟ص؟ به خانهٔ حضرت فاطمه می‌روند، وقتی به آن‌جا می رسند می بینند این حضرت بیمار است اما چیزی نمی خورد و گرسنگی اختیار کرده است. پیامبر می‌گوید: «تو سیدهٔ زنان عالم خویشی» و در جایی دیگر هم از ایشان با عنوان «سیدهٔ زنان بهشت» نام برده می‌شود.

ما همیشه در دانشگاه‌ها متاسفانه با نگاهی بیگانه به نسخ‌ خطی مواجه هستیم که امیدوارم این مسئله به مرور رفع شود.

 

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.